عبدالله پدر پیامبر (ص) دارای امتیازات فراوانی از جمله عفت و پاکدامنی بوده است.
برخی با ایجاد نسبتهای ناروا به ساحت پیامبر (ص) پدر وی را فردی هوسران معرفی نموده و با استناد به گزارهای تاریخ از سیره ابن هشام و تاریخ طبری انعقاد نطفه پیامبر (ص) را پس از هوس رانی عبدالله با زنی یهودی میداند. ایشان در ادامه با طرح چنین سؤالی که چگونه ممکن است خداوند به چنین فرد هوسرانی پیامبری معصوم عنایت کند؟ پیامبری حضرت حضرت محمد (ص) را زیر سؤال برده و وی را مانند پدر فردی هوسران معرفی نموده است.
برای این که اصل مسأله به خوبی روشن شود لازم است تا اصل قصهای که به آن استناد شده بیان و در ادامه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
طبری از ابن هشام روایت میکند: «... و هي أخت ورقة بن نوفل بن أسد بن عبد العزّى، و هي عند الكعبة، فقالت له حين نظرت إلى وجهه: أين تذهب يا عبد الله؟ قال: مع أبى، قالت: لك مثل الإبل التي نحرت عنك، وقع عليّ الآن، قال: أنا مع أبى؛[1] ... هنگامی که عبد المطلب دست عبد الله را گرفته بود و از قربانگاه باز میگشت، عبورشان به زنی از قبیله بنی اسد بن عبد العزی بن قصی بن کلاب افتاد که آن زن کنار خانه کعبه بود و خواهر ورقة بن نوفل بوده، و هنگامی که نظرش به صورت عبد الله افتاد به او گفت: ای عبد الله کجا میروی؟ پاسخ داد: همراه پدرم! زن به او گفت: من حاضرم به همان تعداد شتری که برای تو قربانی کردند به تو بدهم که هماکنون با من درآمیزی! عبد الله گفت: من به همراه پدرم هستم، و نمیتوانم با او مخالفت کرده و از او جدا شوم...!» ابن هشام در ادامه میگوید: «گفته اند: پس از آنکه عبد الله با آمنه هم بستر شد، و آمنه به رسول خدا (ص) حامله شد، عبد الله از نزد آمنه بیرون آمده نزد همان زن رفت و بدان زن گفت: چرا اکنون پیشنهاد دیروز خود را امروز نمی کنی؟ آن زن پاسخ داد: برای آنکه آن نوری که دیروز با تو بود امروز از تو جدا شده، و دیگر مرا به تو نیازی نیست!.»
1. روایت از جهت سند ضعیف و از جهت محتوا دارای اشکالات فراوانی است و با شان جناب عبد الله بن عبد المطلب-که در ایمان و عفت او جای تردید نیست و همه بر آن اذعان دارند، مناسب نیست، بلکه با شیوه هیچ مرد آزاده و با کرامتی که پایبند مسائل خانوادگی وعفت عمومی باشد سازگار نخواهد بود، و ما هم نمیتوانیم آن را بپذیریم، اگر چه برخی سیره نویسان مانند ابن هشام نیز نوشته و نقل کرده باشند!
2. این نقل از ابن هشام بوده و طبری نیز از وی نقل کرده و چنین نقلی در دیگر منابع تاریخی یا نیامده و اگر هم آمده آنها نیز از ابن هشام و طبری نقل دادهاند. علاوه بر اینکه در اصل آن تردید است و ساخته و پرداخته دست دشمنان و از اسرائیلیات می باشد.
3. در همین قصه تاریخی ضعیف و غیر قابل قبول هرگز پدر پیامبر پیشنهاد رابطه جنسی به آن زن نداده بود چنانکه مدعی ادعا کرده بود بلکه آن زن خواهان چنین رابطهای بوده و در قبال آن حاضر به پرداخت شتران زیادی به عبدالله بوده است که البته عبدالله نیز بهانه حضور پدر را مطرح کرد. علاوه بر اینکه در همین روایت ابن هشام در فرازی از آن روایت مینویسد: «قالوا ... »، آمدن این فعل در روایت، روایت را فاقد اعتبار میکند. زیرا مشخص نیست افرادی که از آن ها این روایت را نقل کرده است موثق بوده اند یا افرادی ضعیف می باشند.
4. روایات فراوانی وجود دارد که نشان میدهد پیامبران تنها از صلب پدران و رحم مادران پاک و مؤمن زاده میشوند و هرگز از صلب انسانهای کافر، هوس ران ... پیامبری به وجود نمیآید. چنانکه خود پیامبر فرمودند: «خداوند مرا از صلب پاك پدران به رحم مادران پاك منتقل ساخت»[2]
5. این جریان تاریخی را ابن شهر آشوب به گونهای دیگر نقل داده که علاوه بر اینکه با مقام شامخ جناب عبد الله تنافی ندارد، برای ما نیز نقل مزبور قابل قبول و پذیرش بوده و هیچ دلیلی بر رد آن وجود ندارد. ابن شهر آشوب میگوید: « در مکه زنی بود به نام: فاطمه دختر مرة که کتابها خوانده و از اوضاع گذشته و آینده اطلاعاتی بدست آورده بود، آن زن روزی عبد الله را دیدار کرده به او گفت: توئی آن پسری که پدرت صد شتر برای تو فدا کرد؟ عبد الله گفت: آری. فاطمه گفت: حاضری یکبار با من هم بستر شوی و صد شتر بگیری؟ عبد الله نگاهی به او کرد و گفت: اگر از راه حرام چنین درخواستی داری که مردن برای من آسان تر از این کار است، و اگر از طریق حلال میخواهی که چنین طریقی هنوز فراهم نشده، پس از چه راهی چنین درخواستی را می کنی؟ عبد الله رفت و در همین خلال پدرش عبد المطلب او را به ازدواج آمنه در آورد و پس از چندی آن زن را دیدار کرده و از روی آزمایش به وی گفت: آیا حاضری اکنون به ازدواج من درآئی و آنچه را گفتی بدهی؟ فاطمه نگاهی بهصورت عبدالله نمود و گفت: حالا نه، زیرا آن نوری که در صورت داشتی رفته، سپس از او پرسید: پس از آن گفتگوی پیشین تو چه کردی؟ عبد الله داستان ازدواج خود را با آمنه برای او تعریف کرد، فاطمه گفت: من آن روز در چهره تو نور نبوت را مشاهده کردم و مشتاق بودم که این نور در رحم من قرار گیرد ولی خدا نخواست، و اراده فرمود آن را در جای دیگری قرار دهد ... .»[3]
پینوشت
1. السیرة النبویة،ج 1، ص 155 - 157؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 244.
2. بحار الانوار، ج۱۵، ص 7 - 33؛ ج 25، ص 20؛ كحل البصر فی سیرة سید البشر، ص ۱۲ - 13.
3. المناقب، ج 1، ص 26.
نسبت دادن هوسرانی به عبد الله پدر پیامبر اکرم (ص) از دروغ های تاریخی و اسرائیلیات است. از نگاه روایات در صلب انسانهای هوس ران هرگز پیامبر قرار داه نمیشود. در برخی گزارههای تاریخی نسبت های سخیفی داده شده که با مقام والای عبدالله سازگار نیست. چنین روایات تاریخی از جهت سندی و محتوایی ضعیف و غیر قابل اعتماد است.