غذای گوزن

12:34 - 1400/04/27

قصه شب برای کودکان دبستانی، قصه شب کودک و نوجوان،  قصه شب کودکان جدید، قصه شب کودکانه قدیمی، قصه شب آموزنده، قصه کودکانه ۴سال، قصه کودکانه، قصه کودکانه

بسمه‌تعالی

سلام گل‌های خندون، فرزندان مهربون

سلام من به شما  ........ دخترا و پسرا

باز هم با یه قصه دیگه از جنگل قصه‌ها پیش شما اومدیم.

راستی دخترهای گلم،پسرهای مهربونم، یه سؤال؟!

وقتی کسی کاری برای شما انجام میده شما چیکار می‌کنین؟! ازش تشکر می‌کنین یا بی اهمیت از کنارش رد می‌شین؟

برای این که متوجه بشین چرا این سؤال رو پرسیدم، به این قصه خوب گوش بدین:

یه روزی در جنگل زیبای قصه‌ها، گوزن‌زیبایی بنام «شاخ بلند» زندگی می‌کرد ، اون خیلی مغرور بود. یه روز که  با غرور در حال رد شدن از جنگل بود، چشمش به حیوون‌های جنگل افتاد که کنار هم نشسته بودن و غذا می‌خوردن. با عجله اومد و بدون اینکه اجازه بگیره، سریع سر سفره نشست و شروع به خوردن غذای حیووون‌های دیگه کرد و با گوشه‌ چشمش یه نگاهی به اونا کرد و گفت:« این غذاهای چیه شما می‌خورین؟ چقدر بد‌مزه‌‎ان! من از شما بهتر درست می‌کنم» و بعد با غرور و بدون توجه به دوستانش و بدون اینکه حتی یه تشکر خشک و خالی از اونها بکنه، از جاش بلند شد. اون در حالی که به حیوونا نگاه می‌کرد گفت : می‌خوایین غذای خوب بخورین،فردا به خونه من بیایین تا بفهمین غذای خوب چیه؟!

حیوونای جنگل که از رفتار گوزن به شدت ناراحت شده بودند، به هم نگاه کردن و همگی با بی‌میلی گفتن به شرطی که یه غذایی درست کنی که همه ما بپسندیم.

گوزن مغرور با بی‌اعتنایی یه سری تکون داد و گفت: غذایی درست کنم که همه شما دستاتونو باهاش بخورین.

شاخ بلند از کنار حیوونا رد شد و  به مغازه جنگل رفت و بهترین نوشیدنی‌ها، بهترین وانیل‌ها و بستنی‌ها، بهترین اسمارتیز و بهترین موز و میوه‌ها رو خرید و به خونه رفت تا غذایی که می‌خواست رو تهیه کنه. شاخ بلند اون شب تا صبح بیدار موند تا بتونه بهترین غذاها رو درست کنه. اون سوپ بلوط، سوپ گوشت، خورشت فسنجون و کیک شاتوت، کیک موزی و کیک هفت میوه رو درست کرد و همه اون‌ها رو روی میز با نظم و زیبایی خاصی چید.
فردا صبح، وقتی حیوون‌های جنگل به خونه شاخ بلند وارد شدن رفتن، صحنه ی عجیبی دیدن که براشون جالب بود. سفره ی غذای مفصلی رو دیدن. حیوونا بدون اینکه از گوزن اجازه بگیرن، یا به خاطر زحماتش از اون تشکر کنند، شروع به خوردن غذا کردن و غذاها رو نیم خورده یه کناری می‌ذاشتن و می‌گفتن: «این چه غذاییه که درست کردی؟ چرا این شکلیه؟! چقدر بدمزه و بد شکله!».شاخ بلند که از رفتار دوستاش تعجب کرده بود، رو به اونها کرد و گفت:«می‌دونین من برای درست کردن این غذاها تمام دیشب رو نخوابیدم؟! من از بهترین میوه‌ها، سبزی‌ها و آردها استفاده کردم!»

 اما حیوونای جنگل اصلاً به حرفهای اون گوش نمی‌دادن و عیب می گرفتن و می‌گفتن :اگه این مواد دست ما بود بهتر از این درست می‌کردیم. تو که کاری نکردی با این مواد خیلی غذاهای بهتری می‌شد درست کنی! تو مواد به اون مرغوبی و خوبی رو حیف کردی!

گوزن که دیگه خیلی ناراحت شده بود، انگار که یه پارچ آب سرد رویش خالی کرده باشن، بی‌حال و بی‌رمق روی صندلی نشست و با صدای آرومی در حالی که بغض گلوشو گرفته بود، گفت:«من خیلی زحمت کشیدم تا این غذاها رو درست کردم.»

حیوونای جنگل که این حالت شاخ بلند رو دیدن رو به اون کردن و گفتن: دوست عزیز می‌بینی وقتی کسی زحمت می‌کشه چقدر بده که دیگران قدر کارشو ندونن و زحمتشو مسخره کنن.

شاخ بلند که تازه متوجه اشتباه خودش شده بود از، دوستاش عذرخواهی کرد و قول داد تا دیگه زحمت کسی رو نادیده نگیره.

بله شکوفه‌های همیشه بهاری درخت زندگی، ما هم باید حواسمون باشه که به راحتی زحمت‎های دیگران رو نادیده نگیریم.اگه مامان مون غذایی رو درست کرد که ما دوست نداریم نباید بگیم این چیه درست کردی! اون از صبح، قبل از این که ما از خواب بیدار بشیم از خواب بیدار میشه و شروع به کار و تلاش می‌کنه؛صبحونه رو آماده می‌کنه، چایی درست می‌کنه، ناهار و شام درست می‌کنه، خونه رو تمیز می‌کنه و هزاران کار دیگه که ما نمی‌بینیم.

 

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 4 =
*****