دین ساخته ذهن بشر نیست

09:48 - 1400/05/12

پندار این که دین ساخته ذهن بشر است خود یک حرف بی دلیل و ساخته ذهن برخی افراد هست.

برخی بر این باور هستند که دین ساخته ذهن بشر است و بشر در طول تاریخ آن را ایجاد کرده است، بدون این که دلیل عقلی معتبری برای مدعای خویش بیاورند، به عنوان مثال می گویند همه ادیان در خاورمیانه بوده است و موجب عقب ماندگی آن ها شده است چون مبلغان مذهبی برای کسب درآمد و برای ثروت اندوزی دین را ایجاد کرده اند، یعنی دین ساخته و پرداخته ذهن بشر است و بشر به خاطر منافع خود دین را ایجاد کرده است درحالی که ساخته های ذهن بشر براساس معیارها و قواعدی است و برای پاسخ به این شبهه باید توجه کنیم که ساخته های بشر چند نوع هستند؟ و این که آیا همه آن ها به یک شکل هستند؟ و یا متفاوت هستند؟ و آثار متفاوتی دارند.

ساخته های ذهن بشر
ساخته های ذهن بشر دو گونه هستند:
1.یک امر به واسطه ذهن بشر ادراک می شود و انسان به وجود آن پی می برد، در واقع این امر کشف وجود یک حقیقت است نه ساختن یک امر غیر واقعی؛ بر این اساس ادراکات ذهنی انسان نسبت به چگونگی موجودات و حقایق بیرونی که هیچ گاه با حس ادراک نشدند نیز به گونه ای ساخته ذهن بشر است. اما در عین حال حقیقی و دارای واقعیت خوانده می شوند. مانند ادراک از کم و کیف ذرات اتمی و یا حوادثی که در کائنات در میلیاردها سال پیش رخ داده و انسان امروزی آن را واقعی و محقق شده می داند یا حتی امور غیر محسوسی که بشر با استنتاجات عقلی به وجود آن پی می برد مانند امواج نامرئی و نیروهایی همچون الکتریسیته و... .
2.برخی از امور ذهنی انسان نیز چیزهایی بوده و هستند که در عالم واقع حقیقت و واقعیتی ندارند و تنها معلول توهمات و ذهنیات بشر هستند مانند بسیاری از خرافات و باورهای بی اساسی که در بین انسان های گوناگون وجود دارند که این امور به معنای واقعی کلمه ساخته و پرداخته ذهن بشر هستند و واقعیت در وراء ذهن و ذهنیات بشر ندارند.
پس در مورد دین و خدا باید دید که این گونه باورها در زمره کدام قسم از ذهنیات بشر هستند؟ دسته اول یا دوم .

مراد ما از خدا و دین
 بحث ما از خدا به عنوان موجودی است که خود آمده است و دیگری آن را به وجود نیاورده و به عبارت روشن تر واجب الوجودی است که وجود داشتن، ذاتی اوست که علت ایجاد همه موجودات دیگر نیز به حساب می آید. چنین خدایی در راس هرم وجود عالم قرار گرفته و دارای همه کمالات و فضائل ممکن است و از هر نوع نقص و بدی و ضعفی به دور است؛ خالق عالم و همه موجودات در آن است و تدبیر و اداره امور عالم را در اختیار دارد.[1]
در مورد وجود چنین موجودی در مجموعه جهان هستی در طول تاریخ دیدگاه ها و نظرات گوناگونی ارائه شده است و البته روشن است که بسیاری از نظرات توده ناآگاه جامعه در مورد خدا اصولا در مورد چنین موجودی نبوده و نیست؛ به عبارت روشن تر کسانی که برخی اجرام آسمانی یا برخی ساخته های دست خود را خدا می انگاشتند در واقع دچار اشتباه لفظی و نوعی اشتراک لغتی بودند. زیرا در مورد خدا به معنای دقیق کلمه بحث نمی کردند، در حالی که بحث ما از خدا با همان تعریفی است که ارائه دادیم. برهان های گوناگونی است که در مورد اثبات خدا مطرح شده و اندیشمندان بسیاری به واسطه همین براهین به وجود خداوند معتقد گشتند و هنوز نیز اندیشمندان بسیاری بر مبنای همین براهین عقلی به خدا به عنوانی حقیقتی که شکل گیری عالم بدون آن متصور نیست معتقدند؛ وجود این براهین خود بهترین دلیل برآن است که خدا ساخته ذهن بشر نیست. بلکه نتیجه منطقی و عقلانی عقلانیت بشر است همانند همه باورهای عقلانی بشر که در طول تاریخ انسان به حقیقت و واقعیت آن ها رسید.
در نتیجه اگر کسی مدعی توهمی بودن اعتقاد به خدا و ساخته ذهن بودن این عقیده است، باید بر نادرستی این براهین دلیل عقلی روشن ارائه دهد و الا این ادعای او خود ساخته و پرداخته ذهن و امری بی اساس خواهد بود.
البته روشن است که در نفس هر معتقد به خدایی ممکن است خواسته یا نا خواسته تصویری از خداوند شکل بگیرد که صرف تحقق چنین تصویری در ذهن نه موجب محدود شدن خدا می شود و نه اثبات می کند که خدا ساخته ذهن بشر است؛ زیرا تصویری که ما در ذهن از خدا داریم، هیچ ربطی به خدا نداشته، مخلوق ذهن ماست. «کلّما میّزتُموهُ بأوهامکم من أدقّ المعانی فَهُو مخلُوقٌ مِثلُکُم مردودٌ إلیکُمْ؛[2]هر آنچه از معانی دقیق که با قوة خیالتان تشخیص می‌دهید، مخلوقی مثل شماست که به خلاقیت ذهن شما بر می‌گردد.»
در مورد دین هم تعاریف گوناگونی ارائه می شود؛ اما روشن است که بحث کنونی ما در مورد دین به معنای عام نیست. زیرا در معنای عام دین همان شیوه و راه زندگی است که آدمی در دنیا به ناچار آن را می پیماید.[3] و روشن است که همه انسان ها در طول تاریخ بشر راهی برای کم و کیف بهتر زیستن خود برای خود تدوین نموده اند که جزییات آن از ذهن و تشخیص خودشان نشات گرفته است؛ بلکه مراد شما و ما مجموعة معارف، احکام و دستور عمل هایی که منشأ الهی دارد و برای هدایت انسان و وصول به سعادت دنیایی و آخرتی به دست بشر می رسد.[4]
کسی که خداوند را با همه ویژگی های خاصش شناخت و پذیرفت تردیدی نمی کند که بر اساس حکیم بودن خداوند لازم است خداوند برای بشر دستور العملی به عنوان زمینه معرفتی جدیدی در کنار عقل او مهیا نماید تا او بتواند زندگی خود در دنیا را بهترین شکل پشت سر بگذارد و در آخرت نیز به سعادتی که درخور آن است برسد .
در نتیجه اصل ارسال دین و شریعت و برقراری فرایند وحی یک ضرورت عقلی محسوب می شود و در نتیجه حتما خداوند حکیم چنین بستری را فراهم خواهد آورد و دین یک امری که ساخته و پرداخته ذهن بشر باشد نیست.

پی نوشت
[1]محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1380 ش، ص21.

[2]علامه مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب الإسلامیه، تهران، بی تا، ج 69، ص 293.

[3]علامه محمد حسین طباطبائی، المیزان، دارالکتب الإسلامیه، تهران، 1372ش، ج 8، ص 134.

[4]محمّد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1 و 2، سازمان تبلیغات اسلامی ،تهران،1370ش ، ص 28 و 29.

دین ساخته و پرداخته ذهن بشر نیست، بلکه از نوع ادراکاتی است که خود واقعیتی دارند و ذهن بشر فقط آن را ادراک می کند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
8 + 1 =
*****