صلح امام حسن اهداف و نتایج فراوانی برای مصلحت مسلمین به دست آورد و هر بند آن دارای حکمت و هدفی بود و ایشان به دنبال یاری و کمک به شیعیان در دوران سخت حکومت معاویه بودند.
برخی شبهه کردهاند که امام حسن علیه السلام در مقابل دریافت مبالغی از بیت المال که در صلحنامه میان آن حضرت و معاویه آمده است، حاضر شدند امامت را رها کرده و آن را تسلیم معاویه کنند. در واقع حضرت با این کار مال دنیا را به امامت ترجیح داده و به نوعی امامت را به معاویه فروختند.
این شبهه با اندکی توجه در زمینه تاریخی پذیریش صلحنامه و همچنین سیره و زندگانی زاهدانه امام مجتبی(ع) که در کتابها نقل شده است، برطرف میشود. ما در چند محور این مسئله را بیان میکنیم:
یک) علت صلح و استفاده امام از آن به نفع مسلمانان
بعد از شهادت امیرالمومنین(ع) حکومت به امام حسن(ع) میرسد و مسلمانان با ایشان بیعت میکنند. بنابراین خلیفه رسمی مسلمانان، امام مجتبی(ع) میباشد. اما معاویه حاضر به بیعت با امام نمیشود و جنگ را شروع میکند. امام نیز در پاسخ به لشگرکشی معاویه، در اجتماعی مردم عراق را برای جنگ با سپاه معاویه که به سوی عراق پیشروی میکرد، فرا میخواند و یاران وفادار آن حضرت مانند عدی بن حاتم و بزرگان قبیله طی و قیس بن سعد بن عباده و دیگران برای جنگ آماده میشوند.[۱]
ولی متاسفانه مردم عراق وفاداری کاملی نداشتند و امام را رها کردند. تعداد سپاهیان و یاران حضرت بسیار کم شد، به گونهای که به راحتی در شهر مدائن به جان امام سوء قصد شد و ایشان با ضربهی چاقو دچار جراحت شدند.[۲] همچنین تاریخ نویسان نوشتهاند که معاویه با وعده پول و طرح شایعات و دسیسهچینی سپاه عراق را متفرق کرد و بسیاری از آنها همراه قیس بن سعد بن عباده از میدان جنگ فرار کرده و به کوفه بازگشتند.[۳]
در چنین شرایطی امام حاضر به پذیرش صلح با معاویه شدند. وقتی قرار بر صلح باشد هر انسان عاقلی سعی میکند بیشترین امتیازات را از طرف مقابل بگیرد. امام نیز مفاد صلحنامه را به گونهای نوشتند که باعث تضعیف حکومت معاویه بشود و سعی کردند از جهات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حکومت معاویه را در بن بست قرار بدهند.[۴] امام مجتبی(ع) به دنبال منافع شخصی خود نبودند، بلکه میخواستند با امتیازاتی که از معاویه میگیرند، وضع زندگی مسلمانان و شیعیان را سامان ببخشند و تا حد امکان از ظلمها و ستمهای معاویه کم کنند.
دو) امامت یک منصب الهی است
امامت یک نصب الهی است و هیچکس به جز خداوند در امر امامت و ولایت، دخالت ندارد. امامت حقی است که از خداوند به افراد دارای صلاحیت داده میشود، اینگونه نیست که امام بتواند از پیش خود امامت را به دیگری بدهد یا بفروشد!
امام حسن(ع) از سوی خداوند بعد از امام علی(ع) به مقام امامت رسیدند و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده گرفتند. مقام امامت در حکومت ظاهری خلاصه نمی شود. گرچه در ظاهر امام مجبور شدند حکومت را به معاویه واگذار کنند اما، امامت و نصب الهی تغییر نمیکند و همچنان امام حسن (ع) ولایت الهی را بر عهده دارند.
سه) زندگی زاهدانه امام
سیره امام حسن نشان میدهد که ایشان هیچگاه دنبال مالاندوزی و مقامات دنیوی نبودند بلکه بارها تمام زندگی خود را به نیازمندان و فقراء بخشیدند.[۵] فروتنی و تواضع ایشان در برابر نیازمندان نیز حکایت از عدم تعلق به دنیا و لذتهای دنیوی در ایشان دارد. گفتهاند: روزی گذر امام حسن(ع) به تهیدستانی افتاد که تکههای نان میخوردند. وقتی او را دیدند دعوتش کردند تا با آنان همسفره شود. او از اسب پیاده شد و همراه آنان نان خورد و همگی سیر شدند. سپس آنان را به میهمانی خود دعوت کرد و به آنان غذا و لباس بخشید.[۶]
امام همواره در زندگی خود زاهدانه میزیست و هرگز به دنبال لذت نبود. شخصی به نام مدرک بن زیاد می گوید: روزی در یکی از باغ های ابن عباس بودیم. غذای مناسبی آوردند. امام حسن دستور دادند که کارگران و خدمت گزاران را جمع کنند و آن غذای خوب را به آنها بدهند. مدرک می گوید: خود امام لب به آن غذا نزد و مشغول خوردن نان با قدری نمک شد. وقتی به آن حضرت گفته شد: شما چرا از آن غذای خوب میل نمی کنید؟ در جواب فرمودند: «این خوراک را بیشتر دوست دارم.»[۷]
پینوشت
[۱] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفة، ص ۷۰
[۲] دینوری، اخبار الطوال، ص ۲۶۵
[۳] یعقوبی، تاریخ یعقوبی ص ۲۱۴
[۴] میتوانید رجوع کنید به راضی آل یاسین، صلح امام حسن، ترجمه سید علی خامنهای و همچنین سید جعفر مرتضی عاملی، تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع)، ترجمه محمد سپهری، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
[۵] ابن اثیر، اسدالغابة ج۱، ص۴۹۰
[۶] ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴ ص۲۳
[۷] مجلسى، بحارالانوار، ج 25، ص 172
هدف از صلح امام حسن رسوایی معاویه و جلوگیری از کشته شدن بیهوده شیعیان بود. همچنین حضرت برای بهبود وضعیت شیعیان در دوران حکومت معاویه، مفادی را در صلحنامه گنجاندند که بر طبق آن باید مبالغی از سمت حکومت به امام حسن و شیعیان داده میشد که تمام اینها برای مصالح مسلمین و شیعیان و حفظ یکپارچگی ایشان بود و حضرت هیچ استفاده شخصی از این اموال نداشتند.