احمد بن موسی؛ شاه چراغ ایران

09:27 - 1400/03/27

-احمد بن موسی علیه السلام، پاسدار امامت بود و با روشنگری هایی که انجام داد، مردم را از گمراهی نجات داده و به سوی امام حق رهنمون داشت.

ولادت حضرت شاه چراغ علیه السلام

احمد؛ فرزند ارشد امام موسی بن جعفر علیه السلام است که در جلالت و حشمت زبانزد عالم و در تاریخ، همچون ستاره ای پر فروغ می درخشد. وی که به سید السادات الاعاظم شهره است از مادری نیکو سرشت و عفیف که در تاریخ به «ام احمد» شناخته می شود به دنیا آمد.[1]

جایگاه و مقام احمد بن موسی علیه السلام
به سبب خصوصیات و ویژگی هایی که در احمد بن موسی(شاه چراغ) وجود داشت، دارای جایگاه ویژه ای نزد امام کاظم علیه السلام بود و پیوسته مورد احترام پدر قرار گرفته و امام او را بسیار دوست می داشت.[2]
شیخ مفید که از علمای بزرگ و نامی شیعه است از شاه چراغ علیه السلام با بزرگی و عظمت یاد کرده و در توصیف ایشان می نگارد: احمد بن موسی علیه السلام فردی کریم النفس، جلیل القدر و پرهیزکار بود که پدرش او را دوست داشت و بر دیگر فرزندان مقدم می‌کرد. امام کاظم علیه السلام مزرعه خویش را که به «‌یسیره» معروف بود به وی بخشید. احمد بن موسی بن جعفرعلیهم السلام هزار بنده را آزاد کرد.[3]
شیخ مفید در ادامه برای تبیین بیشتر مقام و موقعیت شاه چراغ روایتی به این مضمون از اسماعیل بن موسی نقل می‌کند: در سفری بیست نفر از خادمان پدرم با احمد بودند و او را احترام می‌کردند. هرگاه احمد بر می خواست و می‌نشست ایشان هم به احترام وی بلند شده و می‌نشستند. پدرم همواره به احمد عنایت داشت و از وی غافل نمی‌گردید و چشم از او بر نمی‌داشت.[4]
محمد بن عمر معروف به «کشی» که از علمای سرشناس شیعه است و یکی از معتبرترین کتاب‌ها در زمینه علم رجال به قلم توانای این مرد نگاشته شده است در کتابش، احمد بن موسی را یکی از فضلای عصر خود نام برده، او را در زمره محدثانی می‌شمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده است و می‌نویسد: احمد بن موسی به دست مبارک خود قرآن کریم را نوشته است.[5]

پاسدار امامت
مهم ترین واقعه در زندگی احمد بن موسی که نام او را در تاریخ بسان خورشید مشعشع کرده است، حراست و حفاظت از جایگاه امامت است. وقتی خبر شهادت امام کاظم علیه السلام در میان مردم منتشر شد، مردم بر در خانه احمد تجمع کرده و همراه با وی به سوى مسجد روانه شدند. چون فرزند بزرگ امام بود و جایگاه رفیع او را شناخته و کراماتی نیز از او دیده بودند، به عنوان امام با او بیعت کردند.
وقتى بیعت به پایان رسید حضرت احمد بن موسی علیه السلام بر فراز منبر رفته و در ضمن خطبه ای هدایت گر فرمودند: همان طور که همه شما در بیعت من هستید، من هم در بیعت برادرم حضرت رضا علیه السلام هستم و او امام و خلیفه بعد از پدرم و ولىّ خداست و بر من و شما اطاعت از او واجب است. پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش امام رضا علیه السلام را بیان فرمود. سپس همگى خدمت امام رضا علیه السلام رسیده و با ایشان بیعت کردند. امام رضا علیه السلام نیز برادرش احمد بن موسی را دعا کرده و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.[6]

تسلیم ودایع امامت به امام رضا علیه السلام
ودایع امامت، در کنار وصیت امام پیشین، یکی از مهمترین معیارها برای شناخت و تشخیص امام بعدی بوده است. با توجه به روایات، مواردی جزء ودایع امامت شمرده شده و با تعبیر «عندنا» یا «عندی» به وجود آن در نزد ائمه اشاره شده است که برخی از آن ها عبارت اند از:
1. شمشیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.[7]
2. انگشتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.[8]
3. مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها.[9]
4. الواح و عصای حضرت موسی علیه السلام.[10]
5. انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام.[11] و...
جایگاه والای مادر شاه چراغ به حدی بود که امام کاظم علیه السلام او را برای حفظ اسرار و ودایع امامت و رساندن آن به امام رضا علیه السلام، صالح تشخیص داد و وقتى حضرت به سوى بغداد رهسپار شد، ودایع امامت را به این بانو سپرد. بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام به دست هارون، این بانوی شایسته، ودایع را به امام رضا علیه السلام تقدیم کرد.[12]

عزیمت به ایران
در زمانی که حضرت امام رضا علیه السلام با ولایت‌عهدی تحمیلی در «طوس خراسان» بودند، حضرت احمد بن موسی علیه السلام به اتفاق جناب سید محمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حرکت نمود. در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقه مندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حرکت نمودند تا جایی که می نویسند: به نزدیک شیراز که رسیدند، تقریباً یک قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود.[13]

شهادت حضرت احمد بن موسی علیه السلام
زمانی که خبر حرکت این کاروان به خلیفه وقت(مأمون عباسی) رسید، ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فدائیان آن ها به طوس برسند، اسباب تزلزل حکومت او گردد لذا فرمانی صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت شوند و آن ها را به سمت مدینه برگردانند. به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز، در نتیجه حاکم شیراز که مردی به نام «قتلغ خان» بود با چهل هزار لشکر سفاک، در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، از همین جا باید برگردید. حضرت شاه چراغ علیه السلام فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان» اما لشکر قتلغ خان راه را بستند و بعد از جنگ شدیدی ایشان را به شهادت رساندند.[14]

دلیل انتساب احمد بن موسی به شاه چراغ
برای سبب این انتساب، در کتب قدیمی دلیل یافت نشده است و آنچه در کتب متاخر بیان شده است بدین شرح است:
تا زمان عضدالدوله، کسی از مدفن شاه چراغ علیه السلام اطلاع نداشت و مکان حاضر، تل خاکی بیشتر نبود که در اطراف آن خانه‌های متعدد وجود داشت. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح نورش به نظر می‌رسد. چند شب جمعه مراقب بود و روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت. با خود اندیشید شاید این مکان قبر یکی از امام زادگان یا اولیای خدا باشد و بهتر است که امیر عضدالدوله را بر این وضع آگاه نماید. زمانی که خلیفه از ماجرا مطلع شد، تصمیم گرفت شخصاً درون خانه پیرزن به مهمانی رود و خود چراغ را مشاهده کند. شب جمعه فرا رسید، شاه به خانه پیرزن آمد. چون ثلث آخر شب شد، چشمش را متوجه سمتی نمود که چراغ را به او نشان می‌داد، وی آشکارا نور چراغ را دید و در شگفتی عجیب بماند. حیران و متفکر به منزل خویش بازگشت در همین تحیر و تفکر، به خواب رفت. در عالم رؤیا سیدی بزرگوار و جلیل القدر را زیارت کرد که به او فرمود:‌ ای امیر از چه در خیالی؟ در این محل، مدفن من است و من احمد بن موسی الکاظم هستم.[15]
سلام خدا بر او در روزی که به دنیا آمد و در روزی که مظلومانه به شهادت رسید.

پی نوشت
[1] بحارالانوار، ج۴۸، ص۳۰۸.
[2] کشف الغمة، ج‏۲، ص ۲۳۶؛ الفصول المهمة، ۱۴۲۲ق، ج‏۲، ص۹۶۱.
[3] الارشاد، ج2، ص244.
[4] همان، ص245.
[5] اختیار معرفه الرجال،‌ ص۲۹۴.
[6] تحفة العالم، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۲۷.
[7]  الکافی، ج۱، ص۳۰۵.
[8] بصائر الدرجات، ص۱۵۶.
[9] همان، ص153.
[10] همان، ص175.
[11] همان.
[12] بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۰۷.
[13] شب های پیشاور، ص117.
[14] همان.
[15] احمد بن موسی(ع)، ص99.

احمد بن موسی علیه السلام فردی کریم النفس، جلیل القدر و پرهیزکار بود که پدرش او را دوست داشت و بر دیگر فرزندان مقدم می‌کرد. وی در زمره محدثانی می‌باشد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 7 =
*****