بچهها یه سؤال مهم دارم کی میتونه جواب بده. در جنگ سخت، زمین دشمن کجاست؟ یعنی دشمن کدوم زمین بیشتر میزنه.
معلم: کی میدونه جنگ سخت چی بود؟
محمد حسین: جنگ با تفنگ، نارنجک، تانک، موشک، پهباد.
معلم: آفرین درسته.
معلم: جنگ شناختی چی بود بچهها؟
محمدجواد:جنگی که میاد فکرمونو از کار میاندازه! نمیتونیم خودمون برا خودمون تصمیم بگیریم بلکه دشمن مییاد برامون نقشه طراحی میکنه.
معلم: آفرین گل پسرم معلومه مباحث خیلی خوب گوش دادی.
محمد صادق: یعنی ما بچهها تو زمین دشمن بازی میکنیم چون فکرمون دیگه در اختیار خودمون نیست یعنی ما میشیم مهرهی دشمن که هی ما رو بازی میده.
معلم: مرحبا گل پسرم دقیقاً درست حدس زدی.
معلم: بچه ها به اون کسی که تو جنگ سخت تیر میخوره چی میگن؟
محمد صادق: شهید
معلم: مرحبا عزیزم درست گفتی.
معلم: راستی بچهها اونی که شهید میشه جاش کجاست؟
محمد جواد: تو بهشت
معلم: آفرین گل پسرم دقیقاً همین طوره.
معلم: راستی کی میدونه چند سال باید از نعمتهای بهشتی بخوره و کیف کنه؟
محمد حسین: برا همیشه! اصلا کسی دیگه از بهشت بیرون نمییاد.
معلم: آفرین بچههای گلم اینم قرآن میگه برا همیشه تو بهشت برا خودش از نعمتهای بهشتی استفاده میکنه.
راستی کی میتونه از نعمتهای بهشتی یه آیه برام بخونه ؟
معلم: کمکتون میکنم «مطهره خانم تو این آیه است»!
محمد جواد آها فهمیدم آیه 25 سوره بقره هستش: «وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ...»
معلم: آفرین آقا محمد جواد که خیلی زیبا تلاوت کردی.
معلم: بچهها مردم کدوم تصویر رو بیشتر یاد میکنند؟
محمد حسین: معلومه اونی که شهید میشه.
معلم: میتونی بیشتر توضیح بدی پسرم.
محمد حسین: مثلاً اسم مدرسه ما، اسم کلاس ما، اسم کوچهمون همه نام شهید است.
معلم: آفرین خیلی عالی گفتید برا سلامتیشون یه صلوات بفرستید.
معلم: بله اسم خیابون های ما، مدرسه، دانشگاهای ما، بیمارستانهای ما، پلهایی که میزنند اتوبانها و خیلی جاهای دیگه.
محمد صادق: استاد اسم کلاس ما است شهید حاج قاسم سلیمانی.
محمد حسین: اسم کلاس ما است شهید ابراهیم هادی.
محمد جواد: اسم کلاس ما هم است شهید حججی.
معلم: بله بچهها اونایی که تو جنگ سخت شهید میشن همه به خوبی یادشون میکنند، بهش میگن قهرمان. تو عراق این طور است میگن شهیدالبطل یعنی قهرمان. تعبیر امام خمینی چیه؟ شهدا امامزادگان عشقاند. یعنی هر حاجتی داشته باشی به شهید بگی حاجاتتو میده. شهید هر کجا باشه مردم دوسش دارند ولو از کشورهای خارج و دور دست هم باشه فرقی نمیکنه.
معلم: اگه گفتید مثل کی؟ کمک کنم؟ مثلاً یکیشون اهل کشور عراق بوده اگه گفتید کی رو میگم؟
بچهها: یادمون نمییاد.
معلم: کمکتون میکنم. همرزم حاج قاسم بوده.
محمد حسین: من بگم بگم بگم ابومهدی المهندس درسته آقا؟
معلم: بله تو خال زدی بارکالله.
معلم: یه نفر دیگه بگم اهل کشور ایتالیا بوده؟
محمد حسین: من بگم؟ بابام قصه شو برام گفته اسمش هست یه لحظه صبر کن! استاد الان میگم! اها فهمیدم ادواردو آنیلی.
معلم: آفرین آقا محمد حسین گلم چه استعدادی دارید! شما خیلی عالی حدس زدی! معلومه شهدا رو خیلی دوست داری! میتونی یه مقدار از شهید آنیلی برامون تعریف کنی؟
بله آقا معلم: رئیس باشگاه یوونتوس ایتالیا، شرکتهای ماشین سازی مثل فراری و... مال خودش بوده. البته یادم رفته خیلی وقت بوده که از بابام شنیده بودم.
معلم: ممنونم آقا محمد حسین خیلی خوب یادت مونده آفرین.
معلم: بچهها یه سؤال مهم دارم کی میتونه جواب بده. در جنگ سخت، زمین دشمن کجاست؟ یعنی دشمن کدوم زمین بیشتر میزنه.
محمد صادق: هر کجا جنگ باشه.
معلم: درسته گل پسرم. در جنگ سخت دشمن یه نقطه خاصی رو میزنه مثلا حلب تو سوریه مثلاً خرمشهر تو خوزستان.
معلم: حالا یه سؤال سخت ببینم کی زودتر جواب میده. در جنگ شناختی میدان و زمین دشمن کجاست؟
محمد جواد: فضای مجازی یا موبایلها.
معلم: یه خورده سخته بزارید خودم پاسخش بدم. یادتون هست که گفتم در جنگ شناختی دشمن دنبال تغییر باور ما، فکر ما و اعتقادات ما است. باید بگم زمین دشمن تنها و تنها فکر ما آدمهاست. دشمن تو زمینی پیروز میشه که بتونه فکری را تغییر بده.
معلم: بچهها چقد فکر داریم؟
محمد حسین: به تعداد آدمها که فکر میکنند.
معلم: آفرین گل پسرم عالی گفتی!
معلم: خوب بچهها اگه دشمن بخاد این فکرها را تغییر بده چه ابزاری نیاز داره؟
محمد صادق: موبایل، اینترنت
معلم: بله خوب گفتی گل پسرم. در مجموع میتونه فضای مجازی باشه، میتونه بازیهای رایانهای باشه. دشمن این بازیها رو جوری طراحی میکنه که من از این مرحله به مرحله دیگه میرم جوری گرفتارم میکنه که تموم هم نمیشه.
معلم: گاهی وقتا تغییر فکر من میتونه با چرخ زدن تو واتساپ باشه یا اینستگرام و تلگرام یا حتی ایتا هرجا میتونه باشه.
معلم: بچهها در جنگ شناختی اگه دشمن بخواد ما را فریب بده به سه تا چیز نیاز داره که بهش بدیم! یعنی اگه بخواد فکر ما را با خودش همراه کنه و ما را وارد ناکجاآباد کنه سه چیز از ما باید طلب کنه!
معلم: بزارید بهتون بگم. اولین چیزی که در اختیار دشمن قرار میدیم چیه؟ چشم! بعدش گوش! بعدش قلب! اگه این سه تا در اختیار دشمن قرار بدید بچهها دیگه ذوق کلاس قرآن و قرآن خوندن ندارید! ذوق نماز ندارید! ذوق هیئت رفتن ندارید! چرا چون دیگه ذائقتون تغییر میده. چرا؟ چون قبلش فکرتون رو با خودش همراه کرده و ما را با خودش برده.
معلم: خوش به حال اون کسی که توانایی داره ورودیهای ذهنشو کنترل کنه. ورودی های قلبشو یه قفلی بزاره. تو دلش حواسش باشه هر وقت خواست بره سراغ موبایل فکرش در اختیار خودش قرار بده نه در اختیار دزدان فکر.
معلم: بچهها راستی اگه کسی تونست فکرش کنترل کنه خوش بحالش! میدونید چرا؟ چون تو نمازشم همش میتونه به یاد خدا باشه! راستی وقتی معلم هم داره باهاش صحبت میکنه میتونه تمام توجه و ذهنش در اختیار معلم قرار بده. بعد تو درس خوندنش هم قوی است. نمرهاش هم همه عالیه به قولی همه خخ است یعنی خیلی خوب خوب.
معلم: قرآن در مورد کنترل این سه اعضاء چی میگه:«إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا»[1] گوش من، چشم من، قلب من همه و همه باید پیش خدا جواب پس بدهند. روز اول خدا سالم به ما تحویل داد، روزی هم که باید در این مدت کوتاه، دنیا را ترک کنیم باید سالم مثل روز اول تحویل خدا بدیم.
معلم: فعلاً وقت گذشته بعدا بیشتر باهم در این موضوع صحبت خواهیم کرد. التماس دعا
پی نوشت
[1]. سوره اسراء: آیه 36.
عصری بود که در هوای نسبتاً گرم تابستان بچهها را داشتم برای کلاس حفظ قرآن آماده میکردم اما مثل همیشه ابتدا مقداری از معارف دین هم به بچهها یاد میدادم. به بچهها ادامه بحث را یادآورشدم. که بحثمان در مورد دو تصویر، که هر دو پاره شده بود. یکی در جنگ سخت و دیگری در جنگ شناختی تا اینکه مباحث به اینجا رسید.