زن در سعادت خود و دیگران تاثیر گذار است. باید علاوه بر حضور در جامعه، صیانت شخصیت او نیز تامین گردد.
اسلام با در نظر گرفتن ابعاد مادى و معنوى زن و با در نظر گرفتن تأثیر اعمال و رفتار وى در سعادت ابدى او و دیگران، مقرّراتى را براى حضور زن در اجتماع وضع کرده است. این مقرّرات علاوه بر حمایت از زنان در بعد مادى و بهینه سازى روابط اجتماعى آنان، حافظ منافع معنوى و کرامت انسانى زن نیز هست. بى توجهى به این دسته از مقرّرات، پیامدهاى جبران ناپذیرى براى زنان و جامعه انسانى به دنبال خواهد داشت.
ارتباط میان زن و مرد به خودی خود ممنوعیتی ندارد. طبیعی است در جامعهای که معمولاً نیمی از آن را جنس مرد و نیمی دیگر را جنس زن تشکیل میدهد، چـارهای جز ارتباط دو جنس مخالـف بـا همدیگر نیست. بـه تعبیـر دیـگر، اجتمـاع؛ مجموعهای از زنان و مردان است و قابل تقسیم به جامعه مردان و جامعه زنان نیست.
اسلام دین فطرت است.[1] فطرت هم مبتنی بر اعتدال است و از افراط و تفریط گریزان است. اسلام در مساله ارتباط دختر و پسر یا زن و مرد، نه آنچنان سختگیرانه نظر میدهد که هر گونه ارتباط گفتاری، دیداری و شنیداری را ممنوع سازد و نه آنچنان ولنگارانه و تساهل مآبانه نظر میدهد که هرگونه ضابطه و حریمی را در ارتباط با دو جنس مخالف غیر محارم، بیاعتبار اعلام نماید.
جمع بین روایات متعارض
صاحب کتاب «وسائل الشیعه» که خود محدثی قوی است، پس از ذکر روایات به ظاهر متعارض در رابطه با حضور زن در جامعه، میگوید: «از مجموع روایات استفاده میشود که برای زنان رواست که برای مجالس عزا یا برای انجام حقوق مردم یا تشییع جنازه بیرون روند و در این مجامع شرکت کنند، همچنان که فاطمه(س) و نیز زنان ائمه اطهار(ع)، در مثل این موارد شرکت میکردهاند.»[2]
حقوق اجتماعی زن
با ظهور اسلام، زنان از حقوق ویژهای برخوردار شدند و در جایگاهی متفاوت نسبت به عصر جاهلیّت قرار گرفتند. بدون تردید، ارزش و منزلت زن در اسلام را باید از آیات صریح قرآن کریم و دیگر منابع معتبر به دست آورد. خداوند بزرگ در موضوع خلقت زن و مرد تصریح میورزد که زنان را از همان سرشت مردان آفریده است.[3] اگر به عناصر ایمان، معرفت، تقوا و عمل صالح به عنوان ضابطه باور داریم، به تصریح قرآن کریم هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. هدایت، عمل دنیوی، پاداش اُخروی و قرب الهی به جنسیّت مربوط نیست. اصول دین ناظر به سه اصل مبدأ شناسی، پیامبر شناسی و معاد شناسی است که در فهم هیچ یک از این سه، جنسیّت دخالت ندارد.[4]
در مورد حقوق اجتماعی زن در اسلام باید گفت که اسلام در حقوق اجتماعی مانند حقّ انتخاب همسر، شهادت و... مصلحت زن را در نظر گرفته است و اگر محدودیّتهایی در این زمینه قائل شده، تنها برای این است که زن دچار کمترین خسارت در عرصه مسائل اجتماعی نشود؛ مانند مسئلة شهادت، به خاطر اینکه زنان کمتر به جامعه کشیده شوند.
زن، شخص گرانبها و داراي نقش
تصویری که براي حضور و نقش زن در ساختن تاريخ و جوامع بشري متصوّر است؛ اين میباشد که علاوه بر اينکه در تحولات اجتماعی و ساختن فرد و اجتماع نقش ايفا می کند، در عين حال کرامت و ارزش ذاتی خود را نيز حفظ می کند و همچنان شکوه و اعتبار خود را در نزد مردان حفظ می کند. علاوه بر حالت آرمانی و مطلوبی که می توان نسبت به جايگاه زن تصور کرد همين موقعيّت است که نه زن را از رشد و تعالی و شرکت فعال در تمدّن سازی باز می دارد و نه وی را ابزاری در دست هوا و هوس ديگران می سازد. اين رويکرد که با مبانی و تعاليم دين مبين اسلام نيز سازگار است می تواند به عنوان الگويی متعالی به جوامع امروز عرضه شود.
استاد شهيد مطهري (ره) در اين رابطه مينويسد:
«زن يک نقش در تاريخ داشته و دارد و کسي منکر اين نقش نيست و آن نقش غير مستقيم زن در ساختن تاريخ است. ميگويند زن، مرد را ميسازد و مرد، تاريخ را، يعني بيش از مقداري که مرد در ساختن زن ميتواند تأثير داشته باشد، زن در ساختن مرد تأثير دارد.»[5]
پی نوشت
[1] روم 30.
[2] وسائل الشیعه ص 72.
[3] النّساء/1.
[4] حجرات 13.
[5] مجموعه آثار، ج17، ص398-397
حضور زن در جامعه از ضروریات جامعه امروزی است. اسلام نیز آن را تایید کرده است؛ به این صورت که در حیطه قوانین اسلام باشد که علاوه بر حضور زن در جامعه منافع معنوى و کرامت انسانى زن نیز حفظ شود.