در آموزههای دینی شناخت و آگاهی را به عنوان یک نیاز اساسی انسان در نظر گرفته شده است.[1] در آموزههای اسلامی تأکید شده است که هر عملی باید بر شناخت و آگهی بنا شود. «هیچ حرکتی و کاری نیست جز اینکه در آن نیازمند به معرفت و شناختی هستی». به سبب اهمیت شناخت، اسلام بیشترین تأکید را بر فراگیری آن نموده است.[2] در اسلام، اندیشیدن یک ساعت بهتر از عبادت یک سال دانسته شده[3] و اندیشیدن، حیات قلب بینا خوانده شده است.[4]
اسلام بر نشر دانش تأکید فراوان کرده است؛ زیرا بالا آمدن سطح آگاهی مردم به همگانی شدن شناخت، وابسته است. از ویژگیهای شناخت اسلامی، توجه به واقعیات و عوامل خوشبختی و کمال هر دو زندگی است. به همین جهت تعالیم اسلامی تأکید دارند که افراد هم به کسب دانشهای کارآمد و ضروری برای بهبود بخشیدن به این زندگی و بهرهمند شدن از حقایق آن و موهبتهای هستی بپردازند، و هم دانشهای مفید برای زندگی ابدی و شناختن حقایق سودمند برای زندگی پس از مرگ را به دست آورند،تا بتوانند در سرای دیگر به زندگی آرام و پاکیزه دست یابند. از اینرو، آموزههای اسلامی شناختن خویشتن،[5] شناختن[6] خدا، چگونگی آغاز آفرینش، شناختن معاد و چگونگی ورود به زندگی پس از مرگ، و نیز شناختن وظایف فردی و هر چیز دیگر را که برای زندگی دنیا و آخرت سودمند است، لازم شمرده است. در یکی از روایات، شناختهای ضروری انسان در چهار محور طبقهبندی شده است: نخست اینکه پروردگار خود را بشناسی؛ دوم اینکه بدانی با تو چه خوبیها کرده و به تو چه نعمتها داده؛ سوم اینکه بدانی از تو چه خواسته؛ چهارم آنکه بدانی چه چیز تو را از دین بیرون میبرد و گمراه میکند، تا از آنها دوری نمایی. [7]امام صادق علیه السلام میفرماید: «در چیزهای کوچک و بزرگی که آفریده شده، با تأمل و دقت بنگر و ببین که هر کدام برای چه نیازهایی است».[8]
ابزار و زمینههای شناخت برای انسان فراهم است و در آیات و روایات به فراگیری دانش توصیه شده، است. خداوند دربارهي افرادی که از فراگیری دانشهای موردنیاز سرپیچیده و نیاز به دانستن و فهمیدن را در خود مسکوت گذاشتهاند، میفرماید: «اینها کسانی هستند که به بیماری جهل، غفلت، بیماری قلب، سؤظنّ، ضلالت و انحراف از حق، تقلید کورکورانه، سطحینگری و... گرفتار آمدهاند».[9]
پی نوشت:
[1] عن حسن بن علی علیهما السلام: «عجبٌ لمن یتفکّر فی مأکوله، کیف لا یتفکر فی معقوله» (مجلسی، بحار الانوار، ج1، ص218).
[2] «اطلبوا العلم و لو بالصین» (متقی هندی، کنز العمال، 28697)؛ «العلم فریضهٌ علی کل مسلم» (طوسی، امالی، ص488)؛ «اطلبوا العلم من المهد الی للحد» (همانجا).
[3] «فکرهٌ ساعهٍ خیرٌ من عباده سنهٌ» (مجلسی، بحارالانوار، ج71، ص326).
[4] «التفکُّر حیاهُ قلب البصیر» (کلینی، اصول کافی، ج1، ص28).
[5] «معرفه النفس انفع المعارف» (آمدی، غررالحکم، 319)؛ «غایته المعرفه ان یعرف المرءُ نفسهُ» (همان، ص222).
[6] «اوّلُ الدین معرفتُهُ و کمال معرفتِهِ التصدیق بِهِ، و کمال التصدیق به توحیده» (نهج البلاغه، خطبهي 1، ص23).
[7] «اوّلُها ان تعرف ربک، و الثانی ان تعرف ما صنع بِکَ، و الثالث ان تعرف ما اراد منک، و الرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک» (کلینی، کافی، ج1، ص50).
[8] مجلسی، بحارالانوار، ج3، ص 136.
[9] برای آشنایی با روایات مربوط به این موضوع ر. ک: کلینی، اصول کافی، کتاب العقل و الجهل.