نمایشنامه (در برداشتن کلید تنبلی نکن)

13:11 - 1400/03/29

نماز کلید بهشت است

سعید: ببینم امروز چه درس هایی دارم؟ فارسی و ریاضی را که دیشب نوشتم؛ پس الآن می تونم نقاشی بکشم.
 بابا: پسرم کلید خانه را بردار و توی جیبت بذار تا فردا پشت در نمانی.
 سعید: بابا جون! دارم نقاشی می کشم بعدا بر می دارم.
 سارا( بعد از چند دقیقه): داداش کلید را برداشتی؟
سعید: بذار فیلم تمام بشه، بعداً برمی دارم.
(مامان به سعید گفت)
 پسرم کلید را برداشتی؟
 سعید گفت: مامان من گرسنه ام، اجازه بده یک کم غذا بخورم بعداً برمی دارم
مادر سعید: گفت پسرم سفره را پهن کن نهار آماده است.
سعید:اینم از سفره فقط من باید زودتر برم مدرسه دیرم شده.
مامان: باشه عزیزم این لقمه غذا را بگیر و برو خدا به همرات.
(توی  مدرسه آقای معلم، از سعید میخواهد خودش را معرفی کند و بگوید از کجا آمده؟
سعید میگه:)
پسرم خودت را معرفی کن: من سعید جعفری هستم و از شهرستان طبس ا زاستان خراسان جنوبی آمده ام
معلم: اگر می شود در مورد شهرتان بیشتر بگویید.
سعید:شهر ما شهری بیابانی و گرم وخشک  است . آنجا که ما زندگی می کردیم، نه درختی بود و نه آب و هوایی و نه باغ و باغچه ای. آرزوی بزرگ من این بود که در خانه ای ویلایی بالای تپه ای بلند و سر سبز،پر از درختان میوه زندگی کنم. که این دو روز که اینجا آمده ایم به آرزویم رسیده ام.
(زنگ آخر زده می شود.)
سعید: اینم زنگ آخر بایدهرچه زودتر بروم خانه.
( صدای رعد و برق و بارش بارون،)
سعید: وای عجب بارونی حسابی خیس شدم
از بین این  درختها وتاریکی چطور عبور کنم؟ وای این صدای زوزه گرگ هست؟ باید بدوم.آخ توی این گل و لای زمین خوردم حالا چه کار کنم ؟  باید زودتر برم تا به خانه برسم. آخیش به خانه مان رسیدم.
(صدای زنگ)  زینگ، زینگ ،زینگ، زینگ
 چرا هرچی زنگ میزنم کسی در رو باز نمی کنه تق، تق، تق، تق، تق، تق.
 چرا هرچی در می زنم کسی در رو باز نمی کنه چه اتفاقی افتاده نکنه برای پدر و مادرم اتفاق بدی افتاده باشه؟
 باید از در بالا برم آهان اینجا رو بگیرم.
 وای وای پام پام شکست (سعید شروع کرد به آرام  گریه کردن همین وقت بود که یک چیزی یادش اومد که باعث شد صدای گریه و ناله اش به آسمان بلند بشه میدونی چی بود بچه ها یادش اومد)
سعید با گریه می گوید:
 دیروز مامان و بابا  گفتند، پسرم، من و بابا، با خواهرت فردا به خانه قبلی مان می رویم. تا باقی وسایل خانه مان را بیاوریم. شما کلید را همراه خودت ببر تا بعد از مدرسه پشت در نمانی. حالا باد چه کار کنم؟ کاش تنبلی  نمی کردم.
بچه های گلم، خدای مهربان برای هرکدام از شما بنده های خوب خدا، خانه ای در بهشت آماده نموده است که باید کلید آن را از این دنیا با خود ببرید . اما آیا کلید بهشت هم مثل کلید درب خانه نیست. پیامبرعزیز ما حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: نماز کلید بهشت است .
(عوالی اللئالی ج 1 ص 322)
راوی : خوشا به حال شما که برای خانه های بهشتی خود در آخرت از این دنیا کلید همراهتان می برید و پشت در نمی مانید.
#دانش_آموزی
#نمایشنامه
#نماز

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 1 =
*****