بین دین و تمدن هیچ تقابل و تضادی وجود ندارد بلکه دین سازنده و عنصر اصلی تمدن است.
برخی بر این باورند دین با تمدن در تقابل است و دین هرگز نمیتواند در کنار تمدن قرار گیرد. آنها علت پیشرفت و عقب ماندگی تمدنها را به دین و مذهب گره زدهاند. تمدنهای پیشرفته را حاصل نبود دین و تمدنهای عقب افتاده را حاصل وجود دین در درون آنها دانستهاند.
در پاسخ به این سؤال میگوییم:
1. رسیدن به پاسخ صحیح بستگی دارد به تعریف، نقش و کارکردی که از دین و تمدن ارائه می شود. بهطور قطع نگاه تکبعدی به تمدن و منحصر انگاشتن آن در عناصر و مظاهر مادی، رابطه آن را با دین قطع و یا کاهش میدهد؛ در مقابل دوبعدی دانستن تمدن هم در حوزه مادی و هم معنوی زمینه را برای توجه داشتن ایفای نقش برجسته دین در تمدن و عدم تعارض آنها فراهم میسازد.
2. اگر نقش دین در زندگی بشر حداکثری قلمداد گردد و حوزه آن گسترده و شامل امور دنیوی و اخروی شمرده شود، ارتباط بین دین و تمدن نیز گسترده خواهد بود؛ اما اگر برای دین کارکرد حداقلی و حوزه نفوذ آن محدود به هدایت بشر در امور معنوی دانسته شود، نقش دین در تمدنسازی نیز محدود یا اساسا نفی خواهد گردید. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد هرجا که دین حضور پیدا کرد، تمدن جلوههای بیشتری از خود ارائه کرده است؛ چنان که نمونه بارز آن را در تمدن اسلامی می توان مشاهده نمود.[1]
3. دین با معنای جامعه ای که برای زندگی انسان ارائه میدهد به طور قطع تمدن ساز است. دین به مجموعهای از عقاید، اخلاق و مقررات فقهی و حقوقی است که هدف آن هدایت انسان به سعادت ابدی است. به طور قطع چنین دینی نمیتواند با تمدن در تقابل باشد بلکه عامل اصلی رشد و شکوفایی تمدنها خواهد بود؛ زیرا جامعه دینمدار، زمام گفتار و رفتار افراد، به عهده عقل است و در چنین اجتماعی، امنیّت و نظم حاکم میشود.[2]
4. اگر ما به معنای جامع تمدن که بیشتر صاحب نظران معتقدند، بیندیشیم، خواهیم دید که دین علاوه بر اینکه هیچ تضادی با تمدن ندارد بلکه مکمل و عنصر اصلی شکل گیری آن خواهد بود. تعریف جامعی که برای تمدن شده عبارت است از: «به مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین، یا حالت پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه است که نشان آن، پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی و دینی خواهد بود.»[3] بنابراین تمدنی که زیر ساخت آن دین باشد میتواند به فضایی تبدیل شود که انسان در آن فضا از جهت معنوی و مادی رشد پیدا کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزتمندی داشته باشد. انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت.[4] از این رو انسان وارسته، اخلاقی، فرهیخته، دارای اراده و ابتکار نیز یک دستاورد تمدنی به حساب میآید.
5. صاحب نظران بزرگی چون ویل دورانت یکی از زیر ساختهای اصلی شکل گیری تمدنها را سنتهای اخلاقی میدانند.[5] چنانکه حضرت علی علیهالسلام نیز در نامه خود به مالک اشتر دین و سنن اخلاقی را در کنار دیگر عواملی چون امور اقتصادی، سازمان سیاسی، معرفت و بسط هنر از عوامل رشد جوامع انسانی دانسته است.[6] بنابراین دین عامل اصلی حرکت جوامع انسانی و تمدنهاست و به طور قطع یک جهتگیری و معیار برای جامعه روبه رشد دین است و شکوفایی تمدنها بدون عنصر دین، امکان پذیر نیست؛ چرا که تحت لوای همین دین سازمان های علمی، فرهنگی، ارزشهای انسانی حقوق و قوانین الهی پیاده میشود.
6. تمدن بزرگ اسلامی که نمونهای از تمدن دینی است نشان میدهد که دین هیچ تقابلی با تمدن ندارد بلکه سازنده آن بوده است. شکلگیری سازمانهای دینی و فرهنگی، تولید هزاران اثر علمی و... از جمله دستاوردهای تمدن اسلامی بوده است. این تمدن بر خلاف تمدن برگرفته از رهبانیت و کلیسا، حقوق همه اقلیتهای مذهبی را به رسمیت شناخت و با ایجاد زیر ساختهای فرهنگی و علمی بر پایه دین چندین قرن به عنوان تمدن برتر شناخته و پس از آن نیز تأثیر به سزایی در زیر ساختهای تمدن غربی داشته است.[7]
از جمعبندی مطالب نتیجه میشود که دین عاملی مؤثر و کلیدی در تولید کردن، پرورش دادن و به ثمر رساندن تمدن است. کسانی که دین را معارض تمدن و مانع پیشرفت دانستهاند، برداشت آنها ناشی از یک تلقی نادرست از مفهوم دین یا تمدن بوده است. به طور قطع دین بشر را به سوی برپایی اجتماعی منسجم و منظم و به دور از پراکندگی بی سامانی رهنمون گشته و با ارایه عقلانیتی متعالی، انسانها را در مسیر نیل به سعادت و رفاه به پیش میبرد. بیشترین فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی موفق در تمدن های بزرگ، برخواسته از نگاه مذهبی و گرایش دینی بوده است که نمونه بارز آن را می توان در تمدن بزرگ اسلامی مشاهده نمود.
پینوشت
1. جان احمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 90.
2. جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ص122.
3. جُستاری نظری در باب تمدن، ص 58 – 70.
4. منشور فرهنگ، ج 2، ص 63، سخنرانی مقام معظم رهبری، 22/ 3 / 83.
5. تاریخ تمدن، ج 1، ص 3 – 7.
6. نهج البلاغه، نامه 53.
7. تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 210 - 231.
دین با معنای جامعه ای که برای زندگی انسان ارائه می دهد به طور قطع تمدن ساز است. صاحب نظران بزرگ، جامعه و تمدنی را موفق و پیشرفته می داند که سنن اخلاقی و دینی در آن حاکم باشد. کسانی که دین را معارض تمدن و مانع پیشرفت دانسته اند، برداشت آنها ناشی از یک تلقی نادرست از مفهوم دین یا تمدن بوده است.