سخن گفتن عصا، کرامتی از امام جواد(ع)

18:04 - 1400/04/20

عصایی که در دست امام بود، به سخن آمد و گفت: او، مولای من و حجّت خداست.

امام جواد علیه السلام

یحیی بن اکثم می‌گوید: «روزی نزدیک تربت پیامبر(ص) امام جواد(ع) را دیدم، با او در مسائل مختلفی به مناظره پرداختم و همه را پاسخ داد. گفتم: به خدا سوگند، می‌خواهم چیزی از شما بپرسم ولی حجالت می‌کشم.
ایشان فرمود: من پاسخ را بدون آن که سؤال خود را به زبان بیاوری، به تو می‌گویم؛ تو می‌خواهی بپرسی امام کیست؟ گفتم: آری، به خدا سوگند، پرسشم همین است.
فرمود: امام، منم.
گفتم: نشانه شما بر این ادّعا چیست؟ در این هنگام، عصایی که در دست امام بود، به سخن آمد و گفت: او، مولای من و حجّت خداست.

_______________________________________
اصول کافی، ج 1، ص353؛ بحارالانوار، ج50، ص 68.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 11 =
*****