تحدی در قرآن معجزه بودن و عاجز بودن بشر از آوردن همانند آن را بر همگان عیان میکند و تحدی فقط در لفظ نیست.

شبهه: تحدی و اعلام معجزه بودن قرآن، توهم و مغالطه ای بیش نیست. به این دلیل که معلوم است اگر کسی عین همین قرآن یا آیات آن را بیاورد، آن موقع میگویند نه، این که کپی برداری از خود قرآن است و اگر غیر از قرآن و آیات آن را بیاورد، میگویند نه اینکه یک کتاب دیگری است. کاملاً بدیهی است که هر کتابی، نوشته هر کسی باشد، در حد و سطح و نوبه خودش، مثل همه کتابها منحصر به فرد است. قرآن هم به عنوان یک کتاب و یک دست نوشته بشری، ویژه است و کتاب مثل آن وجود ندارد.
پاسخ:
در پاسخ بیان میکنیم که منظور از مثل آوردن چیست ومنحصر بودن قرآن در چیست که همه را دعوت به تحدی می کند.
تحدّي در لغت و اصطلاح
تحدّي در لغت يعني مبارزه طلبي و همانند آوري.[1] تحدّي در اصطلاح به اين معنا آمده كه هر كسي ديگران را براي عمل يا گفتار يا نوشتار خود به مبارزه طلبي و همانندآوري دعوت كند. يكي از اركان معجزه قرآن تحدّي است؛ يعني مدعي نبوت بايد ديگران را به مقابله و مبارزه دعوت كند.
تحدّي مشتمل بر قياس و برهان است. بدين گونه كه اگر اين كتاب، كلام الله نباشد پس كلام بشري است و اگر بشري باشد، پس شما هم كه بشر هستيد بايد بتوانيد مثل آن را بياوريد. اگر شما توانستيد مثل آن را بياوريد، بشري بودنش اثبات ميشود و اگر نتوانستيد معلوم ميشود كه بشري نيست و اعجازي است كه اثبات كننده ادعا نبوت و رسالت آورنده آن خواهد بود.[2]
ناتواني مخالفان در همانند آوري قرآن
كتب تاريخ و علوم قرآني افراد متعددي را ذكر ميكنند كه درصدد همانند آوري قرآن برآمدهاند اما خود با بررسي قرآن به عجز خويش پي بردهاند يا به آوردن چيزي شبيه قرآن دست يازيده، ولي نمونههايي را ارائه دادند كه موجبات رسوايي خويش را فراهم آورده و عدم توانايي بشر از همانند آوري را اثبات كردهاند. اين همانند خواهي و مبارزه جويي يک دعوت جهاني و تاريخي است. اكنون نيز اين دعوت فراروي همه ی جهانيان است و ميتوانند به جاي گزينش هر جنگ نظامي و اقتصادي و... به دعوت قرآن پاسخ دهند.[3]
سابقه ی تحدّي در ميان عرب قبل از قرآن
در عصر نزول قرآن كريم بلاغت به اوج خود رسيده بود. لذا شعراء در بازار «عكاظ» به شعرخواني ميپرداختند. شعرهاي برتر را تحت عنوان «معلقات سبع» با آب طلا نوشته و بر ديوار كعبه آويزان ميكرند. يكي از انديشمندان در اين زمينه ميگويد: «عرب عادت داشت كه در مقام مسابقه در قصايد و سخنرانيهاي خويش يكديگر را به تحدّي فراخواند. قرآن نيز از همين روش آنان را تحدّي كرد كه مانند قرآن يا لااقل قسمتي از قرآن بياورند. پس خبر داد، كه نخواهند توانست چنين كاري را انجام دهند.»[4]
مراد از «مثل» در تحدی
با توجه به کلماتي همانند مشابه، نظير و... که اين کلمات نيز به معناي مماثلت ميآيند، ميتوان گفت: مثل به معناي مشابهت دو چيز در صفات اصلي و صفات ممتاز آن دو است.[5] بنابراين وقتي گفته ميشود: «مثل قرآن» يعني متني که صفات اصلي و ممتازي که قرآن واجد آن صفات است، دارا باشد. در زبان فارسي نيز چنين است. وقتي گفته ميشود فلان شعر، همانند اشعار حافظ يا سعدي است، يعني ويژگيهاي ممتازي که در شعر حافظ و سعدي وجود دارد، در اين شعر نيز وجود دارد.
اساساً مسئله تحدى و همانند آوردن قرآن، تنها در قالب الفاظ و زیبایى وآهنگ آن خلاصه نمى شود؛ بلکه مى توان گفت که اساس این تحدى در مورد حقایقى است که قرآن آنها را بیان و در قالبى منحصر به فرد، ارائه نموده است، قالبى که از یک سو نثر است و محدودیت قافیه و ردیف را ندارد و از سوى دیگر، همانند نظم است و از زیبایى، روانى و آهنگ پذیرى برخوردار است و از ملال آورى متن ساده به دور است.
کلامي را ميتوان معارضه با قرآن دانست که اين ويژگيها را داشته باشد:
1. گوينده، آن را در برابر قرآن آورده باشد.
2. داراي ويژگيهاي قرآن باشد؛ سخني را ميتوان همتراز و همسنخ با قرآن دانست که با آيات قرآني، بسيار شبيه باشند؛ به گونهاي که امکان اشتباه آن سخنان با قرآن براي افرادي که با قرآن آشنا نيستند، وجود داشته باشد.
3. جملات مذکور يک يا چند وجه از وجوه اعجازي را که قرآن دارد، دارا باشند.
4. سرقت ادبي نباشد.
5 . معارضهکننده در الفاظ و مفاهيم نوآوري داشته باشد.[6]
پی نوشت
[1] دهخدا، علي اكبر، لغت نامه ، ج 4، ص 5660.
[2] آيت الله جوادي آملي عبدالله، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 1، ص 138.
[3] مصباح يزدي، محمد تقي، قرآن شناسیص 140 و مكارم شيرازي، پیام قرآن ص 140، معرفت محمد هادي التمهيد في علوم القرآن، ج 4، صفحات 261 ـ 227.
[4] اعجاز القرآن و البلاغة النبوية، مصطفي صادق الرافعي، ص 169.
[5] التحقيق فى كلمات القرآن الكريم, ج 11، ص 25.
[6] علي العماري؛ حول اعجاز القرآن؛ ص 26
يكي از اركان اعجاز قرآن تحدّي است. تحدّي در قرآن مشتمل بر قياس و برهان است. بدين گونه كه اگر اين كتاب، كلام الله نباشد پس كلام بشري است و اگر بشري باشد پس شما هم كه بشر هستيد بايد بتوانيد مثل آن را بياوريد. اگر شما توانستيد مثل آن را بياوريد، بشري بودنش اثبات ميشود و اگر نتوانستيد معلوم ميشود كه بشري نيست و اعجازي است كه اثبات كننده ادعا نبوت و رسالت آورنده آن خواهد بود.