-شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بزرگترین سند حقانیت شیعه و رسواگر غاصبان و منافقان است. طبیعی است دستگاه نفاق و تزویر این واقعه را برنتابد و همه تلاشش را برای انکار آن به کار بندد.
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بزرگترین سند حقانیت شیعه و رسواگر غاصبان و منافقان است. طبیعی است دستگاه نفاق و تزویر این واقعه را برنتابد و همه تلاشش را برای انکار آن به کار بندد. یکی از شبهات قدیمی و نخ نما که علمای دین پاسخش را داده و آن را دفن کردهاند، این است که اگر امیرالمومنین و حضرت زهرا علم غیب داشتند چرا از خانه فرار نکردند و خود را به کشتن دادند؟
در پاسخ می گوییم:
اولا: همیشه اینگونه نیست که علم به مردن مجوز فرار باشد. گاهی ایستادگی کردن در عین علم به کشته شدن، انسانیترین کار ممکن است. همه ما در زمانه خود جنگهای متعدد را دیده و یا شنیدهایم. در هر کشوری قهرمانانی ملی وجود دارند که جان خود را برای دفاع از سرزمین، هویت و عقیده خود دادهاند. همه دنیا افرادی را که حتی با علم به کشته شدن، میمانند و از حقی دفاع میکنند، قهرمان تلقی میکند.
البته درک این نکته برای بی هویتانی که چوب حراج به شرافتشان زده و لکه ننگ انسانیتاند، سخت است. چه دلیلی دارد که امیرالمومنین فرار کند؟ صرفا نه حقی شخصی، که بزرگترین حق تاریخ، غصب شده است. حق همه بشریت برای کمال و هدایت و بهره مندی از تعالیم الهی غصب شده است. علم امام امیرالمومنین و حضرت زهرا در برابر تاریخ مسئولند. اگر فرار میکردند و در برابر متجاوزان ایستادگی نمیکردند تاریخ ایشان را محکوم مینمود که اگر حق با شما بود، از چه ترسیدید و فرار کردید؟!
ثانیا: امیرالمومنین برخوردار از علوم است و این چیزی است که همه علمای مسلمان بدان معترفند و در کتب معتبر اهل سنت نیز روایات متعدد درباره علم امیرالمومینن آمده است، مانند: «من شهر علم الهی هستم و علی دَرِ آن است پس هر کس اراده دانش دارد، بايد از درب (شهر) وارد شود.»[1] یا «حکمت و دانش به ده جزء تقسيم شده است و به علی نه قسمت آن و به (مابقی مردم) يکدهم داده شده است.»[2]
تمامی علوم بشری و پيشرفتهای آن جزء همان يکدهم است، و به اعتراف عالمان سنی، دانش امام علی(علیه السلام) دست کم نه برابر دانش تمامی بشريت است.
اما باید دقت کرد خداوند این علوم را برای هدایت بشریت به ایشان داده نه اینکه از آن استفاده شخصی کرده و رانتی ویژه برای ایشان باشد که از مسئولیتهای اجتماعی شانه خالی کنند.
ثالثا: این افراد قرنهاست تلاشی نافرجام برای افسانهانگاری شهادت حضرت زهرا داشتهاند اما هیچگاه موفق نشدهاند. شهادت حضرت زهرا واقعهای تاریخی و مسلم است و انکار آن غیرممکن است. اگر این شهادت، افسانه بود، تاریخ تاکنون خود، آن را برملا کرده بود که تاریخ بهترین محک و رسواگر است.
اگر شهادت حضرت زهرا تنها در کتب شیعه ذکر شده بود، شاید میشد به آن خدشه کرد، اما وقتی پیروان غاصبین امامت و قاتلین دخت رسول خدا خود بدان اذعان کردهاند، چگونه کسی میتواند آن را انکار کند؟ اگر این واقعه دروغ است چگونه است که معتبرترین کتب دشمنان اهل بیت پر است از نقل این واقعه؟! اکنون به گوشهای از این نقلها در کتب معتبر اهل تسنن اشاره میکنیم:
1) جوينی استاد شمس الدین ذهبی که هر دو از استوانههای علمی اهل سنت هستند، روايت ميكند: «روزی پيامبر صليالله عليه وآله وسلم نشسته بود، که فاطمه و علي عليهماالسلام وارد شدند. اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاری شد و فرمود: زماني كه فاطمه را ديدم، به ياد صحنهای افتادم كه پس از من برای او رخ خواهد داد، گويا میبينم ذلت وارد خانه او شده، حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوی او شكسته شده و فرزندی را كه در رحم دارد سقط شده است.»
آنگاه جوینی در شرح روایت می گوید:
«و من در اينجا ميگويم: خدايا لعنت كن هركه به او ظلم كرده، كيفر ده هركه حقش را غصب كرده، خوار كن هركه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هركه به پهلويش زده تا فرزندش را سقط كرده و ملائكه آمين گويند.»[3]
اگر در همه کتب اهل سنت نبود جز این روایت برای همه تاریخ کافی بود. علمای سنی دیگری که ماجرای شهادت حضرت زهرا را نقل کردهاند عبارتند از:
2- ابن أبي شيبه متوفای 239؛[4]
3- علامه بلاذری (270هـ)؛[5]
4- ابن قتيبه دينوری (212-276هـ)؛[6]
5- محمد بن جرير طبری (310هـ)؛[7]
6- مسعودی شافعی (345هـ). او نقل کرده است:
«به او هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بيرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند كه سبب سقط محسن گرديد.»[8]
نکته: برخی تلاش می کنند مسعودی را عالمی شیعه قلمداد کنند اما تقي الدين سبكي نام او را در زمره علمای شافعي مذهب ميآورد، در نتیجه اشكال شيعه بودن وی مردود است.[9]
7- ابن عبد ربّه (463هـ)؛[10]
8- مقاتل بن عطية (505هـ)؛[11]
9- ابي الفداء (732هـ)؛[12]
10- صفدي (764هـ)؛ [13]
11- ابن حجر عسقلاني (852هـ)؛ [14]
این موارد تنها بخشی از واقعیت هجوم به خانه حضرت زهرا در کتب اهل سنت است. با وجود چنین مطالبی محال است کسی بتواند این واقعیت مسلم را انکار کند.
سخن آخر
با قطع و یقین و بدون کوچکترین شک و شبهه به عنوان کسی که سالهاست در زمینه معارف دین و پاسخ به شبهات فعالیت دارد به دوستداران و موالیان اهل بیت علیهم السلام عرض میکنم که سر بلند دارید و کوچکترین تزلزل به خود راه ندهید. تمام شبهاتی که وهابیان و ملحدان کوردل نسبت به شیعه دارند، بی اساس و با ترفند دروغ و حیله و تحریف واقعیات است که به دلیل ناآگاهی جوانان و نوجوان و بیشتر مردم نسبت به مسائل تاریخی و اعتقادی است.
پی نوشت
[1] انساب الاشراف، ج2، ص124.
[2] حلية الاولياء، ابي نعيم، ج1، ص64.
[3] فرائد السمطين، ج2، ص34-35.
[4] المصنف، ج8 ، ص572.
[5] انساب الاشراف، ج1، ص586.
[6] الامامة و السياسة، ج1، ص30.
[7] تاريخ الطبري، ج2، ص443.
[8] اثبات الوصية، ص143.
[9] الطبقات الشافعية، ج3، ص456-457.
[10] العقد الفريد، ج3، ص63، ط مصر.
[11] الامامة و الخلافة، ص160-161.
[12] تاريخ ابوالفداء، ج1، ص156، طبع مصر.
[13] الوافي بالوفيات، ج5، ص347.
[14] لسان الميزان، ج1، ص268.
شبهه: برخی برای زیر سوال بردن شهادت حضرت زهرا و پاک کردن این لکه ننگ از دامن قاتلان سرور زنان دو عالم؛ شبهه می کنند مگر امام علی علم غیب نداشته و مگر نمی دانسته که به خانه آنها حمله می شود؟ پس چرا در خانه ماندند و فرار نکردند. اگر حضرت زهرا علم غیب داشته چگونه پشت در رفته تا کشته شود؟ پس معلوم می شود که علم غیبی در کار نبوده و اینها از خرافات عالمان شیعه است.
پاسخ اجمالی: همیشه اینگونه نیست که علم به مردن مجوز فرار باشد. گاهی ایستادگی کردن در عین علم به کشته شدن، انسانیترین کار ممکن است. ضمن اینکه علم غیب امام علی و ماجرای شهادت حضرت زهرا را منابع و علمای معتبر سنی نیز نقل کردهاند، پس نمی تواند جعلی باشد.