پیروی شیطان در همراهی انسان

17:12 - 1400/04/20

تبعیت از هواي‌ ‌نفس و وسوسه های شیطان، انسان را از راه حق و حقیقت جدا می کند و  در مسیر شیطان قرار می دهد.

شیطان

قرآن به‌عنوان مهم‌ترین بنیان فکری نهضت اسلامی، از گذشته تا به‌ حال، مورد اشکال معاندان و مخالفان دین بوده است. اشکالات ساختاری، نوشتارى، ادبى، تاريخى و لغوی از نمونه اشکالاتی است که بر قرآن وارده شده است. ازجمله آیاتی که از جهت لغوی مورد اشکال قرار گرفته، آیه 175 سوره اعراف است. در این آیه خداوند متعال به پیامبر خود می‌فرماید: «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ؛ و داستان آن‌کس را كه نشانه‌های خود را به او داده بوديم برايشان بخوان كه به آن‌ها بی‌اعتنا شد، آنگاه شيطان در پی او افتاد و از گمراهان شد.» فراز دوم آیه «فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ»، نشان می‌دهد که آن شخص با اینکه آیات و نشانه‌های الهی را دید و برای مدتی حامل و ملازم آن‌ها بود، اما به سبب بی‌اعتنایی و عدم باور قلبی به آیات، شیطان او را دنبال نمود و پیرو او شد و او را گمراه کرد. آیا این فراز از آیه، با آیات دیگر قرآن که انسان به‌عنوان دنباله‌رو شیطان معرفی‌شده است، در تعارض است؟ به نظر می‌رسد دلیل این سوال فعل «َفأَتْبَعَهُ» باشد؛ زیرا اگر به‌جای جمله «فَأَتْبَعَهُ الشيطان» (شيطان پيرو او شد) می‌نوشت؛ «فَاَتبعَ الشيطان» (سپس دنباله‌رو شيطان شد) مشكل حل می‌شد.

در پاسخ به این اشکال به چند دلیل اشاره می شود:

دلیل اول: عدم تعارض بین آیات
بین معنای این آیه با آیات دیگر قرآن که از وسوسه‌های شیطان سخن می‌گوید، هیچ تعارضی وجود ندارد و همه آیات[1] یک معنا را نتیجه می‌دهد و آن اینکه، انسان اگر از راه حق جدا شود و در مسیر شیطان قرار بگیرد، شیطان او را به دنبال خود می‌کشاند. در آیه مورد بحث، شخص اشکال کننده آیه را به‌خوبی ترجمه نکرده، ازاین‌رو دچار این اشکال فاحش شده است. مترجمان و مفسران قرآنی، جمله «فَاَتبَعُهُ الشَیطان» را به معنای «شیطان او را به دنبال خود کشید تا از گمراهان شد» ترجمه نمودند[2] و این برخلاف آن معنایی است که اشکال کننده از آیه برداشت نموده است. پس جمله «فَاَتبَعُهُ الشَیطان» به معنای این نیست که «شیطان از او پیروی کرد» بلکه به این معناست که شیطان دنبال او راه افتاد و او را تعقیب نمود.

دلیل دوم: انحراف؛ درگرو پیروی از شیطان
قرآن در آیات مختلفی انحراف انسان را درگرو اطاعت و پیروی از وسوسه‌های شیطان می‌داند و تا زمانی که انسان از فرامین شیطان پیروی نکند، او نمی‌تواند انسان را به فساد و گمراهی بکشاند. این آیه و آیات دیگر نشان می‌دهد که تعقیب شیطان، زمانی است که انسان از مسیر حق و حقیقت جدا شود، چنان‌که از تعبير «فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ‏» نیز چنين استفاده می‌شود كه در ابتدا شيطان از بلعم باعورا قطع اميد كرده بود؛ زیرا او کاملاً در مسير حق قرار داشت، اما پس از انحراف مزبور، شيطان به‌سرعت او را تعقيب نمود، بر سر راهش نشست و او را وسوسه‏ کرد و سرانجام او را در صف گمراهان قرار داد.[3] در آیه دیگر پیروی انسان از وسوسه‌های شیطان را عامل فساد و تباهی و تسلط شیطان بر انسان می‌داند: «لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ؛[4] اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از گام‌های شيطان پيروى نكنيد. هر كس قدم جاى قدم‌های شيطان بگذارد (گمراهش مى‏سازد)، چرا كه او امر به فحشاء و منكر مى ‏كند.»

دلیل سوم: ضعف التألیف و منافی فصاحت و بلاغت قرآن
در آیه مورد بحث، اگر به‌جای «فَاَتبَعُهُ الشَیطان»، «فَاَتبَعُ الشَیطان» (او پیروی از شیطان کرد) گفته می‌شد، فصاحت و بلاغت قرآن مورد خدشه قرار می‌گرفت. علاوه بر اینکه نوعی ضعف التألیف را می‌توانست برای قرآن به همراه داشته باشد، چنان‌که در میان نحوی‌ها اگر کلامی برخلاف قانون نحو تألیف شود، دارای ضعف تألیف خواهد بود. [5] بنابراین اينكه آیه فرمود: «فَاَتبَعُهُ الشَیطان»، (شيطان پيروى از او نمود) و نفرمود: «فَاَتبَعُ الشَیطان»، (او پيروى از شيطان كرد)، برای این نکته است که بگوید بلعم باعورا فرد عادی نبود بلکه او از عالمان و عابدان به نامی بود که در مسیر حق قرار داشت و با آیات الهی و اسم اعظم آشنا بود و به همین علت، شيطان مدت‌ها در تعقيب او بود تا او را از مسیر حق جدا کند. او سرانجام مغلوب هوای نفس خود شد و بستر حضور شیطان و همراهی او را با خود فراهم نمود و سرانجام گمراه شد.

درنتیجه باید گفت:
آیه مورد بحث هیچ منافاتی با دیگر آیاتی که می‌گوید: «انسان به دنبال شیطان می‌رود» ندارد. همه این آیات بیان‌گر یک هشدار مهم به انسان است و آن اینکه، شیطان زمانی به دنبال انسان می‌آید که انسان از مسیر حق جدا شود و با تبعیت از وسوسه‌های شیطان، زمینه حضور و همراهی او را برای خود فراهم کند. چنان‌که بلعم باعورا، به سبب تبعیت از نفس و وسوسه‌های شیطان از مسیر حق جدا شد و در زمره گمراهان قرار گرفت.

پی‌نوشت:
[1] بقره (2): 169؛ انعام (6): 142؛ نور (24): 21.
[2] مجمع البیان، ج 4، ص 768؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج 3، ص 42؛ تفسیر نمونه، ج 7، ص 12.
[3] التبیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 31؛ تفسیر نمونه، ج 7، ص 13.
[4] نور (24): 21.
[5] تفتازانی، مطول، ص ۲۰.

یکی از آموزه‌های مهم تربیتی که مورد تاکید مکتب انسان ساز اسلام قرار دارد، مبارزه با هوای نفس و شیطان است. شیطان برای منحرف نمودن انسان، از راه های مختلفی استفاده می کند. یکی از این راه ها، بدبینی افراد به خدا و راه اوست. بلعم باعورا از جمله افرادی است که با تبعیت از هوای نفس، از مسیر حق جدا شد و در مسیر شیطان قرار گرفت.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 4 =
*****