رفتار سپاه یزید با خاندان امام حسین یک رفتار کاملا غیر انسانی و خلاف اسلام بود. سیره حکومت علوی در برخورد با مخالفین نشان میدهد که رفتارهای غیر انسانی و ظالمانه هرگز از اهلبیت سرنمیزند.
سیره پیامبر گرامی اسلام در برخورد با مخالفان، همواره بر اساس رفق و مدارا بوده است. خداوند در قرآن میفرماید: «پس به بركت رحمتى از جانب خداوند با آنها (امت خود) نرم خو شدى، و اگر بد خلق و سختدل بودى حتما از دورت پراكنده میشدند.»[۱]
بر خلاف سیره نبوی، حاکمان اموی جنایات و ظلمهای بسیاری مرتکب شدند. از جمله در زمان یزید بن معاویه نسبت به خاندان پیامبر شدیدترین سختیها و ظلمها روا داشته شد. حتی اگر امام حسین نوه پیامبر خدا نبود و همراه او اهل بیت پیامبر نبودند، باز هم چنین برخوردی خلاف اسلام و سیره نبوی بود. اگر تاریخ در مسیر صحیح خود قرار گرفته و امام حسین حاکم جامعه اسلامی میشد، حکومت هرگز چنین برخوردی با مخالفین نمیکرد. با نگاه به سیره امام حسین(علیه السلام) و برخورد حکومت علوی با مخالفان این مطلب به خوبی روشن میگردد.
سیراب کردن لشگر دشمن
یکی از جلوههای باشکوه مهربانی و عطوفت امام حسین نسبت به دشمن، رویارویی سپاه حر با امام قبل از کربلا در منطقه ذی حسم است. حر از طرف ابن زیاد مامور بود سپاه امام حسین را متوقف کند. وقتی سپاهیان حر در منزلگاه ذی حَسم در برابر امام حسین و یارانش صف آرایی کردند بسیار تشنه و خسته بودند. به رغم این صف آرایی خصمانه، واکنش امام(علیه السلام) با آنان صلح آمیز بود، چنانکه به یاران خود دستور داد سپاهیان حر و اسبانشان را سیراب کنند.[۲] در مقابل ابن زیاد به حر نامه نوشت تا زمان رسیدن سپاهیان عمر سعد لشگر امام حسین را در منطقه بیآب و علف نگه دارد.[۳]
رها کردن فراریان دشمن
بعد از جنگ جمل، سپاه دشمن از هر سو پا به فرار گذاشت. امام علی (علیه السلام) هیچگاه دستور نداد که فراریان را دنبال کنند و آنان را به اسیری بگیرند. بلکه امام به لشگریان خود گفتند: «مجروحان دشمن را نکشید، فراریان را تعقیب نکنید، نادمان را سرزنش و ملامت نکنید... هر کس به خانه خود رفت و در را بست در امان است.»[۴]
در حادثه کربلا سپاه عمر سعد بعد از جنگ به سمت خیمههای اهل بیت حمله کردند و زنان و کودکانشان را به اسارت گرفتند و آنها را با سختی فراوان و به اجبار راهی کوفه و شام کردند.[۵] اما حضرت امیر هرگز چنین برخوردی با مخالفین نداشتند و در برابر عدهای که چنین پیشنهادی دادند، ایستاده و به شدت مخالفت کردند.[۶]
این امر سیره دائمی امیرالمومنین در برخورد مخالفان بود به گونهای که فرماندههان سپاه حضرت نیز همیشه آن را رعایت میکردند. معقل بن قیس که از طرف حضرت برای جنگ با خریت بن راشد به اهواز فرستاده شده بود بعد از شکست دشمن در نامهای به امیر المومنین مینویسد: « ما... از سیره و روش تو در مورد آنان تجاوز نکردیم، از این رو فراریان و اسیران و مجروحان آنان را نکشتیم.»[۷]
حکمت برخوردهای سخت امیرالمومنین با دشمنان
روش حضرت در مقابل مخالفان، ابتدا نرمش و مدارا بود، امّا هنگامى که تمام راه هاى مسالمت آمیز بسته شد، حضرت با قاطعیت اقدام نموده و فتنههای دشمنان را خاموش میکردند. حضرت هیچگاه مخالفان خود را از امتیازات عمومى که حق هر مسلمان در جامعه اسلامى بود، محروم نساخت و سهمیه آنان را از بیت المال قطع نکرد. هیچگاه مخالفى را به صرف اتهام مخالفت یا اعلام مخالفت، دستگیر یا زندانى نکرد و تا زمانى که از تمام راه هاى مسالمت آمیز براى هدایت و بازگشت آنان بهره نبرده بود، از در جنگ و شدت عمل وارد نشد.[۸]
حنظله بن ربیع
یکی از موارد برخورد سخت حضرت، برخورد با حنظله بن ربیع است. او که در لشکر حضرت در جنگ صفین حضور داشت، هنگام حرکت به سوى معاویه، روحیه مردم را متزلزل میکرد. امام در مرحله اول به او فرمود: آیا بر ضد ما هستى یا با ما؟ او اظهار داشت: نه بر ضد تو و نه با تو هستم. حضرت حنظله را به رُها تبعید کرد، ولى وى از اجراى حکم سر باز زد و شبانه از کوفه گریخت و به معاویه پیوست. بعد از اینکه او به دشمن ملحق شد، حضرت دستور داد که خانه او را در کوفه خراب کنند تا در آینده محل توطئه و فتنه مخالفان قرار نگیرد.[۹]
جریر بن عبدالله بجلی
یکی دیگر از این موارد جریر بن عبدالله بجلی است. جریر ماموریت داشت که از معاویه بیعت بگیرد. اما در انجام این کار سستی ورزید و در نهایت بدون هیچ نتیجهای به کوفه بازگشت. این امر انتقادهای فراوانی را علیه او برانگیخت ولی حضرت با او مدارا کردند. تا اینکه جریر به همراه گروهی از اقوام خود کوفه را رها کرد و راهی قرقیسا شد. از اين پس حجت بر خيانت جرير اقامه گرديد؛ زيرا در عرف آن عصر اگر كسي از مشاهير و كارگزاران از فرمان حاكم سرپيچي مي كرد، اين امر نوعي تمرد به حساب مي آمد و حاكم او را تنبيه مي كرد. از اين رو اميرمؤمنان(علیه السلام) به طرف خانه جرير حركت كرده، آن را تخريب نمود تا در آینده پایگاه مخالفان واقع نشود و عبرتی برای دیگران باشد.[۱۰]
نتیجه
بنابر آنچه گفتیم مشخص شد که سیره اهل بیت هرگز بر سختگیری و شدت عمل با مخالفان نبوده است. حتی زمانی که قدرت و حکومت داشتند باز هم با مخالفان با نرمی و مدارا رفتار میکردند. تنها در زمانی که چارهای برای خاموش کردن فتنهی دشمنان نبوده، امام علی (علیه السلام) در چهارچوب اخلاق و انسانیت اقدامی سخت و قاطع میکردند.
پینوشت:
[۱] سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
[۲] لاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۷۲ـ۴۷۳.
[۳] دینوری، الامامة و السیاسة، ص۲۵۱.
[۴] شیخ مفید الجمل ص ۴۰۵.
[۵] طبری، تاریخالأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶.
[۶] سید مرتضی عسکری، احادیث ام المومنین، ج ۱، ص ۲۴۴.
[۷] ابواسحاق، ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج ۱، ص ۳۵۴.
[۸] امام علی و اصول برخورد با دشمنان، سید محمد علی داعینژاد، حکومت اسلامی ۱۳۷۹، شماره ۱۸.
[۹] وقعه صفین، ص92ـ97.
[۱۰] نصر بن مزاحم وقعة الصفین.ص ۶۰ تا ۷۰.
سیره اهل بیت (علیهم السلام) در برخورد با مخالفین همواره بر مبنای مدارا و نرمش بوده است. اگر امام حسین قدرت و حکومت را در دست داشت، هرگز رفتارهایی که یزدیان با ایشان داشتند، تکرار نمیشد. سیره امام حسین در مواجه با سپاه حر و رفتار امیرالمومنین در برخورد با مخالفین شاهدی آشکار از رفتار مسالمتآمیز و مهربانانه با دشمنان در سیره ایشان میباشد.