حجاب، تكريم آن كسى است كه در حجاب است. حجاب زن، تكريم زن است. در بيشتر كشورها - حالا من «بيشتر» كه ميگويم، چون همه را اطلاع ندارم - در گذشته، در قديم، در همين اروپا تا دويست سيصد سال پيش زنهاى اعيان و اشراف حجابى روى صورتشان مىانداختند؛ در بعضى از فيلمهاى قديمى شايد ديده باشيد. يك حجاب مىانداختند كه چشمها به روى آنها نيفتد. اين، تكريم است.
در ايران باستانى زنهاى اعيان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زنهاى افراد پائين و طبقات پست، نه، بىحجاب هم مىآمدند؛ مانعى هم نبود. اسلام آمد اين تبعيض را گذاشت كنار، گفت نخير، زن بايد باحجاب باشد؛ يعنى اين تكريم مال همهى زنان است. اين است نظر اسلام. آن وقت آنها حالا شدهاند طلبكار، ما شدهايم بدهكار! آنها بدهكارند؛ آنها بايد بگويند چرا زن را مثل يك كالا وسيلهى شهوترانى قرار دادند.
يك آمارى را همين ديروز براى من نقل كردند - آمار مال يك هفته قبل است - كه يك سوم زنهاى دنيا از دست مردها كتك ميخورند! به نظر من اشك انسان در مىآيد؛ اين گريهآور است. و اين بيشتر در كشورهاى صنعتى است؛ در كشورهاى فرنگى است و ناشى از همان خشونتهاى جنسى و مطالبات خشن جنسى است كه مرد از زن دارد. اين هوچيگرىهاى آنها در مورد زن است؛ آن وقت راجع به زن بحث ميكنند: شما حجاب را اجبارى كرديد. خود آنها بىحجابى را اجبارى ميكنند، دختر دانشجو را تو دانشگاه راه نميدهند، به خاطر اينكه روسرى دارد، آن وقت به ما ميگويند چرا شما حجاب را اجبارى كرديد! اين در جهت كرامت زن است، آن در جهت پردهدرى و بىاحترامى به زن است. و از اين قبيل مواردى هست كه اينها هوچيگرىهاى غرب است.
منبع: من و چادرم,خاطره ها