بر اساس قوانین اسلامی، افراد بی دین و غیر معتقد به هیچ دین و آئینی نیز از حقوق اجتماعی برخوردار هستند.
در یک جامعه، حکومت و مردم در برابر یکدیگر دارای حقوق و وظائفی هستند و در دین اسلام نیز این مطلب مورد اهمیت قرار گرفته است. چنین نیست که تمام افراد در جامعهی تحت حاکمیت اسلام، مسلمان باشند، بلکه غیر مسلمانان نیز ممکن است در پناه اسلام باشند. از این رو حکومت در برابر این افراد که شهروند جامعه اسلامی محسوب میشوند نیز باید حقوقی را رعایت کند که در ابعاد مختلف قابل بررسی است. این حقوق را که در اکثر موارد عین همان حقوق اهل کتاب است، میتوان چنین برشمرد:
الف) حقوق قضایی غیر اهل کتاب
1. حق دادخواهی (عدم منع قانونی برای رجوع به دادگاه اسلامی): کفاری که شهروند کشور اسلامی به شمار میروند و حتی گاهی اوقات مستامنین (یعنی کسانی که به سرزمین اسلامی پناه آوردهاند، ولی مسلمان نیستند) حق رجوع به دادگاه اسلامی را دارند. در این باره شیخ طوسی از فقهای بزرگ شیعه مینویسد: «اگر کافر حربی (کسی که بر علیه اسلام فعالیت میکند) با امان وارد کشور اسلامی شد و (حاکم) به او گفت چنانچه به دارالحرب مراجعه کردی که هیچ، و الا حكم اهل ذمه را داری، اگر یک سال ماند، میتوان از وی جزیه گرفت.»[1] این عبارت نشانگر حق گفت و گو و مصالحه برای افراد غیر مسلمان است.
حال اگر بین یک کافر غیر کتابی با فردی مسلمان اختلاف ایجاد شد، آیا بر دادگاه اسلامی لازم است به نزاع و درگیری آنها رسیدگی کند یا خیر؟ آری، دادگاه باید به نزاعی که یک طرف آن مسلمان و طرف دیگر کافر است رسیدگی کند. صاحب جواهر از فقهای نامدار شیعه در این زمینه میگوید: «اگر یک شخص ذمی در پناه اسلام، با مسلمانان دچار اختلاف شد، بر حاکم واجب است که طبق احکام الهی بین آنها قضاوت کند.»[2]
2. حق رسیدگی عادلانه
یکی دیگر از حقوق قضایی غیر مسلمانان، حق رسیدگی عادلانه در دادگاه است. این نکته مورد توجه دین اسلام قرار گرفته که قاضی باید فارغ از هر چیزی عادلانه حکم دهد و مذهب، نژاد، ملیت و زبان نمیتواند مجوز حکم به ناحق باشد. به همین دلیل در اسلام، متهم آزادانه میتواند از خود دفاع کند و حتی اگر مدعی علیه، حاکم و امام مسلمانان و مدعِی، غیر مسلمان باشد، قاضی باید فارغ از شخصیت افراد، به جرم آنان رسیدگی کند و عادلانه حکم دهد.[3]
ب) حقوق اقتصادی غیر اهل کتاب در جامعه اسلامی
بدون تردید ممنوع کردن افراد از حقوق اقتصادی در هیچ اندیشه و توسط هیچ اندیشمندی پذیرفتنی نیست و اسلام نیز حق تمتع (صلاحیت دارا شدن اموال) را برای همه افراد پذیرفته و فردی که متولد میشود، اهليت تمتع پیدا میکند. اگرچه لحظهای پس از تولد از دنیا برود. حکومت اسلامی مالکیت غیر مسلمانان را به رسمیت میشناسد و به همین دلیل غصب و سرقت و تعرض عليه اموال این کفار را حرام و ممنوع میداند. صاحب جواهر معتقد است که حاکم باید سارق مال مستأمن را گرچه مسلمان باشد، تأدیب کند.[4]
ج) حقوق اجتماعی غیر اهل کتاب
بی شک افرادی که در کشور اسلامی زندگی میکنند، چه مسلمان یا غیر مسلمان، تبعه کشور و یا خارجیان، همه از حقوق اجتماعی برخوردارند:
1. امنیت جانی و مالی
از مهمترین حقوق اجتماعی افراد، حق برخورداری از امنیت جانی، مالی و حیثیتی است. درباره ذمیان (کسانی که در پناه اسلام هستند) همه معتقد به حرمت تعرض به آنها هستند. حتی فقیهان معتقدند کافر حربی که با امان وارد کشور اسلامی میشود، گرچه فردی عادی از مسلمانان به وی امان داده باشد، حفظ امنیت وی بر امام و همه مسلمانان لازم و تعرض به او حرام است. روایات بسیاری عدم تعرض به این فرد کافر را توصیه کرده است که در کتاب وسائل الشیعه، یک فصل به این روایات اختصاص یافته است و ما به ذکر یکی از این روایات بسنده میکنیم: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودهاند: «کسی که مردی را بر (نریختن) خونش امان دهد، سپس آن (عهد خود) را نقض کند (خون او را بریزد) من از قاتل بیزارم، گرچه مقتول در دوزخ جای گیرد.[5]
۲. حقوق اجتماعی دیگر
حقوق اجتماعی اعم از آزادی کار و شغل، حق دریافت مزد، الغای کار اجباری، تأمین اجتماعی، حقوق خانواده و کودک و غیره، همه از حقوقی است که در بهره مندی از آن فرقی بین شهروند مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد؛ یعنی در اسلام وظیفه حاکم است که در رعايت و اعطای این حقوق کوتاهی نکند همان طور که علی ابن ابی طالب در نامه ای خطاب به مالک اشتر بر تساوی حقوق اجتماعی افراد مسلمان و غیر مسلمان در برابر حاکم اسلامی تاکید فرمود.[6]
حق داشتن مسکن و عدم تعرض دیگران به آن نیز از حقوق به رسمیت شناخته شده در دین اسلام به شمار میرود چه اینکه در آیه 12 سوره نور آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها؛ ای اهل ایمان! به خانه هايى غير از خانه هاى خود وارد نشويد، مگر اينكه اعلام ورود كنيد و سرزده وارد نشويد و بر اهل خانه سلام نمائيد.» در این آیه خداوند به مسلمانان گوشزد میکند که بدون اجازه وارد منزل افراد نشوند و این نکته شامل مسلمانان و غیر مسلمانان میشود.
3. آزادى عقيده
انسان در انديشيدن و اعتقاد آزاد است و كسى نمىتواند ديگرى را به انتخاب دينى مجبور كند، همچنان كه كسى بر باقى ماندن بر دين منتخب خود نيز مجبور نمىشود. ولى اگر کسی با آزادى خود، اسلام را اختيار كرد، حق تغيير دين خود را ندارد و اگر از دین اسلام رویگردان شد، تا وقتی به او تعرض نمیشود که عقیده خود را ابراز نکند. كافران اهل کتاب كه در سرزمين اسلامى زندگى مىكنند، بر اساس ضوابطى، در ابراز عقيدۀ خود بدون فراخواندن مسلمانان به آن آزادند. همچنين در انجام مراسم عبادى و نيز عمل بر طبق شريعت خود در ازدواج، ارث و معاملات، آزادى دارند؛ به شرط آن كه آنچه را نزد مسلمانان منكر است، به طور علنى مرتكب نشوند. براى حلّ اختلافات خود نيز مىتوانند نزد قاضى مسلمانان يا قاضى خودشان مراجعه كنند و دولت اسلامى تا جايى كه به حال مسلمانان ضرر نداشته و با مصالح كشور اسلامى منافات نداشته باشد، نمىتواند در شئون آنان دخالت نمايد.
4. آزادى بيان و قلم
بر اساس اصل حريّت، انسان در ابراز انديشهها و افكار خود و نيز چاپ و نشر آنها آزاد است، اما پرهيز از دروغ، نشر باطل، ترويج منكرات، اهانت به فرد يا جامعه و آنچه موجب تضعيف نظام و امت اسلامى است، واجب و ارتكاب آنها حرام مىباشد. از اين رو چاپ و نشر محصولات فرهنگى و كتابهاى منحرف جايز نيست و دولت اسلامى مىتواند از آن جلوگيرى كند و يا در صورت نشر، آنها را جمعآورى نمايد.
5. آزادى تجارت
انسان بر اساس اصل حريّت، در انواع تجارتهاى داخلى و خارجى با اين شرط كه كسب حلال كند و به دور از اجحاف، اضرار، احتكار و معاملات ربوى باشد، آزاد است. در اسلام، فرد مالكِ آنچه از راه مشروع كسب كرده مىباشد. هر چند بر اساس ضوابطى بايد خمس، زكات، و خراج آن را بپردازد. بنابراين دولت اسلامى حق جلوگيرى از تجارتهاى مشروع داخلى و خارجى و نيز مصادره اموال مشروع منقول و غير منقول مردم را ندارد.[7]
پینوشت
[1] شيخ طوسي، المبسوط، ج2، ص16. http://lib.eshia.ir/10036/2/16
[2] نجفي محمد حسن، جواهر الكلام، ج21، ص319.http://lib.eshia.ir/10088/21/319
[3] محقق حلي، شرائع الإسلام، ج4، ص 63.http://lib.eshia.ir/71613/4/63
[4] جواهر الكلام، ج41، ص489.http://lib.eshia.ir/10088/41/489
[5] شیخ حر عاملي، وسائل الشيعة ، ج 15، ص 69.http://lib.eshia.ir/11025/15/69
[6] نهج البلاغه نامه52.http://lib.eshia.ir/12092/1/427
[7]http://lib.eshia.ir/23017/1/131
در حکومتی که به اسم اسلام تشکیل شده، نه تنها مسلمانان و معتقدین به سایر ادیان آسمانی از حقوق مشخصی برخوردار هستند، بلکه افراد بی دین و لامذهب نیز می توانند از حقوق خاصی در پناه اسلام برخوردار باشند و حکومت بر خود لازم می داند که این حقوق را رعایت کند. از حقوق قضایی و اجتماعی گرفته تا بسیاری از مسائل مربوط به آزادی بیان.