امام رضا(ع) و تبعید به مرو

23:38 - 1392/06/04
رهروان ولایت _ امام رضا(ع) با دست زدن به اقداماتی نظیر وداع با مرقد مطهر رسول اکرم (ص)، که همراه با گریستن بود؛ تعیین جانشین و اعلام امامت امام جواد(ع) و وداع با خانواده خویش که به آنان گفت اطراف ایشان گرد آیند و برای وی بگریند ، با این کار نشان دادند که ولایت عهدی ظاهری آراسته و مجلل بر چهره تبعید و نفی بلد است.
یا امام رضا

بسم الله الرحمن الرحیم

لبخند لنگرودی در ادامه مقاله اهانت آمیزش به پیامبر و ائمه اطهار(صلوات الله علیهم اجمعین) و دین اسلام، سفر امام رضا(علیه السلام) از مدینه به مرو را که به اصرار و تهدید مأمون عباسی بود، قدرت طلبی از جانب از امام رضا دانسته و قضیه را به گونه ای جلوه داده است که مخاطب گمان می کند امام رضا(علیه السلام) تشنه قدرت بوده است. لنگرودی می نویسد: «چرا نمی خواهید بیدار بشوید که همین رضای خفته در نیاخاک ما در مشهد، برای تصدی پست ولایتعهدی با پای پیاده از مدینه تا مشهد راه را دوید تا او را رئیس آفتابه کنند؟».

ابتدا باید از نگارنده مقاله پرسید آیا تاریخ را خوانده است؟ آیا می داند که چه کسانی در زمان امام رضا(علیه السلام) بر مسلمانان حکومت می کردند؟ شاید اگر لنگرودی بیشتر مطالعه می کرد در می یافت که بعد از انقراض امویان، عباسیان که تشنه خون ائمه اطهار(علیهم السلام) بودند به تاج و تخت رسیدند و لقب خلافت و نمایندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را بر خود دادند. امرایی که بیش از پیش به امامان شیعی سخت گرفتند. زندانهای هارون الرشید(علیه اللعنة) در زمان عباسی ها بود. زندانی شدن امام کاظم(علیه السلام) در زمان همین عباسی ها بود. کشته شدن ائمه اطهار در سنین جوانی بعد از امام رضا(علیهم السلام) در زمان همین عباسیان بود. غیبت اجباری امام دوازدهم شیعیان(علیه السلام) در زمان همین عباسیان بود.

فرقی که خلفای عباسی با خلفای اموی داشتند این بود که عباسیان سیاست مدار تر بودند؛ و لکن هر دوی آنها در دشمنی با ائمه اطهار(علیهم السلام) نقطه مشترک داشتند. آنان به مانند خلفای اموی، می دانستند که خود شایستگی خلافت بر مسلمین را ندارد ولی از آنجا که قدرت طلب بودند وجود مبارک ائمه اطهار(علیهم السلام) را متضاد با منافعشان می دیدند.

حال با این اوصاف، نگارنده با چه سندی افاضه می فرماید که امام رضا(علیه السلام) برای قبولی ولایتعهدی چنین حاکمانی سر از پا نمی شناخته؟ تاریخ گواه است که امام رضا(علیه السلام) به اصرار و تهدید مأمورین مأمون به مرو هجرت کرد. دو تن از ماموران مامون به نام های رجاء بن ابی ضحاک و یاسر خادم به همراه نامه ای مامور انتقال امام(علیه السلام) از مدینه به مقر حکومت وی بودند. آنان به منزل امام رفتند و نامه مأمون را به حضرت تسلیم کردند. امام(علیه السلام) با فرستادگان مامون سخنی نگفت و با کراهت نامه را خواند و به ناچار پیشنهاد مامون را پذیرفت و آماده سفر شد و در اولین گام قبل از آغاز سفر به سوی مرو، امام(علیه السلام) دست به اقداماتی زد که ماهیت پذیرش ولایت عهدی را آشکار ساخت .

امام رضا(علیه السلام) با دست زدن به اقداماتی نظیر وداع با مرقد مطهر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)، که همراه با گریستن بود؛  تعیین جانشین و اعلام امامت امام جواد(علیه السلام) و وداع با خانواده خویش که به آنان گفت اطراف ایشان گرد آیند و برای وی بگریند ، با این کار نشان دادند که ولایت عهدی ظاهری آراسته و مجلل بر چهره تبعید و نفی بلد است.

از سوی دیگر اصلا امام رضا(علیه السلام) نیازی به ولایتعهدی کسی ندارد؛ چرا که ایشان امام عالمیان بودند؛ چه عالمیان بدانند و چه ندانند، چه قبول بکنند یا طفره رفته، مخالفت کنند. مگر خداوند متعال، خدای عالمیان نیست؟ چه عالمیان بپسندند و چه نپسندند، چه بدانند و چه ندانند. پیامبر و امام نیز همین گونه است؛ یعنی مردم چه بخواهند و چه نخواهند، پیامبر فرستاده خداست و امام وصیّ همان پیامبر خدایی است.

اتفاقا این مردم هستند که باید دعا کنند تا امامان معصومی بر آنها حکومت کنند تا بتوانند به کمال و آسایش و آرامش برسند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 10 =
*****