- مرغ همسایه همیشه غاز است... آنقدر بعضی افراد خودتحقیری در آنها اوج گرفته است که حتی مدال طلای المپیک را هم نادیده و کم ارزش میپندارند.
وقتی در یک کشوری، موفقیتی کسب میشود، خوشحالی آن سهم همهی افراد و اقشار میباشد و این خوشحالی تا مدتها در لایههای مختلف جامعه باقی میماند و حال مردم را خوب میکند. چه قدر یک جامعه نیاز به چنین پمپاژهایی دارد. علیالخصوص جامعهای که درگیر مسائل سخت و طاقت فرسای اقتصادی باشد. موفقیتهای ورزشی که طرفداران بسیاری دارد، طیف وسیعتری از مردم را در بر میگیرد. پس باید بیشتر بدان توجه کرد و باید روی آن سرمایهگذاری بیشتری انجام داد. اگر موفقیتهای ورزشی کشورمان را کمی مرور کنیم، متوجه این قضیه خواهیم شد، از شکست استرالیا و راهیابی تیم ملی فوتبال به جام جهانی بگیر تا شکست آمریکا در جام جهانی و مدال آوری رضازاده.
اما متأسفانه برخی که همیشه وظیفهی پمپاژ ناامیدی را در جامعه به عهده داشتهاند و دارند، همهی موفقیتهای کشور را زیر سؤال میبرند. حال آن موفقیت میخواهد هسته ای باشد یا پزشکی یا نظامی و یا ورزشی. با دیدن چنین افرادی، انسان همیشه یاد شخصیت "گلام" در کارتن سفرهای گالیور میافتد که همیشه القای ناامیدی میکرد و با جملهی مشهور«من میدونستم من میدونستم، نمیشه...» سعی در وارونه جلوه دادن شرایط داشت.
جواد فروغی، کاری کرد کارستان. مدالش اولین مدال بود. هم اولین مدال کاروان ایران، هم اولین مدال در رشتهی خود در المپیک. حتی با اولین حضور، رکورد المپیک را هم جابهجا کرد. آن قدر این پیروزی ارزشمند بوده که حتی صفحه رسمی بازیهای المپیک با انتشار تصویری از جواد فروغی نوشت:
«شروع طلایی. جواد فروغی در فینال مردان تپانچه بادی طلا گرفت و در اولین حضور در المپیک رکورد المپیک را شکست. آفرین!»(1)
ولی همانهایی که القای ناامیدی میکنند، در این چند روز، یا در سکوت خبری به سر میبرند و یا در مقام ذم این مدال برمیآیند. برای آنها مرغ همسایه غاز است. باید از این خودتحقیرها باید پرسید که چه چیز ناراحتتان کرده است؟
یا این مدال شما را آزرده خاطر کرده و یا این ورزشکار ارزشی.
همه میدانیم این قضیه از کجا آب میخورد؟ جواد فروغی، هم پاسدار است، هم مدافع حرم، هم مدافع وطن و هم ورزشکار حرفه ای. به قول عزیزی که میگفت: سپاه، در مدال آوری کمک حال دولت و مردم نشده بود که شکر خدا این را هم عملی کرد...