-ابلیس دشمنی با اولیاء خدا را سرلوحه خباثتهای خود و هولناک ترین قتلگاه انسانیت قرار داده است.
از روزی که پیامآور رحمت الهی دست امیرمومنان(علیهالسلام) را به عنوان خلیفه بلافصل و هادی امتش بالا برد، تا آن زمان که سرو جوانان بهشت در گودال قتلگاه، لگدکوب ستوران شد، تنها 50 سال گذشته بود. آن هنگام که رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) امیرالمونین را به ولایت و خلافت الهی منصوب کرد، شیطان در میان سپاهیانش نعره برآورد. آنها گفتند: اى آقا و مولای ما! تو را چه شده؟! ما هرگز نعرهاى مهیبتر از این از تو نشنیده بودیم! ابلیس گفت: این پیامبر کارى کرد که اگر سرانجام یابد، دیگر هرگز کسى خدا را نافرمانى نخواهد کرد. گذشت تا شهادت رسول خدا که مردم به خلیفه برحق او پشت کرده و دیگری را برگزیدند. در این هنگام ابلیس خود اولین شخصی بود که با او بیعت کرد و تاج شاهى بر سر گذاشت و منبرى نهاد و سپاهیانش را گرد آورد و به آنها گفت: شادى کنید که تا روز قیام امام، خداوند فرمان برده نشود.[1]
آری! شیطان آرام نمینشیند و برای هلاکت و گمراهی انسان برنامه دارد؛ از همان روز که بر آدم سجده نکرد، قسم خورد که انسان را زمین زند: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ؛[2] شیطان گفت: به عزّت و جلال تو سوگند همه آنان را گمراه میکنم.» شیطان در یک برنامه 50 ساله جامعه را چنان استحاله کرد و فرهنگ پلید خود را به گونهای نهادینه کرد که به نام اسلام، فرزند پیامبر اسلام را به فجیعترین شکل ممکن به شهادت رساندند.
باید بدانیم و بترسیم که ما نیز در معرض چنین خطراتی هستیم. هیچ ضمانتی برای ما وجود ندارد و اگر غفلت کنیم، ناگهان خود را در صف دشمنان آل الله و امام زمان(علیهمالسلام) مییابیم؛ چراکه خط و نشان کشیدن شیطان برای انسان، از روی احساسات نبوده است. او برای نیل به مقصودش راهبرد و طرح بلند مدت دارد و از شگردها و ترفندهای خاصی برای رسیدن به آن استفاده میکند. ازاینرو آگاهی از طرح و برنامه شیطان برای گمراهی انسان، برای کسانی که از سوء عاقبت هراسانند، بسیار حیاتی است. پیامبر رحمت در روایتی راهگشا پرده از نقشههای شوم شیطان برداشته و جهانیان را از این خطر آگاه کرده است. صد حیف که امت آن روز از کلام رسول خدا درس نگرفتند. باشد که به برکت امام حسین(علیهالسلام) و اشک بر او خداوند ما را در نبرد با شیطان پیروز گرداند.
استراتژی و تاکتیکهای شیطان
رسول خدا در این روایت، راهبرد اساسی و طرح کلی شیطان برای گمراهی انسان و همچنین سه تاکتیک و برنامه اصلی او برای نیل بدین مقصود را بیان کرده است. بر اساس فرمایش رسول الله(صلیاللهعلیهوآله)، هدف نهایی شیطان ایجاد دشمنی میان انسان و حجتهای خداوند است. سه راه کار اصلی او برای محقق کردن این هدف عبارتاند از: اسطورهسازی و تراشیدن قهرمانان واهی؛ ارائه سبک زندگی غیر دینی؛ ایجاد دوستی با دشمنان اولیاء الله و القاء دشمنی با پیروان حجج الهی علیهمالسلام.
مهمترین راهبرد ابلیس؛ دور کردن انسان از حجت خدا
همه برنامه خدا برای هدایت انسان، بر محور حجتهای الهی است. خداوند با فرستادن پیامبران و امامان و اوصیاء، برنامه خود را برای هدایت بشر عملی کرده است. بر این اساس ابلیس نیز دشمنی با اولیاء خدا را سرلوحه خباثتهای خود و هولناکترین قتلگاه انسانیت قرار داده است. رسول خدا در آن حدیث فرمود:
«نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ فَإِنَّ مَنْ تَعَوَّذَ بِاللَّهِ مِنْهُ أَعَاذَهُ اللَّهُ وَ نَعُوذُ مِنْ هَمَزَاتِهِ وَ نَفَخَاتِهِ وَ نَفَثَاتِهِ أَتَدْرُونَ مَا هِيَ؟ أَمَّا هَمَزَاتُهُ فَمَا يُلْقِيهِ فِي قُلُوبِكُمْ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت؛[3] از شر شیطان رجیم به خدا پناه میبریم؛ بهراستی هرکه از او به خدا پناه برد، خداوند او را ایمن گرداند، و به خدا پناه میبریم از «همزات» و «نفخات» و «نفثات» شیطان. آیا میدانید اینها چیست؟ همزات شیطان وسوسههایی است که شیطان برای کینهتوزی با ما اهل بیت در قلب شما میاندازد.» این سخن به روشنی راهبرد اصلی شیطان را ایجاد دشمنی و بغض نسبت به اهل بیت(علیهمالسلام) معرفی میکند.
پرواضح است که شیطان به یکباره و در قدم اول نمیتواند بذر نفرت از اولیاء الله را در دل انسان بکارد. لذا اصحاب رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) پرسیدند: «ای پیامبر خدا! چگونه ممکن است به شما بغض داشته باشیم در حالیکه جایگاه و منزلت شما را نزد خدا شناختهایم؟!» اینجا بود که رسول خدا رئوس برنامه عملیاتی شیطان برای نیل به آن راهبرد را بیان فرمودند:
1- اسطورهسازی و تراشیدن قهرمانان واهی!
اولیاء و حجج الهی همواره قهرمان و سرآمد زمانه خود بودهاند. آنها چه به لحاظ علمی، چه از نظر اخلاقی و معنوی و چه در سلوک فردی اسوهای بیبدیل بودهاند که قلوب پاک و حقطلب را به خود متمایل میکردند. ازاینرو اولین برنامه شیطان این است که اسطورههایی را در کنار اولیاء خدا بتراشد تا مردم به آنها نیز مراجعه کنند. رسول گرامی اسلام در فرازی از آن حدیث فرمود:
«أَتَدْرُونَ مَا أَشَدُّ مَا يَنْفُخُونَ وَ هُوَ مَا يَنْفُخُونَ بِأَنْ يُوهِمُوا أَنَّ أَحَداً مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ فَاضِلٌ عَلَيْنَا أَوْ عِدْلٌ لَنَا أَهْلَ الْبَيْت. كَلَّا -وَاللَّهِ- بَلْ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى مُحَمَّداً ثُمَّ آلَ مُحَمَّدٍ فَوْقَ جَمِيعِ هَذِهِ الْأُمَّةِ؛[4] آیا میدانید سنگینترین وسوسه شیطان چیست؟ آن است که شما را به این توهم میاندازد که یکی از افراد معمولی این امت، برتر یا همتراز ماست. به خدا سوگند چنین نیست. خدا محمد و خاندان او را برتر و بالاتر از همه خلایق قرار داده است.»
در این مرحله شیطان قصد ندارد حجج الهی را زیر سؤال ببرد و تنها به همین مقدار بسنده میکند که اسوهها و بزرگان دیگری غیر از اولیاء خدا نیز هستند که میتوانند هدایت فکری و اخلاقی و اجتماعی بشر را به عهده بگیرند. همانطور که رسولالله فرمود، این سختترین حربه شیطان است که بسیاری را زمینگیر کرده است. در زمانه ما نیز همین برنامه به طور جدی از سوی مراکز و نهادهای قدرتهای استکباری پیگیری میشود که قهرمانان پوشالی و الگوهای مدنظر خود را در ذهن جوانان، بزرگ جلوه دهند.
2- ارائه سبک زندگی غیردینی
دومین برنامه شیطان ارائه سبک زندگی است. وقتی شیطان موفق شد مردم را به افرادی غیر از برگزیدگان معصوم، سوق دهد، برای برنامه الهی و سبک زندگی دینی، رقبای جدیدی به میدان میآیند. اکنون مشاهده میشود که حتی در سنتیترین و دینیترین خانوادهها و جوامع، سبک زندگی تغییر کرده و ارزشهای اخلاقی و راه و رسم زندگی و تعاملات انسانی، به شیوه غربی مقبولیت یافته است. رسول خدا در این زمینه فرمود:
«أَمَّا نَفَثَاتُه فَأَنْ يَرَى أَحَدُكُمْ أَنَّ شَيْئاً بَعْدَ الْقُرْآنِ أَشْفَى لَهُ مِنْ ذِكْرِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيْنَا، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ ذِكْرَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ شِفَاءً لِلصُّدُورِ، وَ جَعَلَ الصَّلَوَاتِ عَلَيْنَا مَاحِيَةً لِلْأَوْزَارِ وَ الذُّنُوبِ، وَ مُطَهِّرَةً مِنَ الْعُيُوبِ؛[5] نفثات شیطان این است که (به شما القا کند که) بعد از قرآن، شفا دهندهای بهتر از ذکر ما اهل بیت(علیهمالسلام) وجود دارد؛ بهراستی که خدا یاد ما را شفای دلها و صلوات بر ما را ازبین برنده گناهان و پاک کننده نقصها قرار داده است.»
3- ایجاد دوستی با دشمنان اولیاء الله و القاء دشمنی با دوستان حجج الهی
اگر شیطان در دو مرحله قبل توانست بر انسان چیره شود، تنها یک قدم تا رسیدن به هدف نهایی خود فاصله دارد. انسانی که الگوهای غیرخدایی برگزیده و به سبک زندگی آنها تن داده است، کاملا به دشمنی با حجج الهی نزدیک شده است. اما در این مرحله نیز شیطان عجله ندارد و کاری نمیکند که شکار از تله بجهد. آخرین تاکتیک او این است که انسان را نسبت به مومنان و دوستداران اهل بیت بدبین، و نسبت به کافران و ملحدان خوشبین کند. پیامبر مهربانیها در پاسخ به این سوال که چگونه ممکن است ما شیعیان به آنها کینه بورزیم، فرمود:
«بِأَنْ تُبْغِضُوا أَوْلِيَاءَنَا وَ تُحِبُّوا أَعْدَاءَنَا، فَاسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ مَحَبَّةِ أَعْدَائِنَا وَ عَدَاوَةِ أَوْلِيَائِنَا، فَتَعَاذُوا مِنْ بُغْضِنَا وَ عَدَاوَتِنَا، فَإِنَّ مَنْ أَحَبَّ أَعْدَاءَنَا فَقَدْ عَادَانَا وَ نَحْنُ مِنْهُ بِرَاءٌ، وَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ بَرِيء؛[6] اینگونه که دوستان ما را دشمن و دشمنان ما را دوست انگارید. از محبت دشمنان ما و بغض دوستان ما به خدا پناه برید؛ چراکه هرکه دشمنان ما را دوست بدارد، با ما دشمنی کرده و ما از او بیزاریم، همانطور که خدا از او بیزار است.»
جمع بندی
اگر به حوادث صدر اسلام از سقیفه تا کربلا نظر کنیم، درمییابیم که دقیقا همین سه تاکیک به صورت جدی دنبال میشد. در مرحله اول افراد دیگری در کنار خاندان رسالت، عَلَم شدند. سپس با ترفندهایی مانند شعار حسبنا کتاب الله و منع کتابت حدیث، بدعتهایی ایجاد شد و سبک زندگی و سنت رسول الله کم کم تغییر کرد. در مرحله آخر نیز دوستی با دشمنان اهل بیت و دشمنی با دوستان آنها در دستور کار قرار گرفت و بسیاری از اصحاب مخلص اهل بیت مانند ابوذر و حجر بن عدی تبعید و شهید شدند. هرچند این جریانات تلخ و جانسوز است اما، پندآموز و راهگشا نیز هست. همچنان این سه ترفند در حال اجرا است و با هوشمندی و بصیرتافزایی می توان جوانان و جامعه را در مقابل آن واکسینه کرد.
پی نوشت
[1] الكافی، انتشارات الاسلامية، ج8، ص343-345.
[2] ص/82.
[3] تفسير إمام حسن عسكري عليه السلام، ص، 584.
[4] همان.
[5] همان.
[6] همان.
باید بدانیم و بترسیم که خط و نشان کشیدن شیطان برای انسان، از روی احساسات نبوده است. او برای نیل به مقصودش راهبرد و طرح بلند مدت دارد و از شگردها و ترفندهای خاصی برای رسیدن به آن استفاده میکند.