امامان معصوم علیهم السلام الگوهایی هستند برای انسانها تا به آنها نشان دهند که چقدر میتوانند پیشرفت کنند و به چه مقاماتی برسند.
امروز رفته بودیم خونهی عمو عباس. آخه عموم رفته توی روستا یه خونه باغ نقلی خریده. بعضی از تعطیلات ما رو دعوت میکنن. میریم اونجا و حسابی خوش میگذرونیم. دیروز پسر عموم میگفت: من دیگه مدرسه نمیرم. خودم تو خونه درس میخونم. عمه لیلا میگفت هیچکس نمیتونه بدون معلم درس بخونه. آدما تا یه الگو نداشته باشن،نمیتونن به اونجایی که میخوان برسن. هرچی عمه لیلا دلیل میآورد، مجید قبول نمیکرد. تا اینکه عمو حسین یه حرف خیلی قشنگ زد. عمو میگفت معلم یه انسان درس خونده است که خودش اون راه رو رفته و به هدف شما و سواد رسیده. اون الان کنار شما قرار گرفته که هم تابلویی باشه برای جلوگیری از خطا و اشتباه شما و هم بتونی بهش نگاه کنی و به راهی که داری میری، ایمان بیاری. حتی خدا هم برای بندههاش معلم قرار داده. هر انسانی که بخواد بدونه چقدر میتونه پیشرفت کنه و به چه جاهایی برسه، میتونه به پیامبران و امامان و معلمانی که خدا قرار داده نگاه کنه. بعضی از کارهایی که پیامبرا و امامان انجام میدادن، افراد معمولی هم بهش رسیده بودن. این یعنی که تمام این انسانها میتونن به این جایی که پیامبران رسیدند، برسند. حرفهای عمو حسین آنقدر جذاب بود که نتونستم جلو خودموبگیرم. پریدم وسط حرفش و گفتم: یعنی عمو منم میتونم مثل امامان و پیامبرا اینهمه دوستدار داشته باشم؟ عمو حسین گفت: آره عمو جون. اصلاً امامان اومدن تا به ما نشون بدن که چقدر میتونیم رشد کنیم و به چه جاهایی برسیم. گفتم عمو! اونا چجوری به این جاها رسیدن؟ عمو حسین گفت: دخترم شرط داره. شرطش اینه که تو بدونی برای این دنیا به وجود نیومدی و اینجا زندگی همیشگی تو نیست. اگه برای زندگی همیشگیت برنامهریزی کنی، تو هم به اینجاها میرسی. من از قبل برنامهریزیمو داشتم اما حرفهای عمو حسین، من رو توی تصمیمم محکمتر کرد.