درخت سنجد

14:23 - 1400/04/17

درخت‌های کاج میوه ندارند و طبع سردی هم دارند. بیاییم به جای آن‌ها از درخت‌های میوه‌دار استفاده کنیم.

در کنار جوی آبی، یه درخت سنجد پیر زندگی می‌کرد. درخت پیر مردم رو خیلی دوست داشت. مردم می‌اومدن و سنجدهای این درخت رو جمع می‌کردند. بچه‌های کوچیک حتی وقتی بزرگ می‌شدند، باز می‌اومدن کنار این درخت. خاطره‌های زیادی با این درخت داشتند. درخت در فصل بهار، شکوفه‌های خوشگل و خوش‌بویی می‌داد. کنار درخت پیر، درخت‌های دیگه هم بودن. درخت توت، سرو، سیب. اما یه سال خشک‌سالی شد. این درخت‌ها خشک شدند و درخت سنجد و تنها موند. به خاطر همین مردم تصمیم گرفتن چند تا درخت کاج کنارش بکارن.
کاج‌ها سال‌ها کنار درخت سنجد بودند تا بزرگ و بزرگ‌تر شدن. انقدر بزرگ که قدشون از درخت سنجد بلندتر شد. حالا درخت پیر زیر سایه کاج‌ها، باید با شاخ و برگش دنبال نور خورشید می‌گشت. آخه برای شکوفه دادن، به نور خورشید احتیاج داشت. اما درخت‌های کاج کاری کرده بودند که هیچ نوری به کاج نمی‌رسید. دیگه یواش‌یواش درخت داشت خشک می‌شد.
اون همیشه به کاج‌ها التماس می‌کرد و می‌گفت: یه‌کم برید کنار. منم نور خورشید می‌خوام. تازه شما نمی‌زارید یه‌کم آب زمین به من برسه. دارم خشک میشم. شما اومدید اینجا که من تنها نباشم. حالا دارید من رو از بین می‌برید!
کاج‌ها گفتند: اینجا جای ماست. هرجایی که ما باشیم، نباید درخت دیگه‌ای باشه. مردم مارو می‌کارن که همیشه‌سبز باشیم و سایه داشته باشیم. حالا تو میگی ما سایه نداشته باشیم؟
درخت گفت: آخه شما نه میوه می‌دید، نه سایه خنکی دارید. سایه شما خیلی گرمه. سال‌ها بود مردم زیر سایه من می‌اومدن و استراحت می‌کردن. از اون موقعی که شما اومدید اینجا، دیگه کسی نمیاد. بزارید نور خورشید بیاد تا بتونم زنده بمونم. تا میوه به مردم بدم.
کاج‌ها گفتن: ما نمی‌تونیم برای تو کاری کنیم. تو پیر شدی، مثل درخت‌های دیگه که ازاینجا رفتن، تو هم باید خشک بشی و از بین بری. بعد همه باهم خندیدن.
درخت پیر هم از اینکه آب و نور خورشید براش باقی نمونده بود، نگران شد. برگ‌ها و شاخه‌هاش داشتند خشک می‌شدن. دیگه اون سال میوه نداد و خشک و خشک‌تر شد.
بابابزرگ‌ها مادربزرگ‌ها با نوه‌هاشون، مردها و زن‌ها می‌اومدن سنجد جمع کنند، ولی دیدند درخت دیگه میوه نداره و داره خشک میشه. همه ناراحت می‌شدن وبرمی‌گشتند تا اینکه فهمیدن کاج‌ها باعث این اتفاق شدن. با خودشون گفتن: این درخت‌های کاج میوه‌ای که نمیدن، تازه سایه‌گرمی هم دارن. فقط انگار برا خوشگلی هستن. بیایم این کاج‌ها رو قطع کنیم تا درخت پیر رو زنده نگه‌داریم. مردم تصمیم گرفتن کنار درخت پیر، درخت‌های سنجد دیگه‌ای بکارن تا بقیه مردم سال‌های سال از اونا استفاده کنند.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 15 =
*****