هماهنگی نظام تشریع با نظام تکوین در مسأله صور شهادت زن و مرد

13:30 - 1400/04/20

مساوی قرار دادن شهادت دو زن با یک مرد، هیچ تبعیض یا تضییع حقوقی را از نگاه اسلام برای زنان به دنبال ندارد.

شهادت زن

امروزه فضای مجازی جولانگاهی برای شبهه افکنی معاندان دین است. آنها تلاش می کنند تا به کمک ابر رسانه های مجازی خود، باورهای اعتقادی و دینی مردم را تضعیف و اذهان آنها را دچار تردید و تشویش نسبت به اسلام کنند و از این طریق قوانین اسلام را مورد خدشه قرار دهند. از جمله شبهاتی که دائماً در فضای مجازی منتشر و هر روز با یک قالب و رویکرد جدید عرضه می شود، مسأله تساوی شهادت دو زن با یک مرد است.[1] درباره این مسأله، سوالات مختلفی را طرح می کنند و آن اینکه: چرا شهادت دو زن باید مساوی با شهادت یک مرد باشد؟ اگر زن و مرد با همدیگر در تمام شئونات برابرند پس چرا اسلام در مسأله شهادت زن و مرد، تبعیض قائل شده است؟ چه خصوصیاتی بین زن و مرد وجود دارد که سبب برتری مرد نسبت به زن در بحث شهادت می شود؟ آیا این منطق اسلام، توهین به مقام زن نیست؟ آیا می توان گفت این حکم ارشادی است و با تغییر زمان و مکان آن را می تواند دستخوش تغییر و تحول قرار داد؟ آیا امروزه می توان قبول کرد که شهادت یک زن وکیل یا دندانپزشک کمتر از شهادت یک مرد کارگر ساده است؟

پاسخ:
این مسأله دارای ابعاد و فرع های مختلفی است و می طلبد تا این موضوع به صورت دقیق و عمقی در چند فرع مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

یک: هماهنگی بین نظام تشریع و نظام تکوین
احکام و قوانینی که از سوی خداوند برای بشریت وضع شده است مطابق نظام تکوین و حقایق جهان هستی و ساختار وجودی انسان است. [2] از آن جایی که باید بین نظام تشریع و نظام تکوین هماهنگی باشد، قوانین و احکام ابلاغ شده نیز باید متناسب با نظام تکوین صورت پذیرد؛ زیرا اگر نظام تشریع متناسب با نظام تکوین نباشد، این تشریع فاقد ارزش است. در نظام تکوین اختلافات زیادی بین زن و مرد وجود دارد که این اختلافات، در وضع قوانین و حقوق نسبت به زن و مرد تغییر پیدا می کند. از جهت جسمی، بدن زن نسبت به مرد کاملا ضعیف تر و ژن جنسیتی او نیز متفاوت تر از مرد بوده است. از جهت احساسات نیز فرق های قابل توجهی با مرد دارد و رفتارهای انفعالی و عاطفی و حمایت کننده از جمله این احساسات است. بر خلاف مرد که پرخاشگری، استقلال، رقابت، سلطه و حاکمیت از ویژگی های درونی اوست. [3] با توجه به این تفاوت ها و ده ها تفاوت دیگر بین زن و مرد، اقتضا می کند که خداوند حکیم، متناسب با این تکوین، قانون و احکام را برای زن و مرد تشریع کند و از آن جایی که موضوع حق الناس و رعایت حقوق مردم از مسائل بسیار مهم در نظام تکوین است، و از طرفی نیز زن چون سرشار از عواطف، احساسات، غلبه عاطفه، هیجانات کاذب، زودباوری و اطمینان بی اندازه به دیگران است، از این رو، باید شهادت آنها مبتنی بر استحکام و جلوگیری از ضایع شدن حقوق مردم شود. لذا اسلام شهادت دو زن را در جایی که شهادت یک مرد کافی است، ملاک قرار داده و در جایی که شهادت دو مرد نیاز است، شهادت چهار زن را معیار قرار داده است و این عین عدل الهی است. بنابر این از آنجا که ساختار وجود جسمی و روحی زن با مرد متفاوت است، وظایف، تکالیف و احکام این دو نیز مساوی نیست و هر کدام از قوانین و احکام شرعی متناسب با حال او وضع می شود.

دو: عدم تبعیض و تضییع حقوق زن
از نگاه اسلام، هیچ امتیازی بین زن و مرد در حقوق اجتماعی و مجازات وجود ندارد و ملاک برتری تنها به ایمان و تقوای الهی است. [ 4] البته به سبب عدم تشابه در خلقت، ایجاب می کند از لحاظ بسیاری از حقوق و تکالیف و مجازات ها شبیه به همدیگر نباشد.[5] پذیرفته نشدن شهادت زن یا قبول شهات دو زن در داداگاه گویای یک امر بسیار مهمی است و آن اینکه تکلیف و مسئولیت های سخت از دوش آنها برداشته شده یا حداقل برای آنها آسان تر گرفته شده است. از این رو، هرگز ضایع شده حقوق زن و یا تبعیض بین زن و مرد در اینجا وجود ندارد. بنابراین بحث اداء شهادت و اطلاع رسانی به قاضی، هرگز به منزله یک امتیاز نیست، تا بخواهد بین زن و مرد فرق نهاده شود یا حقی از حقوق زنان را ضایع بکند، بلکه تکلیف و مسئولیتی است که بر دوش افراد گذاشته شده و در این مسئولیت، برای زن آسان تر گرفته شده است.

برخی معتقدند در حقوق الناس، مدعی خود انسان است و باید بتواند حق خود را هرگونه بخواهد استیفا کند. یکی از طرق استیفاء حق، داشتن شاهد زن است. [6] این امر باعث تبعیض است و تبعیض در احکام الهی ظلم است و ظلم در قوانین الهی ممنوع و مقطوع البطلان است.

در پاسخ باید گفت: شهادت و گواهی دادن در دادگاه یک حق نیست که از زنان سلب شده باشد بلکه یک تکلیف است و کتمان آن حرام است. چنان که قرآن مجید می فرماید: «وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ ۚ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ؛[ 7] و شهادت را کتمان نکنید و هر کس چنین کند قلبش گنهاکار است.» و نیز می فرماید: «وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ[7]، و شهود نبايد به هنگامی که آنها را برای شهادت دعوت می کنند خود داری نمایند.» بنابراین اگر کسی از ادای شهادت خودداری ورزد، دادگاه او را جلب می کند و روشن  است  که  نهی  از  کتمان  شهادت و حتی جرم و گناه بودن آن در جایی معنا دارد که مسئولیت باشد نه حق.[9] از این رو اگر اثبات احقاق حق مبتنی به شهادت زن و مرد باشد، در اینجا تکلیف واجب است که زن یا مرد در دادگاه حاضر شود و شهادت دهد. البته شهادت ها به حسب مسائل متفاوت می شود که گاهی احقاق حق مبتنی به شهادت یک مرد یا دو زن است.

سه: صور مختلف شهادت
مسلما تکلیف اداء شهادت با خلقت و روحیات و نقش مرد و زن، ارتباط مستقیم دارد گرچه ربطی به نقص یکی و کمال دیگری ندارد. زیرا در بعضی موارد که شهادت مربوط به مسائل خاص زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست، چون اساسا مرد در آن موارد نمی تواند شاهد باشد. همانطوری که زنان را از شهادت در برخی امور دیگر معاف دانسته و آن را در انحصار مردان قرار داده، و در برخی امور شهادت دو زن را برابر با شهادت یک مرد قرار داده و پذیرفته است.  بنابراین با تغییر حوادث، شهادت های زن و مرد نیز دگرگون می شود. چنان که اگر در خیابان دو نفر با هم دعوا کنند و با چوب و چاقو و سنگ به جان یکدیگر بیفتند، و در این صورت قتلی یا جراحتی واقع شود، شهادت مردان بهتر از زنان خواهد بود؛ زیرا مردان در این صحنه ها معمولا نزدیک تر به حادثه هستند و زنان یا اصلاً حضور ندارند و اگر هم حضور داشته باشند خود را کنار می کشند یا مردان آنان را به عقب می رانند. از این رو پذیرفتن شهادت مردان و نپذیرفتن شهادت یک زن در چنین مسائلی طبیعی است.

بر اساس آنچاه گفته شد نتیجه می شود قوانین شرع بر مبنای نظام تکوین، تشریع می شود و متناسب با جنسیت و روحیات احکام ابلاغ می شود. برابری شهادت دو زن با شهادت یک مرد در برخی امور (مانند قتل و زنا) کاملا متناسب  با روان شناسی زن است؛ زیرا زن نسبت به مرد در این امور باحیاتر است و غالبا چهره خود را به خاطر حیا و عواطف درونی از این حوادث بر می گرداند و خیره نمی شود و این برای زن علاوه بر اینکه نقصان نیست بلکه کمال است. برخلاف مرد که نسبت به این امور حساس و اهل تجسس و به دنبال کشف حقیقت است. علاوه بر اینکه صور شهادت در زن و مرد با یکدیگر نسبت به حوادثی که رخ می دهد متقاوت است. در برخی جاها مرد نمی تواند شهادت بدهد و گاهی به عکس زن نمی تواند و این عدم شهادت، هیچ تبعیض، نقصان و یا تضییع حقوقی بر زن و مرد نیست تا اینکه مرد یا زن بخواهد بگوید، چرا در اینجا شهادت من قبول نشد؛ زیرا برخی مسائل اختصاصی به زنان بوده و فقط شاهد زن می طلبد و گاهی بر عکس فقط شاهد مرد می طلبد و در هیچ کدام دلیلی بر فضیلت یا نقصان نبوده و تنها برای روشن شدن حقایق و احقاق حق و طرف دعوا در دادگاه بوده است.    

پی نوشت:
1. بقره (2): 282.
1. مطهری، ج 19، ص 129.
3. همان.
4. حجرات، 13؛ احزاب، 35.
5. مطهری، ج 19، ص 137.
6. صانعی، ص 85.
7. بقره (2): 283.
8. بقره (2): 282.
9. حسینی – محمدی، تفاوت شهادت زن و مرد در فقه و حقوق، ص132.

دین اسلام به عنوان کامل ترین دین، برای زندگی انسان در همه ابعاد انسانی برنامه دارد. از آن جایی که نظام تشریع با نظام تکوین هماهنگی دارد، تشریع قوانین و حقوق انسان ها نیز متناسب با نظام تکوین صورت پذیرفته است. در نظام تکوین و در بحث شهادت، چون جنسیت و روحیات زن و مرد با همدیگر مخالف است شهادت ها نیز صور مختلفی پیدا می کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 1 =
*****