اندیشه امامت، مهم‌ترین راهبرد عصر نبوی تا عصر مهدوی

11:31 - 1400/05/05

اندیشه امامت از جمله ایدوئولوژی‌هایی است که از ناحیه پیامبر (ص) تبیین و پس از آن توسط ائمه علیهم‌السلام و یاران ایشان تا عصر مهدوی ترویج داده شد.

امامت

برخی بر این باورند که اهل بیت علیهم‌السلام اعتقادی به امامت خود نداشته‌اند؛ زیرا لازمه امامت این است که دارای علم بوده و بتوانند به‌وسیله آن تدبیر امور و تبیین دین کنند در حالی که امامان دارای علم نبوده‌اند. آن‌ها ترویج اندیشه امامت را استراتژی یاران ائمه علیهم‌السلام می‌دانند.

در پاسخ به این شبهه می‌گوییم:
این ادعا از اساس باطل و بدون دلیل بوده و دلایل زیادی بر نفی آن وجود دارد. به سبب اهمیت این موضوع آن را تحت چند عنوان مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم.

یک: ترویج اندیشه امامت؛ راهبردی عملیاتی از عصر نبوی تا عصر مهدوی
باور به امامتِ امامان دوازده‌گانه از اصول مذهب شیعه اثنا عشری است. از دیدگاه شیعیان امام از سوی خداوند و به وسیله پیامبر اسلام(ص) تعیین می‌شود.[1] بنابراین مسأله امامت و رهبری از همان ابتدای حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله، مطرح بوده و پیامبر در جاهای مختلفی به تشریح و تبیین جایگاه امامت و اهل بیت خود پرداخته[2] و آنان را هم ردیف قرآن قرار داده و تمسک و اطاعت،[3] محبت و دوستی آنان را واجب شمرده است.[4] تلاش پيامبر در طراحى و ترسيم مبانى نظرى جريان رهبرى و امامت امت اسلامى، مبتنى بر آموزه ‏هاى قرآنى همانند آيات انذار، ولايت، اولو الأمر، تطهير، تبليغ، مودّت و مباهله بود[5] كه در سنت نظرى پيامبر همانند بيان حديث منزلت، سفينه، ثقلين و غدير[6] و در سيره عملى او مانند معرفى در غدير خم، تعيين وزير و جانشين در يوم الإنذار،[7] اعلان سوره برائت در مراسم حج و پيمان برادرى، بيان و بر آنها تأكيد شد. در روایاتی از پیامبر(ص) همچون حدیث جابر[8] و حدیث دوازده خلیفه نیز بر اسامی و شمار امامان تصریح شده است.[9]

پس از پیامبر (ص) اندیشه امامت، به وسیله امامان[10] و یاران آنان در بین مردم ترویج و تبیین شد،[11] و هر کدام از ائمه علیهم‌السلام بنابر شرایط زمانی عصر خود و در موارد متعددی بر نام و جایگاه امامان بعد از خود به نص، تصریح نمودند.[12] چنان که در دوران امام باقر علیه‌السلام که انشعابات درونی شیعی و ظهور اعتقادات انحرافی در این مذهب رو به رشد بوده[13] و فرقه‌‌های زیدی و گروهی از کیسانیه فعالیت داشته و هر کدام نیز داعی امامی مستقل در مقابل امام باقر علیه‌السلام بودند، آن حضرت به تبیین نظریاتی در حوزه امامت پرداخت و در اولین اقدام، امامت را به عنوان میراث پدر ادعا کرد[14] و تمام تلاش خود را به کار گرفت تا موروثی بودن نص را که یکی از مهم‌ترین مباحث در نظریه امامت بود، تبیین کند.

این راهبرد سبب شد تا نظمی خاص در اندیشه امامت بر مبنای موروثی و نص بودن در جامعه شیعی ایجاد شده و از این درگاه جلوی کسانی که به هر طریقی ادعا نص بر امامت و رهبری خود می‌کردند گرفته شود. این اندیشه موروثی و نص، رایج ترین اندیشه در حوزه امامت پس از امام باقر علیه‌السلام تا دوران حضرت مهدی بوده است.  

دو: علم لازمه تصدی امر امامت
برخلاف آن چه ادعا شده، بیشتر فرق اسلامی‌ بر این باورند که یکی از شرایط لازم برای تصدی مقام امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) آن است که می‌بایست امام همچون رسول گرامی، از علم و آگاهی سرشاری، برای ارشاد و راهنمایی مردم و تفسیر و تبیین صحیح از دین و اداره و تدبیر حکومت و جامعه، برخوردار باشد.[15] چنان که شیخ طوسی در این باره می گوید: «سومین صفت برای امام، علم اوست به تمام مسائل و امور؛ یعنی به حکم عقل امام باید به تمام آنچه درباره امامت به او واگذار شده، عالم باشد، از قبیل علم امام به حکومت داری و امورسیاسی و دانستن مصالح و مفاسد اموری که مربوط به مردم است. همچنین امام باید عالم به تمام مسائل شریعت و دین باشد، چون حکم امام باید مطابق با دستورات شریعت باشد.»[16]

بنابراین از آنجا که امامت برای امت، امری لازم و اجتناب ناپذیراست، لذا ضروری است که آن امام، دارای علم سرشار و جوشیده ازچشمه علم الهی باشد و نسبت به تمام اموری که مربوط به سعادت و مصالح دین و دنیای مردم است، اعلم و آگاه‌تر از همه باشد. روایات زیادی در منابع شیعی وجود دارد که بر علم امام در زمینه‌های مختلف دلالت دارد.[17]

از مطالبی که بیان شد نتیجه می‌شود که اندیشه امامت و تصریح به نام آنها از سوی پیامبر (ص) نهادینه و پس از آن توسط ائمه علیهم‌السلام در قالب نص و موروثی بودن، تئوری پردازی و توسط ایشان و برخی از یاران نشر و ترویج داده شد.

پی‌‌نوشت
1. محمدی، شرح کشف المراد، ص۴۰۳ – 425.2. المناقب، ج 1، ص 256-245.
3. طبقات الکبری، ص 17؛ تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 508.
4. مکارم شیرازی، آيات ولايت در قرآن، ص: 181-191.
5. الارشاد، ج 1، ص 175؛ دلائل النبوة، ج 1، ص 41.
6. الامامة و السیاسة، ج 1، ص 12؛ الارشاد، ج 1، ص 183.
7. الکامل، ج 2، ص 63.
8. کفایه الاثر، ص۵۳-۵۵؛ کمال الدین، ج۱‌، ص۲۵۴-۲۵۳.
9. ینابیع المودة، ج۳، ص 292 – 293.
10. حکیم، الامامة‌ و اهل البیت، ص۳۰۵-۳۳۸.
11. الاحتجاج، ج 1، ص 295، بحار الانوار، ج 28، ص 189.
12. الارشاد، ج 2، ص 157-158 – 215 - 247 – 274 – 313 – 314 – 339 – 340.
13. تشیع در تاریخ، ص 162.
14. تشیع در مسیر تاریخ، ص 296.
15. ر ک: قاضی ابو بکر، تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۷۱؛ عبد الجار معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص۷۵۲، غزالی، احیاء العلوم، ج۲، ص۱۴۱؛ سبحانی، علم غیب، ص۶۳-۷۹.
16. الاقتصاد الهادي إلى طريق الرشاد، ج 1، ص 192.
 

 

 

ترویج اندیشه امامت و تصریح به نام ایشان از همان عصر پیامبر (ص) نهادینه و پس از آن توسط ائمه علیهم‌السلام تبیین و ترویج داده شد. پیامبر(ص) برای جلوگیری از انحراف در امر امامت به صراحت بر اسامی آن‌ها تصریح و پس از آن توسط امامان در قالب موروثی بودن و نص امام استمرار پیدا کرد. از نگاه بیشتر فرق اسلامی امام باید دارای علم الهی و عالم ترین فرد در جامعه اسلامی باشد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 2 =
*****