عدل الهی و مساله شر

08:21 - 1400/05/04

ملحدان برای آن که وجود خدا و عدل و قدرت الهی را زیر سوال ببرند، مساله شر را بیان می کنند، حال آن که وجود شرور در جهان در راستای عدل و حکمت الهی است.

یکی از مسائل مهم در عرصه دین پژوهی و فلسفه دین، مسأله شر است که همواره ذهن متفکران دینی را به خود مشغول داشته است. معضل شر هنگامی پدیده می‏‌آید که از یک سو دین باوران به خدای قادر و عالم مطلق و خیرخواه محض اعتقاد دارند و از سوی دیگر آنان اموری نظیر بیماری‏‌ها، آتشفشان‏‌ها، زلزله‏‌ها، قتل‌‏ها و غارت‌‏ها و ... مواجه اند. منتقدان مطرح می‏‌سازند که چگونه این دو مسأله با هم هماهنگی و تناسب دارند؟! اگر خدا قادر و عالم مطلق و خیرخواه محض است، چرا شر در جهان وجود دارد؟

عدل الهی و شر در قرآن
در قرآن کریم آیات مختلفی در مورد عدل الهی و شر بیان شده است.

عدل الهی
در قرآن مجید عدل الهی و تنزیه خداوند از ظلم و مسأله شر به انحای مختلف مطرح شده است:
1. «انَّ اللهَ لَیْسَ بِظَلَّامِ لِلْعَبیدِ؛[1] خداوند بر بندگان ستمکار نیست.»
2. «و مَا اَناَ بِظَلّاَمِ لِلْعَبیدِ؛[2] من نسبت به بندگانم ظالم نیستم.»
3. «وَ مَا أللهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعالمینَ؛[3] خداوند اراده ظلم در حق عالمیان نکرده است.»
4. بارها ظلم از خداوند نفی و به خود بندگان و کردار آنان نسبت داده شده است: «وَ ما ظَلَمُونا وَ لَکِن کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ؛ [4] ما بر آنان ظلم نکردیم بلکه خود بر خود ظلم کردند.» همین معنا با اندک تغییری در آیات دیگر نیز ظاهر شده است. [5]

شر
کلمه شر بارها به همین معنایی که امروز از آن اراده می‌کنیم و در زبان فارسی هم به کار می رود، در قرآن مجید سابقه دارد؛ از جمله:

1. چهار بار در سوره فلق استفاده شده است: «بگو به پروردگار سپیده دمان پناه می‌برم، از شر هر آنچه آفریده است، و از شر شبی که از پی آزار درآید، و از شر افسون گرانی که در گره های جادو می‌دمند، و از شر حسود بد چشم که رشک می‌ورزد.»[6]

2. در سوره ناس نیز از شر وسواس نام برده شده است: «مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ؛[7] از شر وسوسه‏ گر نهانى.»

3. در قرآن مجید، به شر اخلاقی، یعنی کردار بد نیز اشاره شده: «وَ مَن یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرَّاً یَرَه؛[8] و آن کس که به اندازه ذره ای بدی کند آن را خواهد دید.»

4. نیز در قرآن بیان شده که معلوم نیست هر آنچه در ظاهر شر می‌نماید، در نفس الامر نیز شر و به ضرر انسان باشد، و بالعکس: «وعَسَی انْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَی أَن تُحِبُّوا شَیًا وَ هُوَ شَرُّلَکُمْ؛[9] چه بسا امری را ناخوش دارید و در حقیقت به خیر شما باشد، و چه بسا امری را خوش دارید و در حقیقت برای شما شر باشد.»

5. در مواردی هم انسان تاب و طاقت شر را ندارد (شرهای عادی زندگی) و به زودی ناامید می‌شود و به زاری درمی‌آید،«وَإِنْ مَسَهُ الشَّرُّ فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ ؛[10]و چون آسيبى به او رسد مايوس و نااميد مى‏‌گردد.»

6. در جایی دیگر خداوند انسان را به خیر و شر و رنج و راحت می‌آزماید: «وَ نَبلُوَکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتئَهَ وَ اِلَیْنا تُرْجَعُونَ؛[11] و شما را به شر و خیر مبتلا کرده می‌آزماییم و به سوی ما باز می‌گردید.»

آنچه از این آیات استفاده می‌شود این است که شر وجود خارجی و انواع و اقسامی دارد. وجود شر که غالباً نتیجه عمل یا ناشی از نگرش انسان است، خدشه ای به عدل الهی نمی‌زند. قسم مهمی از شرور که شرور اخلاقی و اجتماعی است در قرآن به «سوء» یا «فساد» تعبیر شده و باز هم صدور آن به خود بشر نسبت داده شده است.[12]

شرور عالم امور عدمی و در واقع ناشی از محدودیت‌های وجودی عالم هستند و این محدودیت‌ها زمینه‌ساز آزمایش موجودات مختار را فراهم آورده‌اند. موفقیت در این آزمایش سعادت‌مندی نیکوکاران را به دنبال خواهد داشت و تحقق این سعادت‌مندی وقوع خیر کثیر است. اراده این خیر کثیر و ترک شر کثیری که خلق نکردن عالم در پی دارد، برای پروردگار حکیم که خیرخواه مطلق است، ضروری است؛ البته لازمه قهری این کار حکیمانه (آفرینش نظام احسن خلقت)، پدید آمدن شر قلیل یا محدودیت‌های وجودی است که در مقابل آن خیر کثیر نادیده گرفته می‌شود. این نیز با قدرت و حکمت خداوند منافاتی ندارد یعنی وجود شرور لازمه جهان مادی است وآفریدگار حکیم، از خلقت شرور، هدفی ارجمند و غایتی خردپسند دارد و از این همه شرور، گردی بر دامن کبریای او نمی‌نشیند؛ زیرا شرور کیفری که دامن‌گیر عاصیان و کافران است، عین عدالت الهی است و شرور غیر کیفری نیز نردبان ترقی مؤمن به درجات بالاتر است که بی آن‌ها امکان‌پذیر نیست. باید گفت نه تنها در نعمت و كام يابى و سلامت و رفاه باید خداوند  را حمد و سپاس گوييم بلكه در بلا و شدّت و مصيبت، و به هنگام هجوم طوفان حوادث نيز، باید شاكر و سپاسگزارباشيم؛ چراكه مى‌دانيم خداوند متعال هر كارى مى‌كند، موافق حكمت و نهايت مصلحت است، حتّى مصايبى كه براى آزمايش ما يا به عنوان كفّاره گناهان ما، يا سبب بيدارى ما از خواب غفلت است.[13]

پی نوشت
[1] آل عمران12.
[2] ق29.
[3] آل عمران108.
[4] اعراف160.
[5] آل عمران، 117؛ اعراف، 9، 160، 177؛ توبه، 70، یونس؛ 44؛ نحل، 33، 118؛ عنکبوت، 40؛ روم 9.
[6] فلق 1الی4.
[7] ناس3.
[8] الزلزله8.
[9] بقره216.
[10] فصلت49.
[11] انبیا 35.
[12] اعراف160.
[13] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 5 ؛ ص131.

عدل الهی یکی از اصول مهم اعتقادی است. وجود شر در جهان هیچ منافاتی با مساله عدالت الهی ندارد. شرور در جهان از روی حکمت و یا بر خواسته از رفتار خود انسان است.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 2 =
*****