-چرا خداوند بین انسان ها تبعیض قائل شده است؟
در روایتی ماجرایی عجیب و شنیدی از اولین مراحل خلقت انسان نقل شده است. زمانی که خداوند در عالم ذر، فرزندان حضرت آدم را به صورت ذره حاضر کرد، حضرت آدم به فرزندانش نگریست. اولین چیزی که توجه او را به خود جلب کرد، تبیعض و نابرابری بین انسانها بود. او همه نوع آدم در میان فرزندانش دید؛ کوتاه و بلند، سفید و رنگین، سالم و معیوب، پر رزق و کم روزی، عمر طولانی و کمعمر. این اختلافات در نگاه حضرت آدم عجیب بود در نتیجه از خدا پرسید: آیا بهتر نبود همه انسانها را کاملا مساوی و برابر و بدون تبعیض خلق میکردی؟ همه یک شکل، یک قد، یک رنگ، دارای استعداد و توان و ثروت برابر؟ در این صورت دیگر هیچ اختلاف و حسادت و ظلمی بین انسانها پدید نمیآمد.[1]
بی تردید این پرسش و سوالات مشابه در همه تاریخ ذهن بشر را به خود مشغول کرده و تو گویی که این سوال به صورت ارثی به همه نسل حضرت آدم منتقل شده است. سوالاتی مثل اینکه چرا خدا بدون اینکه از ما بپرسد ما را در این جهان گرفتار کرد؟ چرا باید در دنیای پر از سختی و فلاکت فرزند به دنیا بیاوریم؟ اما هرچه باشد، این پرسش، پاسخ دارد و خداوند خود به طور مفصل به آن جواب داده است. این پاسخها را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
1- نخستین پاسخ خداوند این است این جهان معیار حقیقی نیست. انسان برای عبادت خدا و برای آخرت و سعادت ابدی خلق شده است. جهان دیگری وجود دارد که محل پاداش و مکافات است و هرچه در این جهان بر انسان گذشته، مورد محاسبه قرار می گیرد. اگر سختیهایی که انسان در این جهان میکشد، بدون پاسخ و بدون حساب و کتاب میماند، میشد به عدالت خدا خرده گرفت. اما با وجود جهان آخرت دیگر جایی برای شبهه نمیماند. این مطلب نشان میدهد افرادی که نتوانستهاند عدالت خدا را برای خود حل کنند، در واقع به خاطر دنیاگرایی و ضعف جهان بینی الهی است. کسی که جهان فانی مادی را معیار خوشبختی و کامیابی میداند، و در افق فکرش جای چندانی برای آخرت نیست، همواره به خدا و کارهای او خرده میگیرد.
2- پاسخ دیگر خداوند این است که دنیا محل آزمایش و شکوفا کردن استعدادها با تلاش و کوشش است. بنابراین طبیعت این جهان با سختی همراه است، اما سختی هایی که آرامش و سعادت دو جهان از پی آن خواهد آمد. حتی در امور این جهان نیز هیچ انسانی بدون تحمل مشقت و رنج به موفقیت نمیرسد. به عنوان مثال اگر در زندگی ورزشکاران موفق دقت شود، روشن میشود که آنها نیز برای رسیدن به آن جایگاه و شهرت و ثروت، چه سختی ها و محرومیت ها که نکشیده و چه لذت هایی که بر خود حرام نکردهاند!
3- پاسخ بسیار مهم دیگری که خداوند به حضرت آدم داده این است که خداوند هرکسی را بر اساس شرایط خودش قضاوت می کند. عدالت دقیقا به همین معناست که از هر شخص بر اساس توان و ظرفیتش کار خواست و بر همین معیار او را قضاوت کرد. هیچ نسخه واحدی برای همه نمیتوان نوشت. خدا از انسان پولدار یا سالم انتظاراتی دارد و از انسان فقیر یا ناقص و معیوب انتظاراتی دیگر. این مطلب بسیار مسلم است و جای تعجب دارد کسی از خدا انتظار داشته باشد با همه به یک شکل رفتار کند. مطمئنا خدا بر اساس مصلحت و حکمت به هر شخص تواناییهایی داده است. کما اینکه هر انسانی ضعفها و نقصهایی دارد. اینکه برخی انسانها مرتب خود را با دیگران مقایسه میکنند و داشتههای خود را هیچ میانگارند، به دلیل ضعف شخصیت و نشناختن استعدادهای ذاتی است.
4- آخرین و مهمترین پاسخ خداوند این است که هیچ مانع و سدی برای انسان وجود ندارد. انسان میتواند با تلاش خود و با توکل بر خدا برای رفع گرفتاریها و کاستیها تلاش کند. شاید خدا به بعضی ماهی داده باشد اما، به دیگری ابزار ماهی گیری داده است. قدرت اراده و همتی که خدا به انسان داده حد و مرز نمیشناسد و از هر گوهری گرانبهاتر و از هر گنجی قیمتیتر است. خدا به انسان نیروی فکر و اندیشه داده است تا با انتخاب درست و با تلاش و پشت کار و توکل بر خدا، هر گردنه صعب العبوری را پشت سر نهد. در چنین شرایطی اگر کسی حوصله و عزم حل مشکلاتش را ندارد، نباید ساده لوحانه برای معاف کردن خود، خدا را مقصر جلوه دهد.
جمع بندی
به طور کلی میتوان نظر خداوند درباره فلسفه اختلافات و نابرابریها بین انسانها را چنین جمع بندی کرد که اینگونه اختلافات برای این جهان لازم است. اگر انسانها همه مانند تولیدات کارخانه کنسروسازی یکدست بودند، هیچ کسی انگیزهای برای تلاش نداشت؛ هیچ کس از زندگی خود لذت نمی برد؛ دیگر کسی حرکت و تلاش نمیکرد و امید معنای خود را از دست میداد. اما علیرغم همه این تفاوتها خداوند به هر انسانی ابزار لازم برای رسیدن به موفقیت مادی و معنوی و دنیوی و اخروی را داده است، اما به این شرط که انسان جهان بینی خود را بر اساس جهان بینی الهی و واقعیت و فلسفه وجودی این جهان تنظیم کند و بداند که اولا: سختیها در تار و پود این جهان تنیده شده و مفری از آن نیست و راحتی و آسایش مطلق برای سرای دیگر است؛ و دوم برای نیل به خواستههایش تلاش کند.
نکته ای که لازم است در اینجا بدان اشاره شود این است که هرچند تفاوتهای خدادادی ضروری بلکه عین رحمت و لطف خداست و باید در مقابل آن شاکر و صابر بود، اما این به معنای سکوت و تسلیم در برابر بی عدالتیهای اجتماعی و زیاده خواهی انسان های هوسران نیست.
پی نوشت
[1] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 8، ح2.
اگر انسانها همه مانند تولیدات کارخانه کنسروسازی یکدست بودند، هیچ کسی انگیزهای برای تلاش نداشت؛ هیچ کس از زندگی خود لذت نمی برد؛ دیگر کسی حرکت و تلاش نمیکرد و امید معنای خود را از دست میداد.