دلائل متعددی برای اختلاف و تعارض بین روایات وجود دارد. برای تشخیص روایات غیر صحیح راههای متعددی وجود دارد.
سوال: مبانی شیعه بر پایه احادیث و روایات استوار شده و ما می بینیم بعضی از روایات شیعه با یکدیگر تنافی و تعارض دارند. آیا نمی توان نتیجه گرفت مبانی شیعه اساس درستی ندارد؟
در پاسخ باید گفت:
اولا: چه کسی گفته مبانی شیعه صرفا بر اساس روایات است؟ مبانی شیعه بر اساس قرآن کریم، عقل و احادیث است؛ آن هم روایات متواتری که از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به ما رسیده است.
ثانیا: همه روایات دچار اختلاف نیستند. اصول مسلم و مبانی اصلی شیعه بر اساس روایات متقن است. اختلاف تنها در بخشی از روایات می باشد که آن هم دلایل خاص خود را دارد و برای تشخیص آن و رفع تعارض و جمع بین احادیث راههای متعددی وجود دارد که اجمالا به آن اشاره می شود.
اسباب تعارض روایات
شهید سید محمد باقر صدر، در مقدمه بحث تعارض ادله، برای تعارض اخبار، هشت سبب ذکر میکند:
۱ـ سوء فهم؛
۲ـ نسخ؛
۳ـ از میان رفتن قرائن؛
۴ ـ نقل به معنا.
۵ـ تشریع تدریجی؛
۶ـ تقیه؛
۷ـ رعایت ظرفیت راوی؛
۸ـ جعل و وضع.[1]
حتی با وجود این اختلافات هیچ عاقلی هزاران روایت را به خاطر وجود اختلاف در بخشی از آنها کنار نمیگذارد، بلکه با بررسی عوامل اختلاف احادیث و راهکارهای جمع بین روایات، به رفع مشکل میپردازد. مگر در علوم دیگر اختلاف وجود ندارد؟ آیا آنها را کنار میگذارند؟ در مورد روایات نیز هرچند در ابتدای امر تعارض و تنافی دیده میشود ولی برای کسی که آگاهی به اسباب اختلاف روایات دارد، تشخیص آسان است. چنانچه مجتهد درمسائل فقهی تمام آیات و روایات و ادله دیگر را بررسی کامل در نهایت بین آنها جمع میکند.
برای بررسی روایات وارد شده دو جهت وجود دارد:
1- علم رجال برای بررسی سندی روایات
اول اینکه روایت از نظر سندی مورد بررسی قرار بگیرد و راویانی که حدیث را نقل کردهاند بررسی شوند. غالب روایات شیعه از زمان امام محمد باقر (ع) و امام جعفرصادق (ع) به دست ما رسیده است. شیخ مفید میگوید: «کسانی که از ثقات با اختلاف مذاهبشان از امام صادق (ع) روایت کردهاند، چهارهزار نفر بودهاند. از این جمع عدهای موفق به تدوین کتب و گرد آوری شدند که بعدها کتابهای آنان به "اصول اربع مائة" معروف گردید. این اصول چهارصدگانه جزء اولین مؤلفات شیعه است. اگر چه از این اصول جز تعداد اندکی باقی نمانده است ولی اکثر روایات منقول در این اصول در ضمن کتب اربعه (کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب، استبصار) آمده است.»[2] هرچند امکان جعل حدیث و کم و زیاد کردن آنها توسط مخالفان و منافقان بعید نیست، ولی درزمان خود ائمه (ع) افرادی که جعل حدیث میکردند، توسط خود ائمه (ع) معرفی و مورد لعنت قرار میگرفتند ودر نتیجه کسی از آنها نقل روایت نمیکرد. اصحاب ائمه نیز دقت فراوانی در نقل و کتابت احادیث داشتند و از هرکسی نقل روایت نمیکردند. برخی از کتابهای رجال (که برای معرفی راویان احادیث و وثاقت آنها میباشد) در زمان خود ائمه (ع) نوشته شده است. عبدالله بن جبله کنانی (م 219 هـ)، محمد بن عیسی یقطینی، حسن بن محبوب (م 224 هـ) و حسن بن علی بن فضال (م 224 هـ) و دیگر اصحاب نیز هر کدام کتاب رجالی داشتند.[3] تقسیم احادیث به صحیح و ضعیف و... نشان از اهمیت فراوان علماء به این امر دارد به گونهای که با کسانی که احادیث ضعیف نقل میکردند، برخورد شدید میکردند.
2- علم درایه برای پالایش متن حدیث
علمای شیعه علاوه بر بررسی سندی به متن حدیث نیز توجه داشتند که به برخی از این روشها اشاره میشود:
عرضه حدیث بر امامان و عالمان
یکی از روشهای پالایش متنی که اصحاب ائمه (ع) به خصوص اصحاب امام رضا (ع) تا امام عسکری (ع) انجام میدادند، عرضه روایات بر معصومین (ع) و اطمینان از صحت و سقم روایات بود. در این روش محدث یا راوی احادیثی را که شنیده یا نوشته بود، بر یکی از معصومین عرضه میکرد و امام آنچه را صحیح بود تأیید میکرد.[۴]
مقابله نسخهها
این شیوه نیزدر بین یاران پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) مرسوم بوده است. محدثان در این روش، نصوص و کتابهای حدیثی و خطی خود را با نوشتههای صحیح و اصلی افراد مورد وثوق مقابله و تطبیق میکردند.[۵]
اجازه نقل حدیث
اساتید علم حدیث به طور کتبی یا شفاهی، اجازه نقل روایت از خود را به شاگردانشان اعطا مینمودند و معمولاً در این اجازات نام اساتید و مشایخ و تألیفات خود را نیز میآوردند. از فواید مهم اجازه روایت، اتصال سند اخبار به ائمه معصومین (ع) میباشد. به کمک این روش اساتید و شاگردان آنها مشخص بوده و به راحتی میتوان اسناد روایات را مورد بررسی قرارداد.[۶]
عرضه روایات بر قرآن
یکی دیگر از روشهای بررسی احادیث، عرضه بر آیات قرآن است. از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه طاهرین (ع) مکرر روایت شده است که فرمودند: هر گاه از ما حدیثی به شما رسید آنرا بر کتاب خدا عرضه نمائید؛ پس آنرا که موافق قرآن بود بگیرید (بر طبق آن عمل کنید) و آنرا که مخالف قرآن بود کنار بگذارید یا به ما برگردانید (درستی و نا درستی آنرا از ما بپرسید.)[۷]
جمع بندی
گرچه در بخشی از روایات به دلیل عوامل مختلف تعارض و تناقضهایی دیده میشود اما، برای کسی که حدیث شناس باشد و راویان حدیث را بشناسد و اهل تحقیق در احادیث باشد، تشخیص سره از ناسره ممکن است. سیره علماء و فقهاء نیز، اجتهاد در بین روایات و تشخیص رأی صحیح بوده است. امروزه دسترسی به متون روایات و بررسی رجالی و دلالی احادیث به مراتب آسانتر شده و تحقیقات فراوانی نیز انجام گرفته است. علاوه بر اینکه معارف شیعه منحصر به روایات نیست. قرآن کریم به عنوان سند قطعی اولین مرجع علمای شیعه میباشد. در کنار قرآن و روایات، شیعه از عقل و اجماع علماء نیز بهره میگیرد.
پی نوشت
[1] تعارض الادلة الشرعیة، ص ۲۸ ـ ۴۱.
[2] مدیر شانه چی، کاظم، تاریخ حدیث، ص 91.
[3] همان، ص 56 ـ 57.
[4]همان.
[۵] همان.
[۶] همان.
[۷] تهذیبالأحکام، ج: 7 ص: 275 .
تعارض در روایات شیعه به خاطر عواملی چون جعل حدیث، تقیه و عوامل دیگر قابل انکار نیست. به همین دلیل از زمان خود ائمه (ع) بررسی متن و سند و راویان احادیث، برای تشخیص روایات صحیح مطرح بوده است. محدثان و علماء با کسانی که از افراد ضعیف، روایت نقل می کردند به شدت برخورد می کردند.