-جهموری اسلامی با تامین آزادی منتقدین و مخالفین خود، آیینه تمام نمای مردم سالاری دینی بوده اما ناقدین با خارج شدن از دایره انصاف تا آنجا پیش رفتهاند که انتخابات اخیر را نمایشی و مهندسی شده میخوانند و اینهمه در حالیست که بزرگان سیاسی و رهبران معنوی و فکری اینان از دل همین انتخابات بیرون آمدهاند
کمتر کشوری را میتوان یافت که منتقدین حاکمیت بتوانند از صدر تا ذیل حاکمیت را به باد انتقاد گرفته و نه تنها برای جانشان هیچ خطری بوجود نیاید بلکه با آزادی هرچه تمامتر و در امنیت کامل در آن جامعه زندگی کرده و به درآمدهای بسیار خوب رسیده و در بهترین نقاط آن نیز سکونت داشته باشند.
این واقعیت تمام نمای جهموری اسلامیست، همان جمهوری که «تاجزادهها» انتخاباتش را نمایشی و مهندسی میخوانند و هر اتفاقی را به رهبری مستند مینماید و در این بین اما هیچگاه از خودشان سوال نمیکنند که چگونه است انتخابات نمایشی بوده اما در عمر چهل ساله انقلاب، سی و دو سال از آن را همکیشان او در مناصب مهم قدرتی بودهاند؟
چگونه میتوان انتخابات را مهندسی شده دانست درحالیکه خاتمی، رهبر معنوی ایشان از دل همین انتخابات بیرون آمده است؟
براستی چه میشود که انتخاب خاتمی را حماسه دوم خرداد بنامیم اما انتخاب آیت الله رئیسی را مهندسی شده و نمایشی خواند؟
این چه انتخابات نمایشی است که سالها حلقه کیان و نیاوران در پیکسب قدرت، با یکدیگر درگیر هستند؟
آیا وقت آن نرسیده که امثال تاج زادهها بجای فرافکنی به این سوالات پاسخ دهند که چرا بزرگان سیاسیشان که سی و دوسال در راس امور اجرایی قرار داشته اند، بجای طی مسیر توسعهای کشور آنهم مبتنی بر ریل گذاری رهبر انقلاب براساس سیاستهای کلی نظام، دائما با جدال درون حزبی خود برای به کرسی نشاندن گفتمان مطلوب خویش، اقتصاد و سیاست و فرهنگ این مملکت را به باد حراج نهادهاند؟
آیا هیچ آزاد مردی از جناح اصلاحات پیدا خواهد شد که به این سوالات پاسخ دهد؟