زندگی اخروی انسانها مثل همین زندگی دنیاییست. فقط کارهای خوب و بدی که انجام دادهایم، به تصویر کشیده میشود.
یه شب مامانم یه پیشنهاد ویژه داد. مامانم گفت به جای اینکه بریم خونه و پای تلویزیون بشینیم، شام رو برداریم و بریم توی یه پارک بخوریم. خیلی خوش گذشت. همینکه رسیدیم، میلاد دوید سراغ وسیلهها و تا آخرم همونجا بازی میکرد. وقتی که شام رو خوردیم، بابام گفت بریم پیادهروی. از زیر چراغهای خیابون که رد می شدیم، سایههامون بزرگ و بزرگتر. میشد. همین که به یه چراغ میرسیدیم، سایهمون کوتاه میشد و با هر بار دور شدن از یه چراغ، دوباره سایههامون بزرگ میشد. بعضی وقتا سایههامون تا سه یا چهار برابر قدمون میرسید. خندیدم و گفتم بابا! نگاه کن چقدر خندهدار شدیم. کلاهی که شما دستت گرفتی، سه برابر شده. بابام گفت: دخترم سایهی شب مثل آخرت میمونه. تمام کارهایی که ما توی این دنیا انجام میدیم، توی آخرت برای ما چند برابر میشه. اگه من الان یه کیف دستم بود، سایهی منم یه کیف خیلی بزرگ دستش داشت. اون سایه هیچی از خودش نداره فقط هرچی که شما داشته باشی رو برات بزرگ میکنه. اگه شما هرروز چند نفر رو خوشحال میکنی و بهشون کمک میکنی، توی دنیای دیگه هم زندگی برات قشنگه. دلیلش هم اینه که اون دنیا فقط داره اعمال این دنیای تو رو نشونت میده. اگه هرروز با دوستات و خونوادت بداخلاقی کنی، این بد اخلاقی تو توی دنیای برای شما چند برابر میشه. خیلی از آدما رو از همین دنیاشون میشه فهمید که بهشتیان یا جهنمی. بعضی از آدما خیلی ترسناکن. اگه باهاشون هم کلام بشی، یا حرفهای زشت میزنن، یا بهت دروغ میگن، یا تو رو مسخره میکنن. زبون ترسناکی که اینا دارن، توی آخرت چند برابر میشه و سراغ خودشون میاد. چقدر خوبه که کارنامهی انسان پر از کارهای خوب باشه تا توی آخرت زندگیش پر از زیبایی بشه. مثال بابا خیلی قشنگ بود. به کارهام نگاه کردم. کارهای خوب زیادی داشتم. اما خب بعضی کارهای بدی هم داشتم. سعی کردم که تمام کارهای بدم رو کنار بزارم تا سایشون توی زندگی جدیدم وحشتناک نشه. برای شروع هم از همون مثال بابا شروع کردم. سعی کردم که حرفهایی که میزنم، کسی رو آزار نده.( برداشتی از مدثر38)
نظرات
سلام بر شما
خیلی جالب بود
یاعلی