امر به معروف و نهی از منکر با عظمت ترین صفت سیدالشهداء

12:10 - 1400/05/04

شب سوم محرم: خداوند می گوید اول کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند خودم هستم. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ»

امام حسین

سخنران: حجت الاسلام والمسلین عدالت       شب سوم محرم: با عظمت ترین صفت سیدالشهداء(علیه السلام)

اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم

بسم الله رحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة والسلام علی سید الانبیاء والمرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) الطیبن الطاهرین المعصومین المکرمین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.

«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً»

دلم کاری به آب و گِل ندارد

تو را دارد به کس کاری ندارد

یابن العسکری

وجودم بی تو باشد چون درختی

که هیزم دارد و حاصل ندارد

آقا بدم اما گرفتار تو هستم

مگر هر کس بد شد دل ندارد

 

یابن الحسن

یابن الحسن

یابن الحسن

یابن الحسن

 

شیخ حسین نجفی از مسجد الحرام و مدینه مکه مکرمه به نجف اشرف برگشت علامه بحر العلوم به دیدنش رفتند یک وقت دیدند سه مرتبه فرمود: شیخ حسین نجفی هنیئاً لک گوارای تو باد. گوارای تو باد. هنیئاً لک به علامه بحر العلوم گفتند آقا چرا سه مرتبه گفتی؟

آقا فرمود: یک مرتبه اش برای زیارت قبر پیامبر، یک مرتبه برای زیارت بیت الله ،یک مرتبه هم برای زیارت بقیةالله. گفتند مگر شیخ حسین نجفی آقا حجت ابن الحسن را زیارت کرده؟

 فرمود از خودش سؤال کنید. آری در عرفات توی چادر نشسته بودم یک وقت دیدم پرده چادر را بالا زدند آقام وارد خمیه من شدند. هم کلام با من شدند هم سفره با من شدند. آقا چه میشود چشم ما هم به جمال شما منور شود ما هم شما را زیارت کنیم.

یابن الحسن

یابن الحسن

یابن الحسن

یابن الحسن

هدیه به پیشگاه مقدس و منور آقا حجت بن الحسن العسکری(عج) و اجداد طاهرینش صلوات جلیل ختم کنید.

هدیه به محضر امام، شهدا، مراجع تقلید، علما و بزرگان و خیرین، اساتید، منسوبین به جمع حاضر، گذشتگان خودتان، گذشتگان از بانیان و خدمتگزاران اهل مجلس، و به جهت سلامتی همه شیعیان حضرت مهدی(عج) سلامتی مراجع، رهبر معظم انقلاب، سلامتی خودتان و خانواده شریف تان و شفای مریض هایتان یک صلوات حسینی ختم کنید.

همان طوری که وعده داده بودیم عرض کردیم که چون ورود به مجلس سید الشهداء باید با معرفت باشد، همان طوری که زیارت سید الشهداء عارفاً بحقه باید باشد، دو شب از خود حسین (علیه السلام) بگیم بعد چند شبی هم از صفات سید الشهداء که درسهای کل تاریخ است درس های کاربردی است درسهای اجتماعی و خانوادگی و فردی از این صفات بگوییم.

امشب عظیم ترین بزرگ ترین باعظمت ترین صفات سید الشهداء را در بحث کوتاهی تقدیم محضرتان کنم. که در تمام زیارات خطاب به سید الشهداء این صفت را سرلوحه زیارتت قرار بدهید. این صفت آن قدر مهم است که اول خدا خودش را با این صفت معرفی میکند و این صفت صفت من خداست. این صفت را به همه انبیاء داده و به همه انبیاء هم واجب کرده که این صفت را داشته باشند. پای این صفت و نگهداری این صفت بسیاری از انبیاء را کشتند.

 قرآن را بخوانید «يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ» (بقره / 61) یقتلون کشتند. نهج البلاغه امیر المؤمنین را ببینید یقتلون یحرقون کشتند و پای این صفت پیغمبران را به آتش کشیدند زنده زنده. حالا ابی عبد الله را که در کربلا شهید کردند پای همین صفت است.

این صفت صفتی است که قرآن کریم وقتی میخواهد پیامبر را معرفی کند اول با این صفت معرفی میکند حالا تک تک آیات را میخوانم.

این صفت صفتی است که یهودیان و مسیحیان پیامبر اکرم ما را در تورات و انجیلشان با این صفت میشناسند. چه صفتی است؟

این صفت صفتی است که اگر مردم یک جامعه نداشته باشند خدا باران را قطع میکند. امام باقر (علیه السلام) میفرماید باران را از اهل شهری از اهل اجتماعی به خاطر ترک این صفت آن مقداری که مقدر بوده برایشان ببارد برمیدارد. این چه صفتی است؟ خدا خودش را به این صفت معرفی میکند «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ» (نحل / 90) .

آن صفتی که سید الشهداء بالاترین صفتش هست امر به معروف و نهی از منکر است. و اگر در این منبرها و دهها و این ماه محرم و صفر از این صفت سید الشهداء چند شب سخن به میان نیاد من میگویم ظلم به سید الشهداء است حالا ببینید.

خداوند میگوید اول کسی که امر به معروف و نهی از منکر میکند خودم هستم. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ» از هر کار زشت و بیهودهای خدا نهی میکند. پیامبر اکرم را اینگونه معرفی میکند «يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ» (اعراف / 157) پیغمبر این صفت را دارد امر به معروف میکند و نهی از منکر و خداوند متعال میبیند که تمام پیامبرانش را پای این صفت قطعه قطعه میکنند ولی راضی هست این صفت اینقدر مهم است که اگر تمام پیامبرانم فدا شود میارزد.

جرجیس پیغمبر، پیغمبر قوم فلسطین وقتی آمده امر به معروف و نهی از منکر کند داستانش را در قصص قرآن ببینید زندانهایش را کشید با چه شکنجه هایی که با لباسهای فلزی و آهنی به تنش میکردند روبروی آفتاب گرم فلسطین. آفتاب میخورد به این بدنه لباس آهنی و فلزی حالا ببینید توی این لباس چه به پیغمبر گذشت. آن پادشاه گفت دست بردار از نصیحت و امر به معروف. گفت خدا امر کرده. گفت میکشمت. گفت بکش به بدترین وضع میکشمت گفت می ارزه.

پیغمبری به نام جرجیس زنده زنده سوزانده شد. زنده زنده بدنش را سوزاندن. یحرقون آتش زدند خاکسترش را هم ریخت توی دریا.

این صفت آنقدر مهم است که یحیی پیغمبر را خدا راضی هست ببیند که آن پادشاه به خاطر نهی از منکر که جناب پادشاه همسر برادرت، همسر داداشت هست، حق نداری بری باهاش ازدواج کنی. الآن طلاقی که نگرفته الآن همسرش هست و حق نداری ازدواج کنی. یحیی را زندانش کرد، گفت دست بر میدارید؟ شما میدانید یحیی پیامبر تبلیغ قوم دین موسی را میکرد تا زمانی که عیسی نیامده بود. امروز بعضی از روایات پسر خاله عیسی است وقتی عیسی آمد دین عیسی را تبلیغ کرد جناب یحیی. آخر کار هم روز جشن این پادشاه فرستاد بروید یحیی پیامبر را در زندان سر ببرید به خاطر اینکه نهی از منکر کرده. یقتلون میکشد اما این صفت میارزد.

مسیحیان و یهودیان پیغمبر را اینطوری میشناسند «الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ» (اعراف / 157)آن کسی که یهودیان و مسیحیان اسمش را در کتابشان دیدن نماز میخواند دستور به نماز میدهد نه اینها مرحله بعد است پیغمبر خاتم است اینها مسائل جداست.

«يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ» تنها همین دو صفت را در قرآن برای پیغمبر بیان میکند. که در تورات و انجیل یهودیان و مسیحیان پیغمبر را با این دو تا صفت میشناسند. پیغمبر کارش چیست؟ وحی را بگیرد دو به مردم ابلاغ کند سه احکام را بیان کند. تمام شد نه.

 

 پیامبر وقتی که در کوچه و خیابان راه میرود خاتم انبیاءهست اما تذکر هم باید بدهد امر به معروف و نهی از منکر هم باید توی کوچه و خیابان ترک نکند. یک وقت دید یک کاسبی بساط کرده لب مغازه جبرئیل نازل شد یا رسول الله این کاسب را میبینی؟ گفت بله. برو جلو آمد جلوی پیغمبر گفت این ظرفی که گندم ریخته توش ببینش حالا جبرئیل به پیامبر آدرس میدهد که ظرف گندمش را نگاه کند. نگاه کن. یا رسول الله دست مبارکت را بزن به گندم. دست زد. گفت از زیر یک مقدار از زیر کشید بیرون . گفت یا رسول الله ببین گندمها را آب زده سنگین بشه با وزن سنگین تر بفروشد. روی گندم خشک زیر گندم ها خیس، چرا؟ چون وزنش بیشتر شود تا بفروشد. کجایی یا رسول الله بیایید توی کوچه بازار ما مسلمین نگاه کنید مرغ را آب میزند سنگین تر شود. شکم مرغها را پر از آب میکردند توی فریز میکردند یخ بزند سنگین تر بکند.

]إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله مَرَّ بِرَجُلٍ يَبِيعُ طَعاما ، فَسَألَهُ : كيفَ تَبِيعُ ؟ فَأخبَرَهُ ، فَاُوحِيَ إلَيهِ أن أدخِلْ يَدَكَ فيهِ ، فَأدخَلَ يَدَهُ فيه فإذا هو مَبلولٌ ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ليسَ مِنّا مَن غَشَّ(سنن أبي داوود)  [.

 

دیدی کسی که خطا میکند خلاف میکند همیشه دنبال توجیه است برای کارش. آقا به من چه؟ باران آمده خیس شده. پیغمبر فرمود یا صاحب الصبره من غش مسلماً فلیس مسلم. کسی که غش در معامله کند مسلمان نیست. این نهی از منکر پیغمبر.نهی از منکر گوش بدهید .

شعیب پیامبر نشسته بود جبرئیل نازل شد رسول ما شعیب ما صد هزار تا جمعیتت هست درست است گفت بله. خطاب رسید شعیب خدا میگوید شصت هزار تا خوب دارید چهل هزار تا بد داری. میخواهم عذاب نازل کنم همه از بین برون. شصت هزار تا خوب داری چهل هزار تا بد داری. شعیب میخواهم عذاب نازل کنم تمام معذب شوند و از بین بروند. عرض کرد خدایا شصت هزار تا خوب هستند. خطاب رسید شعیب شصت هزار تایی که قدرت داشته باشند و نتوانند چهل هزار تا را خوب کنند اینها به درد ماندن نمیخورد.

امر به معروف و نهی از منکر آن قدر مقام این صفت بالاست که هر که دارای این صفت باشد منتسب به این دو صفت باشد در جامعه اسلامی امام باقر (علیه السلام) میفرماید «فَهُوَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ» (مستدرک الوسائل، ج12، ص179) کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند خلیفه خدا روی زمین میشود. «فهو خلیفة الرسول الله» جانشین پیغمبر میشود «فهو خلیفة الکتاب» جانشین قرآن میشود. خیلی مقام بالا است کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند.

خدا آمر به معروف و نهی از منکر است. پیغمبران آمر به معروف و نهی از منکر است. حاکمان میآید سراغ حاکمان. حاکمان باید آمر به معروف باشند. استاندار وقتی که میشود استاندار، فرماندار که میشود فرماندار، آن مدیر کلی که میآید میشود مدیر کل تو اداره اش اگر منکری ببنید باید مرتفع کند. حالا تو خب. تویی که عرضه نداری چهار دانه کارمند بی حجابت را اصلاح کنی به درد مدیر کلی هم نمیخوری. تو آمدی اینجا «أرید عن آمر بالمعروف و ننهی عن المنکر» من میخواهم اصلاح کنم بطلب الاصلاح فی أمة جدی، تو میخواهی اصلاح کنید یک اداره را درست کنی. آن کسی که امروز میشود مسئول فقط مسئول یک سری جریانات روتین اداری که نیست مسئول آن اداره وظیفه دارد اگر بداند و بفهمد که توی این اداره رشوه میخورند وظیفه دارد که جلوگیری کند.

فرماندار مدینه رشوه خورد پیامبر فرمود بیاریدش آوردنش. فرمود هدیه و رشوه را هم بیاورید آن را هم آوردند. پیغمبر اکرم ناراحت نمیشد حتی آن عرب بیابانی که وارد مسجد شد و یقه پیامبر را گرفت و همچین کشید که گردن پیامبر زخم خورد و خراشیده شد. گفتند الآن پیغمبر ناراحت میشود و داد میکشد. برگشت گفت چته برادر عرب گرسنه ای، لباس میخواهی یا پول میخواهی؟ لبخند توی صورتش زد تنها جاهایی که پیامبر ناراحت میشد اینجا بود که منکر توسط یک انسان مسئول انجام میشد. فرمود ما هذا. فرماندار مدینه این چیه؟ قال: لقد کانت هدیة یا رسول الله، هدیه است! اسم رشوه را میگذارید هدیه.

 پیامبر فرمود هدیه است تو اگر فرماندار نبودی در خانهات هم مینشستی مردم برایت هدیه میآوردند. چون فرمانداری مردم برایت هدیه آوردند رشوه نیست. بعد پیامبر سه کلمه روایت کردند برای مردم تا آخر.

فرمود لعن الله الراشی و المرتشی و ما بین هما یمشی خدا لعنت کند آن کسی که رشوه میگیرد و میدهد و آن کسی که کار چاق کن است این وسط هی میرود و جوش میدهد یک چیزی هم کمیسیون به ما بده. لعن الله الراشی والمرتضی وما بین هما یمشی. فرماندار مدینه منکر انجام دادی. نقش پیامبر این است. ریزترین مسائل منکر را اصلاً امر به معروف و نهی از منکر را میدانید مثل چی هست؟ موتور محرکه دین است گوش کنید مثال قشنگی هست. مثال من نیست مثال مربوط به امام صادق (علیه السلام) است. امام باقر میفرماید «بها تقام الفرائض» به وسیله این امر به معروف و نهی از منکر از نماز گرفته تا آخرین مسائل دینی همه اینها به وسیله امر به معروف و نهی از منکر روشن میشود. موتور محرکه دین است.

شما بهترین ماشین مرسدس بیار در مسجد اتاق زیبا 20 ایربک دارد 5 تا سیستم ترمز دارد صندلیها تودوزیها لاستیکها چه واویلا اما موتور نداشته باشد ارزشی ندارد. آقا نماز میخواند به زیباترین وجه اما موتور نداشته فایده ندارد. بحار ج100 امام صادق میفرماید یک دانه عابد بنی اسرائیل در حال نماز بود چقدر هم زیبا نماز میخواند. الله اکبر دیدی برخی چطور نماز میخواند. عابد بود زاهد بود. توی نماز دید چشمشش را باز کرد دیدی دو تا بچه پسر دارن یک خروسی را با هم یکی یک بالش را گرفته و دیگری هم بال دیگرش هی دارن پرهایش را میکنند این هم هر چه داد میزند بچه ها ولش نمیکنند. دارن زنده زنده این بال و پرش را میکنند. این آقای زاهد به نمازش ادامه داد خطاب رسید «یا ارض خذیه» آی زمین این عابد را بگیرش. ملائکه گفتند خدایا داره عبادت میکند خطاب رسید عابدی که نهی از منکر نکند به درد نمیخورد.

100 سال نماز بخواند بدون موتورامر به معروف و نهی از منکر موتور محرکه دین است. یک مثال هم از ابراهیم خلیل الرحمان بزنم. خیلی زیبا است. عیسی مسیح میفرماید توی خانه اگر یک آتش بیافتد چه کار میکنند فورا میدون چیزی پیدا کنند این آتش را اطفاء کنند خاموشش کنند. جدیدها میگوید بدو برو کپسول را بیار خاموشش کنیم. این آتش زیاد نشود کل خانه را بگیرد. این آتش اسمش در اجتماع اسمش منکر است در خانه تو یاجتماع فرقی نمیکند منکر به انواع و اقسامش اسمش منکر است. این منکر اگر در اجتماع افتاد آن کپسول قوی آتش نشانی را که این منکر و آتش را خاموش میکند اسمش امر به معروف و نهی از منکر است. حالا اگر همه مردم گفتند که بابا ولش کن عیب ندارد ولش کن بگذار خوش باشند این آتش زیاد میشود که زیاد میشود امروز شما در هر کوچه یک سالی در خیابانهای کاشان نگاه میکردید خانمی بدون چادر پیدا نمیشد. حالا ولش کن ولش کن حجاب اسلامی است گیر نده فلان نکن رفت این آتش سرایت کرد حالا دیگه دختر توی متدین چادر بپوشه بره مدرسه توی مدرسه مسخرهاش میکنند هنوز توی چادر زندگی میکنی؟ منکر آتش است.

 

سید قطب و محمد قطب هر دوتایشان این دو تا عالم را گرفتند گفتند دست از نهی از منکر برمیدارید یا نه گفتند نه؟ آقا این دو تا عالم را گرفتند سرب داغ کردند توی حلقشون ریختند. گفتند دست برمیدارید گفتند نه گفتند میکشیمتان گفت بکش. دهان این دو عالم را باز کردن سرب مذاب ریختن توی حلقش. چون میدانند موتور محرکه است دین به وسیله این زنده است. حالا گوش کنید که در زیارت امام حسین اول مهمترین شاخصه صفات امام حسین را میگویید «اشهد انک قد اقمت الصلاة وآتیت الزکاة وامرت بالمعروف ونهیت عن المنکر» مگر امام حسین نماز را چطور دیده بود مگر به سر نماز چی آمده بود. مگر بر سر زکات چه آمده بود که امام حسین باید امر به معروف و نهی از منکر کند، گوش کنید.

 

انس بن مالک از صحابه پیامبر است از مدینه به مردم گفت من میروم شام ببینم چه خبره. آمد شام عنس بن مالکی که در دامن پیغمبر بزرگ شده است و جزء صحابه است. گفت به من گفته بودند که در دین بدعت گذاشتهاند احکام را تغییر داده اند دیگه باورم نمیشد که حتی نماز را هم خراب کرده باشد. یک دانه نماز از پیغمبر درست باقی مانده بود که آمدم شام دیدم یزید این نماز را هم خراب کرده برای همین میگوید «اشهد انک قد اقمت الصلاة» مگر چه کار کردند با نماز بخشدارش استداندارش فرماندارش میآیند شراب میخورند میرن توی محراب نماز دو رکعتی صبح را چهار رکعت میخوانند در حال مستی. خراب کردن نماز است. «وآتیت الزکاة» مگر با زکات چه کرده بودند زکاتی که امام زمان به فرزدق شاعر میگوید یا فرزدق ان هؤلاءالقوم آقای فرزدقی که به من میگوید از مکه تکان نخور نرو من نمیتوانم نهی از منکر نکنم چرا میگویی نرو. گفت آقا میکشن. گفت یا فرزدق ان هؤلاء القوم لزموا طاعة الشیطان تمام این مردم لازم دانستند واجب دانستند بر خودشان اطاعت کنند از یزید شیطان وترکوا طاعة الرحمان دست از خدا بردارند تمام. خب مگر اینها چه کار میکنند یابن رسول الله! فرمود فرزدق شاعر مگر نمیدانی این قوم شرب الخمر شرب خمر میکنند مگر نمیدانی که حدود را تعطیل کردند مگر نمیدانی زکات را خرابش کردند مردم با یک اشتیاقی به عنوان رسول الله و پیغمبر به خدا زکاتش را میدهند میرود این زکات در کاخ یزید یزید هم نشسته.

 یک نمونه بگویم. یک مشت از پارچه های ابریشم بافت طلا بافت آوردند و گفتند این زکات فلان قبیله است تازه رسیده خب زکات به کی می رسد به فقرا. زکات برای فقیر است. یزید گفت احسنت اول به خیاط کاخ بگویید بیاید این ابو قیس میمون و بوزینه من که کنارم نشسته روی تخت کنار دستم هست به آن خیاط بگید بیاد این پارچه را اول اندازه این ابو قیس بگیرد یک لباس برای این میمونم بدوزد بقیه آن طلاها و جواهرات را برید بین خودتان تقسیم کنید.

 «قد اقمت الصلاة وآتیت الزکاة» بدعتی که در دین گذاشته شده سفره های شرابی که دیگه به مدینه هم رسیده تا وقتی که معاویه زنده بود سفره شراب جلوی حاکم مدینه تو علنی جلوی مردم پهن نبود.

 وقتی یزید بن معاویه سر کار آمد دیگه سفره شراب تو مدینه جلوی حاکم مدینه هم پهن شد. بدعت ها یک کارهای عجیب و قریبی. این ابو قیس تاریخش را ببینید.

 ابن ابی الحدید سنی و دیگران هم ذکر میکنند میگوید این ابوقیس را سوار اسبی مسابقه سوار کرد ابو قیس میمونش بود آنقدر دین را مسخره کرده بود یزید که وقتی دو تا طایفه با هم اختلاف داشتند میآمدند توی کاخ میآمدند میگفتند یا امیر المؤمنین ما با هم اختلاف داریم میگفت برید فلان کار را بکنید. ابو قیس مگه نه، ابو قیس هم سری تکان میداد میگفت ببینید این حکم ابو قیس است و بروید این حکم ابو قیس را انجام بدهید. حاکم اسلامی مورد مشورتش میمون باید باشد. سوار مرکبی کردند مرکب مسابقه توی مسابقه از مرکب افتاد سقط شد میدانید چه اتفاقی افتاد سه روز در شام پایتخت اسلامی سه روز عزای عمومی اعلام کرد. تمام مسئولین مملکتی همه لباس عزا پوشیدند چه خبره؟ میمون یزید از بین رفته.

آقای فرزدق باز هم ساکت بشینم.

این با نماز این با زکات این با احکام پیغمبر یا فرزدق ان هؤلاء القوم لزموا طاعة الشیطان وترکوا طاعة الرحمان واظهر الفساد فی الأرض. اینها فساد است. وابطل الحدود، حدود را باطلش کردند و شرب الخمور شرب خمر دارن میکنند چرا میگویید قیام نکن چرا میگویی نهی از منکر نکند. فرزدق ساکت شد گفت آقا میکشنت، ولی میارزد سید الشهداء در این مسیر به شهادت برسد اما این صفت خدایی تعطیل نشود.

وقتی خدا میخواهد تمجید و تعریف کند از پیامبر به پیامبر اکرم میگوید یک پیغمبر برایت بگویم رسول ما «اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ» (کافی، ج2، ص291) حلوا حلواش برات بکنم رسول ما یک پیغمبر بود بنام صادق الوعد اسماعیل، این اسماعیل فرزند ابراهیم نیست یک پیغمبر دیگری بود إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ پیغمبر صادق الوعد بهش میگویند «وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا» پیغمبر بود. درست. اولین چیزی که از این پیغمبر ذکر خیر میکند برای پیغمبر ما این است «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ» (مریم / 55) رسول ما اسماعیل صادق الوعد اهل امر به معروف و نهی از منکر بود. حالا اگر در خانهای اگر بابای خانه مادر خانواده از ابتدای زندگی اهل توصیه و تذکر و امر به معروف و نهی از منکر باشند بچه های این خانواده منحرف میشوند. نه اگر یک رئیس اداره ای که از اول که وارد میشود هم مواظب خودش باشد که منکری انجام ندهد هم مواظب کارمندانش باشد اهل منکری نباشند اداره ناسالم میماند نه. اداره ای که امام زمان میخواهد این است. میگوید اگر میخواهی بفهمی مدیری سالم است هر وقت بخواهید بفهمید که این استاندار، بخشدار، فرماندار، نماینده مجلس و... این مدیر کل سالم است نگاه کنید «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ» (حج / 41) چند تا معیار دارن مسئولین سالم 1. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ» (حج / 41) مدیر و مسئولی که اهل امر به معروف و نهی از منکر نیست این حسینی نیست.

خیلی وقتها شعار حسین است اما شعور حسین نیست. شعار خیلی میگوید حسین حسین و سر و سینه خودش میزند و لباس مشکی میپوشد. مسلمان است و حسینی است تا وقتی که شب عروسی دخترش شود. وقتی شب عروسی دخترش شود حسین و کتاب و قرآن و علی و دین را میبوسد میگذارد کنار میگوید باندها را کنار دیوار بگذارید بابا یک شب که هزار شب نمیشود بزنید بروید دیگه. راست میگوید یک شب هزار شب هزار شب نمیشود راست میگوید و دقیق میگوید چون شب اول قبر هم هزار شب نمیشود. شب اول قبر هم یک شب اما باباش را در میآورد. این یکی.

ابراهیم خلیل الرحمان را وقتی میخواهد برای پیغمبر اکرم تعریف کند میگوید رسول ما خاتم ما «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ» (ممتحنه / 4) ابراهیم اسوه حسنه بود «وَ الَّذينَ مَعَهُ» آنهایی که با ابراهیم هستند همین طور چرا «إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ» امر به معروف میکردند در میان قوم نهی از منکر میکردند. خیلی مهم است.

امیر المؤمنین داشت رد میشد. مقداد داشت پارچه میفروخت. حالا چون این چون شا گرد من است چون اصحاب و رفیق من است چون شیعه من است دیگه حالا این را ول کن پارتی بازی میکنیم و...

این حرفها نداره ،علی جایی که منکر است هست باید جلویش را بگیرد. علی صدا زد مقداد چکار میکنی؟

 گفت آقا پارچه میفروشم. آقا فرمود مقداد پارچه ها را چرا توی سایه پهن کردی؟

گفت آقا آفتاب میخورد؟ آقا گفت بله پارچه ها را توی آفتاب پهن کن خودت توی سایه بایست که وقتی که مشتری میآید پارچه بخرد عیب این پارچه را در آفتاب بهتر ببیند. این منکر است دیگه.

 ا گر جنس معیوب را به مشتری بدهید اگر مواظب نباشید توی همین بازار کاشان و تهران و اصفهان و تبریز و همه جا اگر مواظب نباشید کلاهت را نگه ندارید در بازار مسلمانان بازار شیعه برو ببین چه خبر است مواظب نباش ببین چطوری کلاه سرت میگذارند. میگه قالب کردیم رفت. قالب کردی ،قیامت قالب بهت شد خودت نفهمیدی.

اسماعیل صادق الوعد نمونه است میگوید امر به معروف و نهی از منکرمیکند. جناب ابراهیم خلیل الرحمان نمونه است با قومش امر به معروف و نهی از منکر میکنند. جناب لقمان حکیم هم نمونه است وقتی بچه

اش را نصیحت میکند اولاً خیلی در نصیحت کردن وارد است. نصیحت کردن خودش روش دارد.

 یکی از عللی که باعث شده امر به معروف و نهی از منکر من اثر نکند

 1. خودم عامل نیستم.

 2. بلد نیستم چطور امر به معروف و نهی از منکر کنم.

3. افراط میکنم.

لقمان چطوری میگوید. شما وقتی میخواهید بچه را امر به معروف و نهی از منکر کنید گاهی تند میشوید. بچه بتمرگ. خب این امر به معروف و نهی از منکر ماست. خیلی مدرن شدیم. اما لقمان

حکیم عاطفی و احساسی سخن میگوید با فرزندش ارتباط برقرار میکند یا بنی یعنی پسرکم «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ» (لقمان / 17) پسرم سه تا کار یادت نرود نماز امر به معروف نهی از منکر. مهمترین صفت سید الشهداء است.

 یک وقت نگویید این بحث را فلان جا شنیدیم و خواندیم. دوباره بشنو. یا شنیدم و عمل کردم. قرآن میفرماید «واذکر ، فذکر» تذکر بده باز هم بگو شما نماز را هر روز میخوانید نمیگویید بابا خواندیم نخیر بخوان دوباره هم باید بخوانی. غذای روح است همین طور که غذای جسم نمیگوییم بابا غذا خوردیم دیگه تا چند روز دیگه نمیخواهد غذا بخوریم. غذای جسم است باید بخوری نمیتوانی بگویی تکراری هست همش غذا خوردن. همش نماز خواندن باید بخوری باید بخوانی درست. امر به معروف و نهی از منکر نمی توانی بگویی بحثش تکراری است چون غذای اجتماع است غذای اجتماع همیشه باید همیشه هم باید بگویم هم باید بشنوم هر دوتاش. این هم یکی

گاهی اوقات ما در انجام این فریضه از یک مورچه عقب میافتیم. در قرآن سوره نمل یک مورچه چقدر وزنش هست. یک مورچه را بلند کن بگذار توی صفحه ترازوی دیجیتالی طلا فروشان اصلا نشان نمیدهد. با این دم و بازدم تو حرکت میکند دو متر آن طرفتر میرود. یک مورچه میشود امر به معروف و ناهی از منکر با وزنی که ندارد، چه وزنی دارد من صد کیلو صد و بیست و کیلو میشوم تارک امر به معروف و نهی از منکر. مورچه میشود عامل من میشوم تارک.

کجا امر به معروف و نهی از منکر کرد وقتی که سلیمان و جنودش میآمدند «قالَتْ نَمْلَةٌ (یک مورچه ای صدا زد) يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ (آی مورچه ها بروید در لانه هایتان) لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ» (نمل / 18) سلیمان و جنودش شما را زیر پایش له نکنند. یکی میشود امر به معروف و نهی از منکر میکند تمام این جمعیت این مورچه ها را نجات میدهد. چون اگر این امر به معروف و نهی از منکر نمیکرد، لشکر سلیمان میآمد تمام این مورچه ها از بین میرفتند. یک نفر میشود آمر به معروف و ناهی از منکر کل مورچه ها را نجات میدهد.

 گاهی امام حسین میشود آمر به معروف و نهی از منکر کل نظام بشری را نجات میدهد و تو میشوی آمر به معروف و ناهی از منکر خانه و خانواده و محلتان را نجات میدهی. گاهی هم کتک هم دارد بله کتک هم دارد.

 خدا رحمت کند مرحوم بافقی را در حمام به یکی گفته بود آقا این کار را انجام نده، خب تو حمام که همه لخت هستند یک آیت الله و زاهد وعابد و مهندس و همه لخت هستند مثل سنگ مردشور خانه میمانند همه یکی. در حمام آنجا نه عمامه داری نه قبه و درجه تیمساری بالاش هست نه مهر دکتری و مهندسی روی پیشانیتان هست، لخت حمام سنگ مرده شور خانه و قبر همه یکی است. مرحوم بافقی گفته بود (همزمان با حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره)) در حمام به آقایی گفته بود این کار را نکن حرام است. برگشته بود چه میشناخت که این آقا چه کاره است نمیشناخت. دست مبارک را برده بالا یک سیلی خوابانده بود در گوش حاج شیخ. حالا اگر من و شما بودیم چه کار میکردیم می زنی پدر سوخته سنگ پارا بر میداریم. خندیده بوده مرحوم آیت الله بافقی این صورت را برده جلو گفته بود ببین داداش یکی هم بزن این طرف اما این گناه را انجام نده. آمده بود خلاصه کارها را انجام داده بودن و تر و تمیز شستشو کرده بودند تمام آمده بودند تو رختکن این آقا پشتش را کرده بود توی آینه نگاه میکرد که ببینه این کی بود که اینطوری با ما گفت این کار را نکن. یواش یواش داشت لباس میپوشید دید ای وای دارد قبا پوشیده شد عمامه هم گذاشت روی سرش یک آیت الله برای امر به معروف و نهی از منکر حاضر است دو طرف صورت سیلی بخورد اما نهی از منکر ترک نشود.

 اگر از اول خیابان امام کاشان تا آخر خیابان تمام بدحجابهای کاشان بدانند حالا کاشان که بدحجاب ندارد میدانم مثال میزنیم. مثال که عیب ندارد. اگر از اول خیابان تا آخر خیابان این شهر تمام این بدحجابهای این شهر بدانند که اگر وارد این خیابان شدی از اول تا آخر امر به معروف و نهی از منکر میکنند. خانم حجاب رویت را بپوشان. خانم حجاب رویت را بپوشان. مغازه سوم خانم حجاب مغازه چهارم خانم زهرا را ناراحت نکن مغازه پنجم خانم شیعه هستی تو، مغازه ششم علی فروش نباش، مغازه به مغازه مشتری به مشتری رهگذر به رهگذر شما بگویید دیگه در خیابان بدحجاب پیدا میشود. نمیخواهید بزنید که نمیخواهید دعوا شود که یک کلمه خانم حجاب. تو که اختیار مغازه ات را داری. در مغازه اگر خانم حجاب میترسی با کاسبیت کساد بشود نترس.

السلام علیک یا ابا عبد الله

بردن همه را خرابه شام کنار قبر رقیه گفت دختران چشم و چراغ پدراند.

خدا حافظ کند شاعر کاشانی شما را حاج آقای انسانی را:

دختران چشم و چراغ پدر اند

گل بی خار به باغ پدر اند

هر پدر صاحب دختر نبود

در سرشت دلش اختر نبود

جای دارد در آغوش پدر

گه به زانو و گهی دوش پدر

با پدر گفتن خود دل ببرد

ناز بفروشد و بابا بخرد

تا میگفت بابا، حسین میگفت جانم رقیه. ناز بفروشد و بابا بخرد.

هر وقت امام میآمد پشت در، در میزد رقیه بدو بدو میگفت خودم میخواهم در را باز کنم

 

تا صدایش زپس در شنود

نامش آرد به زبان و بدود

میگفت بابا بابا بابا آمد.

میآمد استقبال میکرد از بابا، بدو بدو هم میآمد. رقیه از اول عمر تا آخر عمر فقط یک جا به استقبال بابا نتوانست بیاید آن هم در خرابه گفت بابا اگر نیامده ام من به پیشواز بابا رقیه را میشناسی همیشه در مدینه تا دم در میآمد برام. اما اینجا اگر نیامدم در خرابه بابا. بابا ببخش رقیه را

بابا اگر نیامده ام من به پیشواز

بابا ببخش عمه من را راه میبرد

بابا بس که دویدم عقب قافله

پای من از ره شده پر آبله

این سر بریده را وقتی آوردند روضه مجلس روضه شده بود خرابه شام، روضه خوان سه ساله است گریه کن اهلبیت است. همینطور گفت و گفت یک وقت دیدند این سه ساله خم شد لبانش را به لبهای بابا. اما این خم شدن همانا و دیگر بلند نشد یک وقت سر یک طرف رقیه یک طرف.

بابا ای مه که شمع شب تاریک من شدی

امشب حسد به کلبه من ماه میبرد

میگوید زن غساله را خبر کردند اما بعضی ها میگوید نه کدام زن غساله است که لیاقت داشته باشد رقیه را شستشو بده، بعضی ها میگوید خود زینب سه ساله را غسل داد همگی بگید مظلوم حسین.

صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبد الله نسئلک و ندعوک باسمک الاعظم یا الله یا الله

به ابی عبد الله قسم همه ما را ببخش و بیامرز

به حق زینب فرج مهدی را برسان

مریضهایمان را شفا مرحمت فرما

امام، شهداء امواتمان را غریق رحمتت فرما

کشور ما، ملت ما، رهبر معظم، جوان ها، نوامیس، خدمت گزاران، حضار محترم مجلس محافظت بفرما

باران و برکات و رحمتت را بر ما نازل فرما

این قلیل توسلات را از بانیان و خدمت گزاران و اهل مجلس به کرمت قبول بفرما

برحمتک یا ارحم الراحمین

  بر گرفته از سایت تخصصی منبرها

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 9 =
*****