بسم الله الرحمن الرحیم
سوال:از کجا بفهمیم که این قرآن از طرف خدا آمده است برای ادعای خودتان دلیلیی دارید؟
جواب: با عرض سلام و تقدیر و تشکر از شما. امام باقر(ع) شعرى دارند، « شِفَاءُ الْعَمَى طُولُ السُّؤَالِ وَ إِنَّمَا تَمَامُ الْعَمَى طُولُ السُّكُوتِ عَلَى الْجَهْل»(كفايةالأثر، ص253) شفاى نابينايى سؤال است و تمام نابينايى سكوت است.
برای اثبات این مطلب که قرآن از طرف خداوند متعال نازل شده است، باید از دو منظر به این قضیه نگاه کنیم.ابتدا از حیث آورنده قرآن کریم در سوابق و ویژگی های فردی و اخلاقی و اجتماعی او توجه کنیم و در مرتبه بعدی به محتوا که او آورده توجه و دقت نماییم.
نکته اول:اما قسمت اول، وقتی که ما به آورنده قرآن یعنی حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) و زندگی و صفات اخلاقی و فردی و اجتماعی ایشان توجه می کنیم،چند خصوصیت ممتاز از رفتار ایشان دلالت می کند که حضرت در ادعای خود راستگو و صادق بوده اند، این خصوصیات بارز در واقع همه دلالت بر این دارد که ایشان پیامبر الهی می باشد.و کتاب هدایتی که آورده انداز طرف خداوند متعال می باشد.
ویژگی اول :اولین و مهم ترین ویژگی حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم ) این بود که ایشان فردی درس نخوانده بوده است.این مسأله در اثبات نبوت و حقانیت ادعای ایشان و اثبات الهی بودن قرآن کریم بسیار مهم و ارزشمند می باشد.چرا که وقتی ما به سوابق و جایگاه علمی ایشان در میام اقوام عرب نگاه می کنیم، هیچ گونه اثر علمی و یا جایگاه علمی برای حضرت بیان و نوشته نشده شده است،این مطلب دلالت بر این موضوع دارد که این قرآن با این همه عظمت و بزرگی نمی تواند توسط این شخص درس نخوانده و مکتب نرفته آورده شده باشد،این موضوع را علمای تفسیر و علوم قرآنی نوعاً با عنوان اعجاز من حیث آورنده قرآن بیان کرده اند، یعنی این که اگر کسی با این مسأله اغنا نمی شود و نمی تواند قبول کند که این قرآن از طرف خداوند متعال فرستاده شده می تواند بر اساس تحدی که در قرآن وجود دارد امتحان کند ببیند که آیا فرد ناتوان و درس نخوانده و بی سوادی را می تواند پبدا کند که قادر به آوردن حتی یک سوره همانند قرآن کریم باشد، تا با انجام این کار نقضی بر قرآن آورده باشد، تاحقانیت قرآن کرم را زیر سوال ببرد.«الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّي[اعراف /157]همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مىكنند»«فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّي[اعراف /158] پس ايمان بياوريد به خدا و فرستادهاش، آن پيامبر درس نخوانده اى»
ویژگی دوم: بر اساس نقل متواتری که از کتب تاریخی بیان شده حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه واله وسلم ) از لحاظ خصوصیات اخلاقی فردی متمایز و بلند مرتبه بوده اند به طوری که ایشان حتی قبل از مبعوث شدن به رسالت الهی فردی بسیار راستگو و صدیق و درستکار بوده است، به طوری که به امانتداری و صداقت و خوش اخلاقی شهرت داشته اند. همچنین اقوام جاهلی و متعصب عرب مجذوب اخلاق زیبا و انسانی و الهی حضرت شده بودند. این مطلب اشاره به این دارد که شخصی که هیچ گونه سابقه انحراف اخلاقی و رفتاری چه قبل از بعثت و چه بعد از آن نداشته است،دلیلی بر حقانیت گفتار و ادعایش می تواند باشد.«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[الاحزاب/21]برای شما اگر به خدا و روز قيامت اميد می داريد و خدا را فراوان ياد می کنيد ، شخص رسول الله مقتدای پسنديده ای است»
ویژگی سوم: وقتی که در خصوصیات رفتاری ایشان بعد از بعثت نگاه می کنیم می بینیم که ایشان در مسیر رسیدن به اهداف والای الهی خود بسیار ثابت قدم و استوار بوده اند. به طوری که دشمنی سرختانه و بی حد و حصر اقوام جاهلی با بدترین رفتار های که داشتند نتوانست ایشان را از مسیری که داشتند سست و یا منحرف کند. این در حالی است که اگر ایشان در ادعای خود مبنی بر آسمانی بودن و الهی بودن قرآن کریم کاذب بودند یقیناً با این همه فشار ها و آزار و اذیتی که می دیدند از ادعای خود دست بر می داشتند.«وَاصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ؛ [سوره لقمان/17]در برابر مصائبى كه به تو مىرسد شكيبا باش». «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ؛ [سوره اعراف/199]با آنها مدارا كن و به نيكىها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان».
ویزگی چهارم: وقتی که در سوابق تبلیغی حضرت بعد از رسالت توجه می کنیم می بینیم که حضرت محمد (صلی اله علیه و اله و سلم) بعد از این همه مرارت و آزار و اذیتی که در مسیر دین و ادعای خود مبنی بر الهی بودن رسالت و آسمانی بودن قرآن کریم کشیدند. اجر و مزدی از مردم نمی خواستند و به دنبال مال و منال و دنیا نمی روند، این در حالی است که در دنیا هر کسی که برای مقاصد مادی و دنیایی کاری انجام دهد،همیشه به دنبال این بوده که از این مسیری سودی را برای خود تحصیل کند،با این حال حضرت رسول اکرم (صلی اله علیه و اله و سلم )هیچ گونه تمایلی به این مسائل دنیایی نداشته و از این مساِِیل دوری می جستند. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى[شوری /23] بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز دوستداشتن نزديكانم [اهل بيتم]»
نکته دوم: در این قسمت با محتوای که رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم ) آورده یعنی قرآن کریم کار داریم در این خصوص هم مباحثی که مربوط به محتوی می شود راباید دسته بندی کنیم
خصوصت اول: جایگاه علمی این کتاب؛ نکته ای که باید در این خصوص به آن توجه داشت و ادعای الهی بودن قرآن را اثبات می کندو با آن می شود اثبات کرد که این قرآن از طرف خداوند متعال نازل شده است، بحث محتوای قرآن کریم می باشد ما وقتی به محتوای قرآن کریم و زمان و مکان نزول قرآن کریم توجه می کنیم متوجه می شویم که اولاً: قرآن کریم در زمانی ومکانی نازل شده،که مردم آن زمان سرآمد مباحث فصاحت و بلاغت بوده اند و از این لحاظ از قدرت و تبحر بالای بر خوردار بوده اند و از طرفی می بینیم که یکی از ابعاد اعجاز آمیز قرآن کریم بحث اعجاز بیانی قرآن کریم می باشد و وقتی که خداوند متعال توسط رسول خود به همین قرآن تحدی می کند همین دانشمندان و زبردستان مباحث فصاحت و بلاغت اولاً مجذوب این کتاب آسمانی و فصاحت دقیق و شگرف آن قرار می گیرند و از ثانیاً از آوردن مثل آن هم ابراز ناتوانی و عجز میکنند.« أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقین. ـــــ [یونس/38]آیا آنها مىگویند:او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟! بگو: اگر راست مى گویید ، یك سوره همانند آن بیاورید ؛ و غیر از خدا ، هر كس را مىتوانید(به یارى) طلبید!»
« وَ إِنْ كُنْتُمْ فی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ .[البقره/23]و اگر در باره آنچه بر بنده خود نازل كردهایم شك و تردید دارید،( دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید ؛ و گواهان خود را ــ غیر از خدا ــ براى این كار ، فرا خوانید اگر راست مىگویید.»
خصوصیت دوم:محتوای اخلاقی این کتاب ؛وقتی درآیات و محتوای الهی این کتاب آسمانی دقت و توجه میکنیم می بینیم که تمام دستورات و احکام آن مطابق فطرت بیدار انسان می باشد،یعنی این که محتوای آن چیزی بر خلاف فطرت پاک انسانی نیست، چرا که دائماً محتوای آن انسان را به سوی یکتاه پرستی و دوری از خرافه پرستی و بت پرستی سوق می دهد، و از طرفی معارف آن انسان ساز می باشد،معارفی که به دنبال سعادت انسان در دنیا و آخرت می باشد و دائماً انسان را از رفتار های غیر انسانی پرهیز می دهد.«ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ [فصلت/34]بدى را با نيكى دفع كن». «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [اعراف/157]همانها كه از فرستاده (خدا)، پيامبر «امّى» پيروى مىكنند پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه نزدشان است، مىيابند آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منكر باز ميدارد أشياء پاكيزه را براى آنها حلال مى شمرد، و ناپاكيها را تحريم مى كند و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى دارد، پس كسانى كه به او ايمان آوردند، و حمايت و ياريش كردند، و از نورى كه با او نازل شده پيروى نمودند، آنان رستگارانند.»
خصوصیت سوم: نظم و زیبایی که در بین آیات کلام الله مجید وجود دارد نظمی بی نظیر و شگفت انگیز می باشد این در حالی است که عموماً کتابهایی که توسط انسان تهیه و تنظیم می شوند نوعاً از پیچیدگی و ناهماهنگی در بین سطور و محتوا تهی نیستند و گاهاً از نظم و انسجام واقعی و حقیقی بر خوردار نمی باشند.« أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً ـ[النساء/82] آيا درباره قرآن نمى انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى يافتند»
نظرات
اصلاح شد
سلام...آیا سندی معتبر در جهت امی بودن پیامبر اسلام هست یا خیر؟
من در بعضی جاها میخوانم سندی در امی بودن پیامبر وجود ندارد!!!
باتشکر
سلام دوست گرامی
در قسمت اول این نوشتار به صراحت به این سوال شما جواب داده شده است .
اثبات الهی نبودن آیات قرآن با استفاده از اعداد هر آیه
موضوع دقیق : اثبات الهی نبودن آیات قرآن با اعداد هر آیه
روز بخیر.از آنجایی که پیامبر اسلام با بیت المال سرو کار داشته اند پس با اعداد کاملا آشنایی داشته .
من مطالعاتی برای اثبات اینکه قرآن الهی نیست و اینکه کلام خدا نیست داشته ام و نتیجه بخش است و لازم دانسته ام به شما هم بگویم.
اثبات زیر با توجه به شماره ی هر آیه و متن هر آیه صورت می گیرد .
اثبات الهی نبودن آیات قرآن با اعداد هر آیه:
-عدد7:مثلا وقتی به عدد 7 می رسد درمورد آسمان ها و زمین صحبت میکند چون شنیده 7 آسمان داریم.
مثال برای عدد 7(فعل فرو فرستادن که با تجسم آسمان در ذهنش آمده)
--سوره نساء آيه47
ای کسانی که به شما کتاب داده شده است ، به آنچه فرو فرستاديم و تصديق کننده همان چيزی است که با شماست ايمان بياوريد پيش از آنکه چهرههايي را محو کنيم و در نتيجه آنان را به قهقرى بر گردانيم يا همچنان که اصحاب سبت را لعنت کرديم آنان را نيز لعنت کنيم .
--سوره هود آيات 97(عبارت دنیا)
ولي از فرمان فرعون پيروي كردند ، و فرمان فرعون صواب نبود ؛ روز قيامت پيشاپيش قومش ميرود و آنان را به آتش در ميآورد ؛ و دوزخ ورودگاه بدي براي واردان است . و در اين دنيا و روز قيامت به لعنت بدرقه شدند ، و چه بد عطايي نصيب آنان ميشود .
--سوره أحزاب آيه57(عبارت دنیا=آسمان و زمین)
بی گمان کسانی که خدا و پيامبر او را آزار میرسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت کرده و برايشان عذابی خفت آور آماده ساخته است .
-عدد 0 و 5:در اینگونه آیات فعل جملات به نفی و فعل منفی یا کلمه ی منفی کشیده می شود مثلا عدد 100 در سوره ی بقره یا کهف یا ... از کلمه ی لا (یعنی هیچ =0) استفاده می کند.چون در عدد صد، صفر دارد. یا اینکه در هر آیه ای که باشد وقتی به عدد 50 می رسد در مورد انجام ندادن کاری صحبت می کند(چون در دهنش تجسم کرده دست 5 انگشت دارد و 0 هم در ذهنش به فعل جمله علامت منفی می دهد)
مثال ها برای عدد 0:
--سوره إسراء آيه 60
و آن رويايي را که به تو نشان داديم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمايش مردم قرار نداديم
--سوره أحزاب آيه60
اگر منافقان و کسانی که در دلهايشان مريضی است و شايعه افکنان در مدينه باز نايستند ... * آنان لعنت شدگاناند
--سوره هود آيه60
و اين قوم عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و فرستادگانش را نافرماني نمودند ، و به دنبال فرمان هر زورگوي ستيزه جوي رفتند ؛ و در اين دنيا و روز قيامت ، لعنت بدرقه آنان گرديد
-مثال برای عدد5:
سوره رعد آيه 25
و کسانی که پيمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خدا پيمان به پيوستن آن فرمان داده میگسلند و در زمين فساد می کنند ، بر ايشان لعنت است و بدفرجامی آن سرای ايشان را است .
سوره مائدة آيه 45
و كساني كه به موجب آنچه خداوند نازل كرده داوري نكردهاند ، آنان خود ستمگرانند .
عدد2: به عدد 2 می رسد درمورد ازدواج صحبت کندو خیلی عددهای دیگر....
مثال برای عدد 4(تصور حیوانات 4 پا مثل گرگ و ...تصور 4 انگشت پرندگان مانند بلبل و ...)
-سوره أعراف آيه44
-- پس آواز دهنده ای در ميان آنان آواز در میدهد که لعنت خداوند بر ستمکاران باد .
می ماند بخش نهایی اثبات که به عدد ها بستگی دارد اگر مشابه باشد یا نباشد که هر کدام آیه را با تصور هر عدد جلو می برد . مانند 11 و 222و ... (عبارت استفاده شده درآیه: یکی یکی و ...) یا اینکه عدد مشابه نباشد متن آیه را منطبق با اعداد غیر مشابه آیه را جلو می برد.
اینها بخش بسیار کوچکی از اثبات است . آیات بسیار زیاد دیگری است که نشان بر این است که قرآن کلام خدا نبوده و حضرت مسیح آخرین فرستاده ی خداست.
به خاطر خدا نه به خاطر خلق خدا
سلام و وقت بخیر. ظاهرا این دوست گرامی فقط شبهه رو کپی پیست کردن و اصلا توجهی به تناقضات مطرح شده در متن این شبهه نداشتند.
مثلا در قسمتی از شبهه اینطور اومده که: «از آنجایی که پیامبر اسلام با بیت المال سرو کار داشته اند پس با اعداد کاملا آشنایی داشته...» در حالیکه همه میدونیم پیامبر بعد از هجرت به مدینه و گذشت مدتی توانستند در مدینه حکومت برقرار کرده و به بیت المال دسترسی پیدا کنند، در حالی که تعداد زیادی از سوره های قرآن در مکه نازل شده اند و در آن زمان اصلا بیت المالی وجود نداشت! ///
یا در بخش دیگری از شبهه اومده: «عدد2: به عدد 2 می رسد درمورد ازدواج صحبت کندو خیلی عددهای دیگر.... مثال برای عدد 4(تصور حیوانات 4 پا مثل گرگ و ...) -سوره أعراف آيه44 ....»
درحالیکه شما اعدادی را در نظر گرفتین و برای اثبات ادعایتان، آیاتی از قرآن را شاهد آوردید. مثل اینکه گفتین عدد 2 در مورد ازدواج است.
حال سوال این است از 114 سوره قرآن که همه آنها حداقل سه آیه دارند، در چند سوره در آیه دومش در مورد ازدواج صحبت شده است؟!
اگر بالفرض در آیه دو یک سوره، در مورد ازدواج صحبت شده باشد، 113 مورد نقیض دارد که در آن سوره ها در آیه دوم صحبتی از ازدواج نشده است.
همین طور در مورد عدد 4، اگر در یک سوره آیه 44 آن در مورد چهارپایان صحبت به میان آمده باشد، آیه این مساله در سایر سوره ها هم وجود دارد تا بتوان از آن به عنوان یک قاعده و اصل به نتیجه گیری رسید؟!
در حالیکه در همین یک موردی که شما ادعا کردید نیز صحبتی در مورد چهار پایان وجود ندارد!
«وَ نَادَى أَصحَْبُ الجَْنَّةِ أَصحَْابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُ بَيْنهَُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلىَ الظَّالِمِين» (و بهشتيان دوزخيان را صدا مى زنند كه: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق يافتيم آيا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟!» در اين هنگام، ندا دهنده اى در ميان آنها ندا مى دهد كه: «لعنت خدا بر ستمگران باد).