تمام قانون دنیا بر این اساس چیده شده که در برابر مقداری سختی، میتوان مدت بیشتری را به راحتی پرداخت. اما فرق بهشت با این دنیا این است که در مقابل مقداری سختی، بهشتی عنایت میشود که تمام نمیشود.
ایام امتحانات شده بود و کمکم بچههای کلاس داشتن اذیت میشدن. حجم زیاد امتحانات و تحقیقهایی که برای درس علوم داشتیم یه طرف، کاربرگهای ریاضی از طرف دیگه. فارسی هم هرچند شیرینه، ولی برای امتحان مشکلات خاص خودشو داره. دیشب که خونهی دایی اکبر بودیم، به خاله مریم گفتم خاله! شما چرا از بچههای کلاستون امتحان میگیرین؟ مگه نمی دونید بچهها خیلی سختشونه که امتحان بدن و این روزها خیلی اذیت میشن؟ خاله خندید و گفت: ریحانه جون. امتحانات شما چند روز طول میکشه؟ گفتم تقریبا 10 یا 12 روز. گفت: بعدش چی میشه؟ گفتم سه ماه میریم استراحت و دیگه از درسهای امسالمون هم خبری نیست. یعنی میریم یه سال بالاتر. خاله گفت یه سال یعنی چند روز؟ گفتم این که معلومه. یعنی 365 روز. خاله گفت: به نظرت اگه 10 روز سختی بکشی و 355 روز راحت باشی، این خیلیه. گفتم اگه اینجوری بخوای حساب کنی، نه. ولی... خاله گفت: قانون طبیعت همینه. مامانا یکی دو ساعت از روز و آشپزی میکنن، یه خونواده یک شبانهروز گرسنگی رو تحمل نمیکنن. باباها روزی چند ساعت میرن سر کار، در عوض یه خونواده توی یک ماه نیازهاشون برطرف میشه. البته نسبت کارهایی که ما میکنیم، برای راحتیمون کم و زیاده. حتی خدا هم این قانون و گذاشته. خدا برای همهی بندههاش یه زندگی درست کرده که هیچوقت تموم نمیشه. زندگی که هر چیزی بخوان، براشون مهیاست. در برابر میلیارد میلیارد سالی که قراره توی بهشت زندگی کنن، چند سالی رو باید توی این دنیا سختی بکشن. مگه صدرا کوچولو 9 ماه توی شکم خاله نبود. اذیت نمیشد؟ اونجا تاریک نبود؟ سختش نبود؟ نمیخواست تکون بخوره و راحت باشه؟ وقتی اون 9 ماه رو تحمل کرد، میتونه چندین سال توی راحتی زندگی کنه. گفتم خاله خوش به حالتون . مثالهای شما همیشه نگاه من رو به همه چی عوض میکنه. از خاله تشکر کردم و رفتم سراغ امتحانام. ولی همش فکرم به بهشتی بود که هیچ وقت تمومی نداره.( برداشتی از بینه 8)