اعتراف دشمنان به فضیلت امیرالمؤمنین

08:30 - 1400/11/20

فضلیت های امیرالمومنین قابل انکار نیست، به طوری که دشمنان ایشان نیز در این مورد شعر سروده اند.

اعتراف دشمنان به فضیلت امیرالمؤمنین

در دانش منطق اصطلاحی وجود دارد و می‌گویند یکی از راه‌‌های شناخت هر چیزی، این است که ضد آن چیز شناخته شود.[1] همین نکته در مورد امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) نیز صدق می‌کند. هرچند بر اساس برخی احادیث، حقیقت امیرالمومنین برای ما پنهان است، چنان‌که خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) به امیرالمومنین فرمود: یا علی! کسی جز من و خدا تو را نشناخت،[2] اما یکی از راه‌های شناخت اجمالی از امیرالمومنین، گفتار دیگران در مورد ایشان است. کسانی که امیرالمومنین را توصیف کرده‌اند، گاهی از دوستداران ایشان بودند و گاهی حتی از دشمنان قسم خورده ایشان محسوب می‌شدند. همین نکته باعث دو چندان شدن عظمت مقام امیرالمومنین برای دوستداران آن حضرت می شود؛ زیرا دشمن قسم خورده همواره برای ضربه زدن تلاش می‌کند و اگر در جایی از امیرالمومنین تعریف کرد، نشان می‌دهد که فضیلت‌های امیرالمومنین قابل انکار نیست و کسی نمی‌تواند آنها را پنهان کند.

در این باره نقل شده است که روزى معاويه با يزيد و عمروعاص وزيرش نشسته بودند. در آن حال جامه‌اى به رسم پيشكش براى معاويه آوردند. جامه بسيار نفيس بود و دل معاويه به آن جامه مايل شد. عمروعاص خواست آن جامه را از معاويه بگيرد و گفت كه اين نيكو جامه‌اى بوده است. معاويه گفت: بلى، نيكو جامه‌اى بوده است! عمروعاص دانست كه دل معاويه بدان جامه مايل است، ديگر سخن نگفت. سپس يزيد گفت: اين نيكو جامه‌اى بوده است. معاويه گفت: بلى، نيكو جامه‌اى بوده است! يزيد نيز فهميد كه دل معاويه به آن جامه مايل است و ديگر سخن نگفت. آنگاه عمروعاص خواست كه جامه را از چنگ او بيرون آورد، از راه شيطنتى كه داشت گفت: هر كدام از ما در مدح على بن أبى طالب (عليهما السلام) شعرى مى‌گوييم، هر يك بهتر گفتيم جامه را برمى داريم؛ و گمانش اين بود كه معاويه از مدح كردن او امتناع خواهد كرد.

معاويه  گفت:
خَيرُ الْوَرَی مِن بعدِ أحمدِ حيدرُ و النّاسٌ أرضٌ و الوصىُ سماءُ؛ بهترين مردم بعد از رسول خدا حيدر است، و مردمان زمين‌اند و وصى پيامبر آسمان است.

عمروعاص گفت:
و هو الذى شَهِدَ العَدوُّ بِفضلِهِ و الفضلُ ما شهِدَتْ به الأعداءُ؛ آن حضرت كسى است كه دشمنش (یعنی معاویه) شهادت به فضلش مى‌دهد، و فضيلت آن است كه دشمن به آن شهادت دهد.

سپس يزيد (عليه اللعنة و العذاب) گفت:
كَمَليحةٍ شَهِدَتْ بِحُسنِها ضَرّاؤُها و الحُسنُ ما شَهِدَتْ به الضَّراءُ؛ علی (علیه السلام) مثل زن صاحب جمالى است كه هووى او (یعنی معاویه) شهادت دهد به نیکی و حُسن او، و حُسن و خوبی آن است كه هوو به آن شهادت دهد.

بعد از این جریان بیتی که عمرو عاص سروده بود، مورد قبول دو نفر دیگر واقع شد و او توانست آن پیراهن نفیس را تصاحب کند، و از آن به بعد این بیت شعر در کلمات مردم و علماء رواج پیدا کرده و مشهور شد و به مناسبت از آن بهره می‌برند.[3]

پی‌نوشت
[1] التهانوى محمد على‏، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج‏2، ص: 1456.
[2] مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏39، ص: 84.
[3] منابعی که این جریان را نقل کردند:
1- مجموعه‌ی خطی به شماره‌ی (189/15) کتابخانه‌ی آیت الله گلپایگانی.
2- ربانی خلخالی علی، چهره‌ درخشان قمر بنی هاشم، ج3، ص: 27-28.
3- طبسی حائری سید علی‌نقی، التحصيل في أيّام التعطيل به نقل از کتاب مودّة القربى، ص: 356-357.
4- سيد حسن حسينى لواسانى‏، نور الأفهام في علم الكلام، ج‏2، ص: 41.

اگر از منکران امامت گفتاری در بیان فضیلت های معصومین نقل شود، نشان گر قابل انکار نبودن این صفات می باشد. معاویه و عمرو بن عاص و یزید، در یک مجلس با بیان اشعاری تلاش کردند که جایگاه امیرالمومنین بعد از خاتم الانبیاء را را بیان کنند. این نقل تاریخی غیر از آنکه یک اعتراف به ضرر دشمنان شیعه است، می تواند دلگرمی زیادی را برای دوستداران امیرالمومینن ایجاد کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 2 =
*****