اختلاف در مساله امامت از آن جا آغاز شد که برخی از صحابه، بدون مشورت با اکثر مسلمانان به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام، به تعیین جانشینی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله اقدام کردند.
مساله امامت یکی از قدیمیترین و مهمترین مباحث اسلامی است که در راستای آن خونهای زیادی ریخته شده است و مطمح اندیشمندان مسلمان در هر عصری بوده و نسبت به آن اظهار نظرهای فراوانی کرده اند. اختلاف از آن جا آغاز شد که برخی از صحابه، بدون مشورت با اکثر مسلمانان به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام، به تعیین و انتخاب جانشین برای رسول خدا صلی الله علیه و آله اقدام کردند. از این رو جمعی از مسلمانان با این شیوه مخالفت کرده و امامت را امری الهی و آن را حق مسلم امام علی علیه السلام دانستند. این مساله موجب پیدایش دو نظریه اساسی در بحث امامت شد و هر یک از دو گروه در اثبات دیدگاه خویش کوشیدند.
شاید برای بعضی از جوانان این سوال پیش بیاید که با گذشت 1400 سال، این مباحث چه فایده ای دارد؟ اینکه بپذیریم امام علی علیه السلام، خلیفه پیامبر باشد یا ابوبکر، عمر و یا عثمان، فرقی نخواهد داشت.
در پاسخ عرض میکنم که این دیدگاه، مخالف با عقل، قرآن، سنت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و نظر علمای شیعه و سنی میباشد. برای روشن شدن اهمیت مبحث امامت، به بررسی آن از منظر عقل، قرآن و روایات می پردازیم:
عقل
ملاک حکم عقل در باب نصب امام از جانب خداوند، همان ملاک نصب پیامبر است. از یک سو میدانیم سبب و انگیزۀ نصب پیامبر و بعثت او، لطف نامتناهی خداوند به جامعۀ بشری میباشد؛ زیرا خداوند حکیم طبق لطف رحمانیاش، به همه انسانها هستی بخشید و بر اساس لطف خاصّ و رحیم بودنش، پیامبران را جهت هدایت و ارشاد بشر مبعوث کرد. بدیهی است که نیاز بشر به هدایت و ارشاد، دائمی و لطف خداوندی نیز همیشگی و مستمرّ است. پس وجود امام، استمرار لطف خداوند به جامعۀ بشری میباشد. در نتیجه به همان دلیل عقلی که بحث نبوت ضروری است، بحث امامت نیز لازم و ضروری می باشد.
قرآن
مبحث امامت دارای چنان اهمیتی است که آیات بسیاری از قرآن کریم به آن اختصاص دارد که به بعضی از آن ها اشاره می شود:
1- «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِم؛[1] روزی که ما هر گروهی از مردم را با امامانشان (به پیشگاه حقیقت) میخوانیم.»
2- «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ؛[2] و برای آنان (به کیفر طغیانشان) امامانی که دعوت به آتش می کنند قرار دادیم.»
3- «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا؛[3] و از آنان، امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مى کردند.»
بر اساس آیات مذکور، دو گونه امام وجود دارد؛ یکی امام هدایتگر و دیگری امام گمراه کننده! این مساله دارای چنان حساسیتی است که خدای متعال در قیامت، هر کسی را با امامی که از او تبعیت می کرده است، حاضر می کند. اهل تسنن معتقدند امام بعد از پیامبر اکرم، ابوبکر است که به انتخاب بخشی از مردم به این مهم دست پیدا کرد. حال آنکه شیعه معتقد است امام بلافصل بعد از رسول اکرم صلی الله عله و آله، امیرالمومنین علی علیه السلام است که این جایگاه را خود خداوند به ایشان عطا کرده است و حتی پیامبر نیز در انتخاب ایشان نقشی نداشته اند.
روایات
با توجه به روایات موجود در کتب حدیثی فریقین، مساله امامت بسیار مهم و انکار آن مساوی با کفر و نفاق تلقی شده است. شیعه و سنی روایتی را از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کنند که فرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛[4] هر کسی بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
امام رضا علیه السلام نیز در حدیث مفصّلی اهمیت امامت را تبیین کرده اند که بخشی از سخنان آن حضرت چنین است: «أمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّین... فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُکْمِلْ دِینَهُ فَقَدْ رَدَّ کِتَابَ اللَّهِ وَ مَنْ رَدَّ کِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ کَافِرٌ بِه؛[5] امر امامت تکمیل دین میباشد. پس هر که پندارد که خداوند، دین خود را کامل نکرده، کتاب خدا را رد نموده است و چنین کسی کافر میباشد.»
بر اساس تعالیم اسلام، همان گونه که پیامبر حافظ و مقوّم دین است و قوام دین به اوست، امام نیز چنین جایگاهی دارد. با این تفاوت که پیامبر از طریق وحی، شریعت را از جانب خداوند دریافت میکند، ولی امام شارح و تبیین کننده شریعت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و وجودش تا قیامت مستمر میباشد.
اهمیت امامت در کلام علما
با دقت در کلمات علمای شیعه و سنی در تبیین جایگاه امام، اهمیت و حساسیت این موضوع به روشنی دیده می شود:
شيخ مفيد
ایشان که از علمای بزرگ شیعه است، در کتاب خود مینگارد: «اِنَّ الاَئِمَّة الْقائِمينَ مَقام الاَنْبياء فى تنْفيذِ الاَحْكامِ وَ اِقامَةِ الْحُدود وَ حِفْظ الشَّرايِع وَ تَأديب الاَنام مَعْصُومُون كَعِصْمَة الاَنبياء؛[6] ائمه، که جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردماند، معصوم هستند؛ همچون معصوم بودن انبياء.»
قرطبی
وی که از علمای بزرگ اهل تسنن است، در بیان اهمیت جایگاه امام، چنین مینویسد: «و أنها رکن من ارکان دین الذی به قوام المسلمین؛[7] امامت رکنی از ارکان دین است که قوام مسلمانها به همین امامت است.»
ابن تیمیه
امام و پیشوای وهابیت نیز به اهمیت این جایگاه معترف است و به صراحت بیان میکند: «أَنْ يُعْرَفَ أَنَّ وِلَايَةَ أَمْرِ النَّاسِ مِنْ أَعْظَمِ وَاجِبَاتِ الدِّينِ، بَلْ لَا قِيَامَ لِلدِّينِ وَلَا لِلدُّنْيَا إلَّا بِهَا؛[8] ولایت بر مردم از بزرگ ترین واجبات دینی است. نه دنیا را می شود بدون حاکم و امیر پیش برد و نه آخرت را.»
با توجه به مطالب بیان شده، روشن می شود که مساله امامت و جانشینی پیامبر اکرم، رکن دین است و مساله کم اهمیتی که فقط مربوط به صدر اسلام باشد، نیست و سعادت دنیا و آخرت مردم، در گروی تبعیت از امام حق، خواهد بود.
با توجه به ادله عقلی، نقلی(قرآن و روایات) و همچنین نظر اندیشمندان اسلامی، مساله امامت از مهمترین مسائل اسلامی است که اختصاص به صدر اسلام ندارد و هرگز قدیمی نخواهد شد.
پی نوشت
[1] سوره اسرا، آیه 71.
[2] سوره قصص، آیه 41.
[3] سوره سجده، آیه 24.
[4] شرح مقاصد في علم الکلام ، ج2، ص 275 و ملحقات احقاق الحق، ج14، ص2.
[5] اصول کافی، ج1، ص114.
[6] اوائل المقالات، ص65.
[7] الجامع لاحکام القرآن، ج1، ص396.
[8] السیاسه الشرعیه، ص129.
برخی میپندارند مساله امامت و جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مربوط به صدر اسلام است و در زمان ما، بحث درباره آن بی فایده است. در حالی که این نظریه مخالف با عقل، قرآن، سنت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و نظر علمای شیعه و سنی می باشد.