کاهش معنویت و دینداری، منبر دکتر رفیعی درشب چهارم محرم

09:50 - 1400/05/06

ما دو تو بُعد داریم یه بُعد جسم داریم یه بُعد روح به صورت ساده یکسری نیازهای مادی داریم یکسری نیازهای معنوی نیازهای مادی ما با حیوانات مشترک است میل به غذا ما داریم حیوانات هم دارد میل به آب ما داریم حیوان هم داره میل جنسی ما داریم حیوان هم داره میل ...

امام حسین

                                       سخنران: حجت الاسلام و المسلمین رفیعی

اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ

الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا ونبینا ابی القاسم مصطفی محمدوعلی آله طیبین الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین ولعن علی اعدائهم اعداء الله اجمعین.

قال الله تبارک و تعالی «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَکونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ».

شام جمعه است روز جمعه متعلِق به وجود مقدس ولی عصر امام زمان روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء برای سلامتی آن وجود مقدس و تعجیل در ظهور با برکتشون صلواتی عنایت کنید.

دیشب عرض کردیم بحث این دهة ما با عنوان هشدارهای حسینی است یعنی تذکرات نهیب‌ها و خطراتی که اباعبدالله ـ علیه السلام ـ قبل از حادثة کربلا یا روز عاشورا بیان کردند اینها خیلی مهم است کاربردی به درد امروز ما همه روز ما که بدانیم از تکرار این قصه حداقل بپرهیزیم از مبتلا شدن به این مواردی که ابی‌عبدالله هشدارشو داده دوری کنیم.

هشدار قبل از واقعه

دیشب عرض کردم هشدار همیشه قبل از واقعه است شما بیائید جادة که پیچ خطرناکی است سر پیچ نمی‌آیند هشدار بدهند هزار متر دو هزار متر قبلش تابلو میزنن اینجا پیچ خطرناکه این تابلو هشدار برا تصادف است در جاهایی که پر خطر هست غالباً هشدار میدن یا در ماشین شما می‌بینید بعضی از چراغ‌ها لامپ‌ها آمپرها وقتی روشن میشه یا از یک مرحلة بالاتر میره این هشدار به راننده است قبل از اینکه موتور بسوزه ماشین متوقف کنه هشدار نسبت به یک خطری تو این ماشین هست در بدن ما هم همینطور است بعضی‌ اوقات یه دردی در ناحیة سینه یه دردی در ناحیة جای دیگة بدن ممکنه هشدار به یک بیماری قلبی مغزی فشار و لذا انسان اگر دقت کنه منجر به اون واقعه و حادثه نمی‌شود در مباحث اخلاقی و دینی هم همینطور است اینکه شما می‌بینید مرتب ما تو قرآن هشدار داریم بعضی هشدارها دیشب عرض کردم تکرار میشه هی خدا بیان می‌کنه تو سوره‌های مختلفی میگه مثلاً هشدار به خطر شیطان چرا اینقد تو قرآن آمده خب یکجا خدا بیان می‌کرد و تمام می‌شد اما تو هر سوره‌ای شما به هر شکلی می‌بینید.

کاهش معنویت و دینداری

در سوره‌های مختلفی خداوند این خطر را متذکر میشه یادآوری می‌کنه حالا ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ در نامه‌هاشون فرمایاتشون روی یکسری محورهایی دست گذاشته که مشکل جامعه این است که داره یک حادثه‌ای اتفاق می‌افته به نام کربلا کشتن پسر پیامبر و حادثه‌ای که به هر حال عواملی دست به دست هم داده و اون ایجاد کرده یکی از اون هشدارها را دیشب گفتم بدعت بود که توضیح دادم فرمودند جامعه دچار بدعت شده البدعة قد احییت که بدعت‌ها را توضیح دادم که چی بود دومین هشداری که امشب عرض می‌کنم و ابی‌عبدالله صریح در کلامش فرموده کاهش معنویت، کاهش دینداری، کاهش توجه به ارزش‌های معنوی است ببینید.

نیازهای مادی و معنوی

آقایون من یه توضیح بدم ما دو تو بُعد داریم یه بُعد جسم داریم یه بُعد روح به صورت ساده یکسری نیازهای مادی داریم یکسری نیازهای معنوی نیازهای مادی ما با حیوانات مشترک است میل به غذا ما داریم حیوانات هم دارد میل به آب ما داریم حیوان هم داره میل جنسی ما داریم حیوان هم داره میل به خواب نیاز به خواب ما داریم حیوان هم داره میل به سکنی ما داریم حیوان هم دلش میخواد یک جایی ساکن باشه در یک محلی مثلاً محل زندگیش باشه محل استراحتش اینها چیزهایی است که چیز خیلی در واقع ضروری و در عین حال عادی است اگر یک کسی تمام زندگیش شد همین کما اینکه کمونیست‌ها همینو گفته آخرتی نیست خدایی نیست و همینه خوردن و خوابیدن إطفای غریزة جنسی خب این انسان مساوی میشه با حیوانات یعنی همه زندگیش شد همین خوردن، خوابیدن، مسکن، ازدواج، کار، تلاش و در واقع از این دایره که الان بعضی دنیا اینطور دارند زندگی می‌کنند این زندگی لازم است اما کافی نیست این زندگی بُعد حیوانی است اما به خودمون نگاه می‌کنیم یک نیروی داریم به نام عقل خب عقل در ما برا چی نهاده شده فطرت حس پرستش حس دوستی حس محبت حس این احساس‌هایی که اینها فوق مادی است ما به اینها می‌گوئیم احساس‌های معنوی نیازهای فوق مادی که نیازی هم به دلیل نداره بگیم آقا به این دلیل نه شما به گذشتة تاریخ مراجعه می‌کنی هزاران سال پیش تو غارها الان علامت‌هایی که به دست میاد نشان میده مردم نقاشی می‌کشیدند خدا داشتند ولو بت می‌پرستیدند ولی حسن پرستش حس زیبایی حس با هم بودن حس خلاقیت درشون بوده حالا اگر یک کسی گفت نه آقا همون اولی امیرالمؤمنین می‌فرماید: این دیگه انسان نیست این حیوان است چهره‌اش چهرة‌ انسانی است این کلام نهج‌البلاغه است الصورة صورة الإنسان بعضی از انسانیت فقط قیافة انسان دارد و القلب قلب الحیوان قلب قلب حیوان است و ذلک میت الحیاء؛ اینا انسان نیستند اینا مردة متحرک هستند کسی میتونه بگه نتانیاهو انسان است آدمی که اینطور داره جنایت می‌کنه آدم می‌کشه لذت می‌بره حجاج انسانه صدام انسان بود این کسانی که امروز دارند در صعودی مردم یمن را اینطور به خاک و خون می‌کشند کودک‌کشی می‌کنند خب این همة هدفش اینه حکومتش حفظ بشه ریاستش حفظ بشه ولو به قیمت کشتن نزدیکان خودش فرزندان خودش خب چقدر تو تاریخ شما شاهان قدرتمندان فرزندان خودشون از بین بردن مأمون برادرش امین را کشت برای اینکه به قدرت برسه تو شاه‌های دیگه نگاه کنید چقدر جنایت صورت گرفته برای این ریاست پس اگر یک کسی گفت همه چیز همینه امیرالمؤمنین می‌فرماید: این اسمشو انسان نذارید قرآن هم می‌فرماید: این مرده است «إِنَّک لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَي» (سوره نمل، آیه 80)؛ این یک قصه.

اما اگر قرار شد این دومی هم باشه جامعه‌ای که اون دومی توش کاهش پیدا کنه یا تعطیل بشه یا فروکش که این جامعه خطرات درش ایجاد میشه امیرالمؤمنین ـ‌ علیه السلام ـ این داستان را من عرض کنم بعد نتیجه‌گیری کنم در جنگ صفین وقتی رسیدند به منطقة صفین که در سوریة فعلی واقع شده منطقة رقه که شهدای صفین اونجا دفن هستند ان‌شاء‌الله خداوند با نابودی این سلفی‌ها، داعشی‌ها، تکفیری‌ها، مجدداً راه زیارت به قبور سوریه و دمشق را سایر اون زیارتگاه‌ها را برا ما باز کنه حضور پیدا کنیم یکی از محل‌های زیارتی که گاهی عزیزان قبلاً می‌رفتند همین منطقة رقه قبر عمار یاسر و قبر اویس قرن شهدای صفین است وقتی حضرت رسید به این منطقه دید سپاه معاویه زودتر رسیدند وقتی زودتر رسیدند آب را محاصره کردند چند هزار لشکر همراه امیرالمؤمنین از کوفه آمده تا صفین آب بسته خب اینا از تشنگی میمیرند اصلاً نیازی به جنگ نیست آب وقتی تعطیل بشه آب خودش یکی از عوامل اصلی حیات است طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَياةِ؛ از امام صادق پرسیدند آقا طعم آب چیه فرمود: طعم آب طعم زندگی است طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَياةِ؛ (کافی، ج6، ص381) ماء حیات زندگی است

زنده بودن و ذلیل بودن؛ مرگ است

قرآن می‌فرماید: همه چیز از آب حی زنده است یک سخنرانی کرد امیرالمؤمنین خیلی کوتاه خدا رحمت کنه همة گذشتگان مرحوم شهید مطهری می‌فرماید: این یک خط کلام یک سخنرانی کوتاه غوغایی ایجاد کرد در سپاه امیرالمؤمنین به گونه‌ای که فوراً حمله کردند آب را آزاد کردند چی فرمود:

این تعبیر را ببینید فرمود: فَالْمَوْتُ‌ فِي حَيَاتِكُمْ‌ مَقْهُورِينَ‌ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِين‌؛ (بحار الأنوار، ج32، ص442) فرمود: شما زنده باشید اما ذلیل باشید بدبخت باشید این مرگ است زندگی نیست فَالْمَوْتُ‌ فِي حَيَاتِكُمْ‌ مَقْهُورِينَ‌؛ زنده باشید اما مثل یک آدم میت مثل یک آدم ذلیل که معاویه به شما زور بگه حاکم باشه برید برا آب التماس کنید اما وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِين‌؛ بمیرید اما با عزت باشید با کرامت باشید پیروزید این جمله یک موجی ایجاد کرد بعد هم فرمود: آب نمی‌نوشید مگر اینکه شمشیرهای شما از خون اینها بنوشه اول باید شمشیرهاتون از خون اینها سیراب کنید بعد خودتون آب بنوشید که حمله کردند آب را آزاد کردند خیلی با سرعت این همون کلام ابی‌عبدالله است که فَإِنِّي لا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَماً؛ (بحار الأنوار، ج44، ص381) حیات و زنده بودن هر زنده بودنی که تو اسلام ارزش نداره هر زنده بودنی که تو اسلام نمره نداره زنده بودن با ننگ و عار این به اصطلاح حیات نیست و لذا این هشدار را امام حسین ـ‌ علیه السلام ـ داد آقایان عزیز، خواهران گرامی همینی که پیغمبر هم می‌فرمود، می‌فرمود: إنی أخاف علیکم استخاف بالدین؛ من یک چیز خیلی میترسم بعد از خودم و اون خفی شدن دین است یعنی آدم‌ها برا تحصیل بچه‌اشون برا خرابی خونه‌اشون برا بیماریشون برای خراب شدن ماشینشون برای همه چیز اهمیت قائل بشند اما برا دینشون اهمیت قائل نشن واقعاً اگر یک نماز صبح قضاء بشه یا فوت بشه به اندازة یه بچه بیمار بشه آدم ناراحت میشه واقعاً تو زندگی اینقدی که مثلاً انسان نتوانه نیازهای مادیشو ناهارشو شامشو لباسشو خونه‌اشو فراهم کنه اینقدم دغدغة روزة ماه رمضان داره اینقد دغدغة خمس داره اینقدم دغدغة در واقع دینداری داره لقمه حرام تو زندگیش نیاد لقمه حرام تو زندگیش نیاد اما از اون زمانی که دینداری در زندگی انسان اهمیت رتبه‌اش بیاد پایین‌تر از دنیاداری یعنی این آقا برای سرماخوردگی بچه‌اش تو دو نیمة شب بلند میشه بره بیمارستان بچه تب کرده حقم داره لازمم هست پولم نداشته باشه انگشترش می‌فروشه عرض می‌کنم که ساعتشو گرو میذاره هر جوری که شده این بچه امشب سرم بخوره آمپول بخوره نیازش رفع بشه تبش پایین بیاد اما واقعاً‌ این دغدغه‌رو برا دین خودش برا دین بچه‌اش برا مسائل اعتقادی‌اش این هست یا نیست این خیلی مهمه و لذا اونقد دین آقایون خواهرا اونقد دین کمرنگ میشه در طول تاریخ حجاب کمتر دینداری کمرنگ لقمة حلال هی توجیهات اینقد تو دین هی توجیهات تزریق میشه

کتاب و سنت جدید

روایت داریم امام صادق فرمود: وقتی امام زمان ظهور می‌کنه مردم میگن یأتی بالدین جدید و کتاب جدید و سنت جدیده و قضاء جدید؛ میگن امام زمان چهار تا چیز جدید اُورده امام زمان چیز جدید نمیاره همونی که پیغمبر فرموده میگن دین نو اُورده قرآن نو اورده سنت جدید اورده و قضاء یعنی قضای با قاف و صاد ضاد یعنی قضاوت حالا چقدر انحراف ما تو برداشت از این چهار تا نه تو اصلش امام زمان قرآن غیر از این قرآن نمیاره همین قرآن است ولی میگن کتاب جدید اورده دین جدید سنت جدید قضاوت جدید این همان خطری است که در واقع تذکرش را داد من یک عبارتی امروز دیدم خیلی جالب بود که به نظرم شیخ صدوق نقل کرده این را وقتی اباعبدالله ـ علیه السلام ـ را به شهادت رساندند یک منادی ندا داد تو آسمان اینم از اون چیزهایی بود که من جدید باز دیدم ندیده بودم قبلاً یک منادی تو آسمان ندا داد بعد از شهادت ابی‌عبدالله اینو تو منابع آمده فریاد زد که این فریاد را همه شنیدن لشکر دشمن شنید اون ندا این بود أیتها القوم الظالمه؛ ببینید عبارت را آی امتی که ظلم کردی القاتله کشتی عترت نبیها؛ فرزندان پیغمبر را کشتی أیتها امته الظالمه القاتله عترت نبیکم لا وفقکم الله لفطر و لا أضحی؛ (من لا یحضره الفقه، ج2، ص89) امیدواریم دیگه نه روی عید فطر را ببینید نه روی عید قربان فطر یعنی عید فطر که بعد ماه رمضان هست أضحی یعنی قربان این یعنی چی چرا یک منادی بعد از حادثة عاشورا تو آسمان ندا میده آی قوم ظالم قاتل که پسر پیغمبر کشتید لا وفقکم الله لفطر و لا أضحی؛ می‌دونید یعنی چی؟ یعنی دیگه روزه‌ای باقی نذاشتی فطر مال مسلمان‌هاست شما مسلمان نیستید دو تا عید مهم همة مسلمان‌ها عید قربان و فطر است لا وفقکم الله لفطر و لا أضحی؛ یعنی نه شما فطر و نه أضحی دیگه از شما خدا توفیقش بگیره یعنی شما چون قربان راجع حج است فطر راجع روزه است دو تا رکن مهم و دو تا از مبانی که اسلام داره یکیش روزه است یکیش حج است این میخواد بگه یعنی شما اصلاً مسلمان نیستید چون فطر و قربان مال مسلمان‌هاست این هشداری بود که اباعبدالله ـ علیه السلام ـ داد و قرآن کریم مکرر خطر اینکه دین لهو و لعب بشه دین بازیچه بشه غلو در دین بشه سست مردم به دین نگاه کنند امان امان از اون زمانی که دین نگاه بهش نگاه حاشیه‌ای بشه فصلی بشه اصلی نشه اگه دینداری فصلی شد نه اصلی اگر دینداری فرعی شد نه مبنایی اگر دین هم یه گوشه‌ای مثل دیدید گاهی تو حاشیة کتاب یه چیزی می‌نویسند اومد یعنی نماز، روزه، حج، جهاد،‌ خمس دین یعنی همینا دیگه دین توحید،‌ اعتقادات و فروع است ابی‌عبدالله فرمود: اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ؛ (بحار الأنوار، ج44، ص383) مردم شدن تو اون بُعد اول قوی شدند برا دنیا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ؛ دین به زبانشون هست بعد حضرت فرمود: بعضی‌ها دین را برا دنیا می‌خواهند يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ؛ هر چقدر از دین که با دنیاشون منافات نداشته باشه لذا شما ببینید درصدی که خمس می‌پردازند با درصدی که فرض کنید نماز می‌خوانند با درصدی که روزه می‌گیرند با درصدی که عزاداری می‌کنند مساوی است؟ نه یعنی دینداری که خلاصه میزانش هزینه نداشته باشه به دنیاشون لطمه نزنه فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ؛ تا یک آزمایشی پیش میاد جهادی، مبارزه‌ای، فرزند دادنی، دیانون و دینداران کم می‌شوند خب این دومین هشدار ابی‌عبدالله که امشب عرض کردیم هشدار به معنویت کاهش دینداری فصلی و فرعی شدن اعتقادات.

کاهش معنویت

اما اجازه بفرمائید یک حدیثی بخوانم این حدیث معنا کنم که در روایت داریم اگر چهار گروه وظیفه‌اشون خوب انجام بدن دین حفظ میشه خیلی روایت قشنگی است وَ قَالَ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ یَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا بِأَرْبَعَةٍ عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٍ لَا یَسْتَنْکِفُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ جَوَادٍ لَا یَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ وَ فَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ فَإِذَا ضَیَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْکَفَ الْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِیُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ؛ قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا؛ (بحار الأنوار، ج2، ص36) جالب اینجاست حدیث دنیا هم داره قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا بِأَرْبَعَةٍ؛ پایه‌ها و استواری دین و دنیای مردم به چهار چیز است اگر چهار گروه وظیفه‌‌اشون خوب انجام بدهند دین حفظ میشه من بی‌هیچ حاشیه‌ای این بحث امشب عرض می‌کنم به عنوان تبیین این روایت خوب عنایت کنند عزیزانی که صدای ما را می‌شنوند می‌بینند گوش می‌دهند ببینید چقدر این روایت زیبا برا حفظ دینداری وظائف هر بخشی تعیین کرده ما تو جامعه یک عالم داریم یک جاهل خواص و عوام افرادی به هر حال اطلاعات دینی دارند تحصیل کردند آگاهی دارند کار علمی ازشون میاد جاهل هم به معنای بی‌سواد نیست یعنی افرادی هم نه عموم مردم هم ممکنه تحصیلات دیگر هم داشته باشه اما تو بحث دینی مطالعاتی ندارد این دو تو جامعه یک فقیر داریم یک غنی همیشه هم بوده پس عالم داریم جاهل فقیر داریم غنی شد

چهار گروهی که به وظیفه خودشون عمل کنن دین حفظ می شود

چهار گروه در این روایت می‌فرماید: اگر این چهار گروه وظیفة خودشون را انجام بدهند دین حفظ میشه چیه این چهار وظیفه اون چهار اساسی که دین نگهداری میشه

یک: عالم مستعمل لعلمه؛ عالمی که علمش به کار ببره از علمش استفاده کنه استفاده برسونه فریاد بزنه سکوت نکنه آقایون خواهران اولین دلیلی که قضیة کربلا ایجاد شد یعنی یکی از ادله سکوت عالم بود عبدالله بن عمری که نفوذ داره تأثیر داره اگه تو مکه فریاد بزنه خودشم بیفته جلو دهها نفر آدم پشت سرش راه می‌افتند هم امام حسین می‌شناسه هم جایگاه آقا را می‌دانه هم خودش دیده پیغمبر چون از اصحاب پیغمبر است یعنی زمان پیغمبر درک کرده اصحاب به این معنا سینة ابی‌عبدالله را بوسید گفت یا رسول الله اینجا جایی که یابن‌الرسول‌الله اینجا جایی است که جدت بوسیده خب این آدم سکوت کرده خب وقتی عبدالله بن عمر سکوت کرد چند صد نفر چند هزار نفر سکوت می‌کنند اینها خطرناک است سلیمان‌بن صرد خزاعی عالم تو کوفه فریاد او اثر داره سکوت او هم عده‌ای را کنار میکشه شما چرا جنگ جمل آفریده شد جنگ جمل امیرالمؤمین فرمود: زبیر منا اهل البیت؛ کم حرفی نیست منا اهل البیت تعبیر منا اهل البیت را هر کجا به کار نمی‌بردند اهل‌بیت فرمود: زبیر از ما اهل‌بیت بود حالا چی شد یک مرتبه رفت تو جبهة مقابل امیرالمؤمنین می‌دونید چقد آدم بخاطر زبیر از علی جدا شد چون نگاه می‌کنند می‌بینند همینکه مقام معظم رهبری فرمود، فرمود: سکوت خواص اثرش خیلی است حالا حرفم که نزنه گاهی خود سکوت عالم مستعمل لعلمه.

خدا رحمت کنه همة گذشتگان از مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت یک کتابی چاپ شده به نام رحمت واسعه؛ دیشب این کتاب را یه آقایی برا من آورد کتاب خوبیه راجع امام حسین البته نوشتة ایشون نیست فرمایشاتی که ایشون تو جلسات مختلف ازشون سؤال شده یا گفتند جمع‌آوری شده یک جلد کتاب به نام رحمت واسعه خیلی خواندنی است یک وقتی بگیرید مطالعه کنید ساده و روان و پر داستان پر مطلب ایشون در اون کتاب نقل می‌کند که مرحوم آیت‌الله آسید مهدی قزوینی در حله یک منبر رفت یک منبر چهار هزار نفر را مستبصل کرد یعنی چهار هزار نفر شیعه شدند برگشتند من الان خدمت آیت‌الله شبیری زنجانی که نماز محضرشون بودید و بودیم سؤال کردم ایشون فرمودند: بالاتر از اینه آشیخ عباس قمی در منتهی الآمال میگه صد هزار نفر در حله به واسطة حضور آسید مهدی قزوینی شیعه شده یک آدمی با یک منبر چهار هزار نفر این خیلی مهمه این عالم باید تأیید بشه باید حمایت بشه باید فریاد زد بشه که مرحوم عراقی یک کتابی دارد به نام دارالسلام دارالسلام مرحوم نوری هم داره منتهی دارالسلام مرحوم عراقی است مرحوم عراقی در دارالسلامش می‌گوید که یک کسی آسید مهدی قزوینی سؤال کرد گفت شما خدمت حضرت حجت رسیدید خب خیلی مرد بزرگی بوده ایشون شما خدمت حضرت حجت ارواحنا فدا رسیدید فرمودند اینکه مشرف بشم و بشناسم نه متوجه بشم ولی سه جا یقین دارم حضرت حجت تشریف آوردند و من نشناختم البته می‌دانید این آدم‌ها اهل دفتر و دستک و دکان نبودند که حالا که در روایات داریم تکذیب کنید اگر کسی ادعای رؤیت کرد منظور اینها نیست اوناییکه می‌خواهند برا خودشون یک اعتباری یک دکانی باز کنند یا از این طریق یک پولی به جیب بزنند یا یک اعتباری کسب کنند نه راه خدمت امام زمان رسیدن بدون تردید مفتوح است اما برا همه کس هم نه بعد اون سه تا قصه را اینجا نقل می‌کنه حالا من دیگه وقت نیست الان بگم برا شما تو همین دارالسلام مرحوم عراقی ایشون آسید مهدی نقل می‌کنه خب این عالمی است که مستعمل لعمه؛ تأثیر داره مرحوم آشیخ غلامرضای یزدی که باز هم تو همین کتاب آیت‌الله بهجت نقل می‌کنه ایشون میگه من یک منبر آشیخ غلامرضای یزدی را دیده بودم آشیخ غلامرضا یزدی از علمای به اصطلاح یزد هست که عکسشم تو یزد من دو سه تا دیدم نصب کردند یک خیابونی هم به اسمشه خیلی مرد زاهد و عابد و متدین و عالمی بوده ایشون می‌گوید یک مقداری نان جو و ماست با خودش برمی‌داشت از این روستا به این روستا برا تبلیغ می‌رفت حمد و سورة مردم درست کنه قرائت مردم درست کنه احکام مردم ما الان در جامعه‌امون خیلی جای تأسفه با این همه تبلیغات دینی با این همه تبلیغات مذهبی گاهی انسان می‌بینه بعضی‌ها ابتدائیات نماز بلد نیستند ابتدائیات دین را بلد نیستند این نکتة مهمی است که عالمی که علم خودش را بیان کنه ذکر کنه و این در واقع وظیفة اول وقتی هم میگم عالم فوراً ذهنتون روحانی و مرجع و نه آقا شما معلم هستید تو فامیل خودت تدریس می‌کنید تو مدرسه کتاب دینی درست میدی فرهنگی هستی لیسانس الهیات داری میتونی بچه‌های فامیل جمع کنی این هیئت‌ها این گروه‌هایی که قبلاً بود خیلی کم شده متأسفانه همة وقت جوان‌ها را این فضاهای مجازی گرفته یعنی هر کسی گوشة خونه مثل اینکه با هم قهر هستند یک موبایل دستشه مشغوله حالا آثار تخریبی‌اش بمانه آثار روانی‌اش بمانه محرومیت این هیئت‌های خانگی الزاماً لازم نیست حتماً یک کسی در سلک روحانیت باشه نه افرادی هستند گاهی مطالعات دینی دارند میتونند قرائت قرآن جلسه بگذارند قرائت قرآن بچه‌ها را درست کنند حمد و سوره‌ها را درست کنند احکام دین را برا مردم بگند این یک.

عالم مستعمل بعلمه؛ یکی از قصه‌هایی که موجب شد عواملی که موجب شد کربلا آفریده بشه سکوت خواص بود نه هنگام کربلا بعدشم بعضی‌ها سکوت کردند اما نقطة مقابلش اونجاهائیکه فریاد زده شد ببینید چقدر اثر داره عبدالله بن... یک تنه تو مجلس ابن‌زیاد بلند شد دفاع کرد از امام حسین اثر گذاشت تأثیر گذاشت تو مجلس یزید ابو برزه از اصحاب پیغمبر است یک تنه بلند شد فریاد زد وقتی دید سر مقدس اباعبدالله دارند جسارت می‌کنند دفاع کرد اثر گذاشت من در روایت دیدم اونقد سخنان تو مجلس یزید همان خطبه‌ای که امام سجاد خواند و چند نفری هم گوشه و کنار مطالبی گفتند اثر گذاشت که خانوادة یزید خانوادة یزید ملعون یعنی همسرش دختراش سر اباعبدالله را بردند شستشو دادند معطر کردند در یک جای مناسبی قرار دادند یعنی بعد از قصة شام و اون قضایایی که برای ابی‌عبدالله پیش اومد این متن تاریخ است که سر را شستشو دادند معطر کردند نگهداری کردند حالا یا بلافاصله اونجا یا اجازه داده شد به کربلا برگرده به خاک سپرده شد این اثرش بود شما کاروان ابی‌عبدالله از شام خروجش غیر از خروج از کربلاست ببینید حسابی براشون محمل آماده کردند وسائل آماده کردند محافظ گذاشتن اینا اثر سخن یک عالم است این اولین وظیفه‌ای که دین را حفظ می‌کنه

دوم: جاهل لا لیستنکب أن یتعلم؛ دومین عاملی که دین را حفظ می‌کنه افراد جاهل گفتم جاهل یعنی بی‌سواد نه جاهل یعنی کسی که تو دین متخصص نیست بابا هر کسی ما الان تو پزشکی جاهلیم تو مهندسی جاهلیم من خودمو عرض می‌کنم تو علم فیزیک و شیمی و مدیریت جاهلم بنده من مطالعه نکردم رشتة من نیست خب حالا من اگه مریضشم انستنکاف کنم به یک پزشک مراجعه کنم خودم دارو تجویز کنم درست میشه خودم بیام در واقع برا خودم برنامه‌ریزی کنم صحیح است یا خودم بیام بدون یک نقشه راهی ساختمان منزلم را بسازم نه جاهل تو هر رشته‌ای به عالم باید مراجعه کنه عزیزانی که گاهی شبهه براتون پیدا میشه تو اینترنت ماهواره‌ها تو فضاهای مجازی یا نه الان متأسفانه بازار تشکیک در دین بازار پر رونقی است هر کسی سعی می‌کنه یا تو این دعا یا تو این روضه یا تو این سند همه مثل اینکه حمله‌ها و هجمه‌ها همه جای عالم اومده رو این بُعد عیب نداره شبهه اگه با غرض و مرض نباشه عیب نداره بپرسند جواب بگیرند اما بعضی‌ها نمی‌آیند بپرسند با دو تا شبهه نماز میذاره کنار با دو تا شبهه مجلس اباعبدالله را میذاره کنار إ فلانی اینطور گفته خب بیا جوابشم بشنو از بعد از قضیة عاشورا شبهة علیه عاشورا شروع شد خود یزید شروع کرد یزید ملعون سر مقدس اباعبدالله جلوش گفت این قضیه جبری است خدا خواسته ما پیروز بشیم شما کشته بشید یعنی بلافاصله اولین شبهه را او انداخت که قصة کربلا جبر است همین حرفی که گفتم بعضی جاها تو این کشتار منی سردمداران بی‌کفایت صعودی گفتند قضا و قدر الهی است اصلاً قضا و قدر بیا معنا کنید همة امور عالم به قضاء و قدر است اصلاً قضا و قدر یعنی در واقع علم الهی به حوادث حکم الهی اما حکم الهی به ظلم نیست به کشتن مردم نیست کی گفته شما با بی‌کفایتی مردم را اینطور خونش این‌گونه جانشون از دست رفت فوراً به جبر انتصاب این اصلاً جبر نظر اموی‌ها بود چون پشتوانه‌اشون بود لذا معروفه که جبر یک دیدگاه اموی است نه یک دیدگاه علوی نه یک دیدگاه اسلامی اینم دومین گروهی که می‌توانند دین را حفظ کنند یعنی افرادی که بلد نیستند به خودش زحمت بده متخصص مراجعه کنند بابا یه رساله عالم دینی تقلید مثل سایر علوم مثل سایر کارها چطور تو پزشکی شما مقلدید تو دین خودت متخصصی

سومین گروهی که با کارشون دین را حفظ می‌کنند وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ؛ یا غنی هم داره تو بعضی روایات ثروتمندی که بخل نورزه بابا هزینه کن تو این محله شما پولداری میتونی برا ابی‌عبدالله روضه بگیری میتونی کلاس بذاری میتونی برنامة دینی بذاری خیلی مهمه من یکبار این مطلب اینجا گفتم منتهی این جمعیت نبوده چهارشنبه‌ شب‌ها که یه قدری خلوت‌تر بوده عرض کردم من اراک رفتم یک جایی یک باغ بسیار بزرگی یک زمین مزرعه بسیار بزرگی که دامداری داشت مزرعه داشت و نمی‌دونم چند هکتار بود ولی گفتند سالی ده میلیارد تومان هزینة درآمد اینجاست سالی ده میلیارد تومان درآمد اون گندم و جو درخت‌های گردویی که داشت و دام‌هایی که گوسفند و گاو خیلی نزدیک شاید 150 ـ‌200 نفر اونجا کار می‌کردند من پرسیدم این برا کیه زیرنظر اوقاف بود رئیس اوقاف اراک گفت اینجا مال یکی از افراد قاجار بوده قبل از پهلوی آخرآیی که دیگه رضاخان آمد سرکار ایشون این باغ را کلش وقف کرده برا کارهای فرهنگی نجف اشرف ببینید این پولدار ارزش داره می‌گفت الان در نجف اشرف ما از اینجا مدرسه ساختیم حوزه را تقویت کردیم کمک به عرض می‌کنم مسائل مالی نجف الحمدلله به برکت خون شهداء به برکت عنایت امام زمان من امسال که نجف بودم دیدم اصلاً مدارس، حوزه‌ها، خیلی شیک ساخته شده رونق گرفته حوزة نجف خب یکی از افرادی که حالا اومده پولشو باغشو خانه‌اشو زندگی‌اشو با ده میلیارد تومان در ماه درآمد اومده اون زمان که اینقد نبوده این یواش یواش به این درآمد رسیده وقف کارهای فرهنگی نجف اشرف این فکر بلند اگر افراد صاحب ثروت کمک نکنند به این هیئت‌ها به این مجلس‌ها آقایون جوان‌هایی که تو محله‌هاتون هیئت می‌گیرند بیست تا پانزده تا تو دانشگاه‌ها تو دبیرستان‌ها اینها را تقویت کنید خدا می‌داند من یه وقتی باز این قصه را گفتم یه جاهایی یکی از این عزیزانی که از مسئولین نظام هم هست حالا اسم نمی‌برم از ایشون شاید راضی نباشه می‌گفت من یه وقتی در تهران خانه می‌ساختم یه زمینی گرفته بودیم اون بالای تهران آپارتمان بسازیم ایشون می‌گفت تعدادی کارگر اوردم مثلاً ‌30 تا 40 کارگر که در این ساختمان کار کنند گفتیم دیگه شما ثابت بمونید ما هر روز صبح نیام کارگر از سر چهار راه بیاریم پنج ماه شش ماه که ما کار داریم کارگر اینجا باشید خیالتون راحت باشه که به هر حال اینجا کار دارید همین جا دعا می‌کنیم به آبروی امام حسین ان‌شاء‌الله خداوند این رکود را از این کشور مرتفع بگرداند زمینة شغل، ازدواج، کار، برا همة جوان‌ها مخصوصاً این کارگرها افرادی که روزآمد هستند صبح باید تا شب کار کنه شب خرج کنه من خیلی غصه می‌خورم گاهی می‌بینم این عزیزان صبح میان شب برمی‌گردند منزل از خدا می‌خواهیم به آبروی امام حسین ان‌شاء‌الله زمینة کسب و کار و اشتغال رونق اقتصادی در این کشور فراهم بفرماید ایشون می‌گفت: خود به اول محرم این کارگرها به من گفتند که اجازه میدی ما تو این زمین شما یه روضه‌ای بگیریم گفتم باشه من کاری با شما ندارم دور این زمین یه پرچمی زدند و 30 ـ‌40 تا کارگر اونم مال شهرستان‌اند غالباً تو تهران کار می‌کنند اول محرم یه روضه‌ای گرفتند که خودشون شب‌ها دور هم تو این زمین این برنامه را داشته باشند می‌فرمود من شب چهارم پنجم بود گفتم برم شرکت کنم ببینم روضة اینا چیه واقعاً به چه شکلیه روضة سادة بدون شام بدون حسینیه تو یه زمین ساده می‌فرمود رفتم و نشستم و دیدم یک صندلی گذاشتند گفتم مگه شما سخنران هم دارید؟ گفتند بله ما یه آقایی پیدا کردیم اینجا شب‌ها برامون منبر میره گفتم کی هست؟ گفتند نمی‌شناسیمش ولی خوب حرف می‌زنه خیلی قشنگ صحبت می‌کنه گفتم خب حالا ما امشب نیت می‌کنیم تو مجلس شما شرکت کنیم همینطور که نشسته بودیم گفتند آقا آمد نگاه کردم می‌فرمود: دیدم که مرحوم علامه محمدتقی جعفری(ره) اون شخصیتی که من خودم یه وقت حالا دانشگاه پنج شش ماه قبل از مراسم زنگ زدم فرمود: من نمیتونم بیام یعنی فرصت اقتضاء نمی‌کرد خیلی تعجب کردم یک جلسه‌ای به این سادگی به این آلایشی آقای علامة جعفری(ره) ایشون می‌شناختم منبر که تمام شد من سوار کردم با ماشین ببرم سؤال کردم گفتم شما اینجا گفت راستش من می‌رفتم دانشگاه تو مسیر بودم این کارگرآ اومدن سراغ ما گفتن ما یه همچنین جلسه‌ای داریم بانی هم نداره کسی هم نیست خودمونم هستیم می‌خواهیم شما بیائید شبی نیم ساعت برا ما صحبت کنید گفتم باشه گفتم این جلسه برا خداست قول دادم بیخود کسی علامه جعفری نمیشه من عرضم رو این قسمتش است آقایون این هیئت‌های بچه‌ها را دبیرستانی‌ها را دانش‌آموزان را محله‌ها را حضور پیدا کنید کمک کنید پشتوانة مالی بدهید گره‌های زندگی شما گاهی از همین راه‌ها گشوده میشه حتماً نباید به هیئت‌های بزرگ شهر کمک بشه نه اونم باید بشه هیچ چیزی جای دیگه نمیذاریم ولی سومین گروهی که دین را حفظ می‌کنند ثروتمندها هستند پول داشته باشند مسجد، حسینیه، عرض می‌کنم که کمک به فقرا به جهیزیه دخترآ که فقر اگر جامعه را بگیره دینداری کاهش پیدا می‌کنه

چهارم فقیرٍ لا یبیع آخرته بالدنیا؛ چهارمین گروهی که دین را حفظ می‌کنند فقیری است که دینش به دنیا نفروشه بخاطر فقر دینش کنار نذاره بخاطر فقر کار حرام نکنه بخاطر نداری دست به ربا نزنه رشوه نزنه کم کار نذاره دزدی نکنه حالا ببینید چقد این حدیث قشنگه عالم داد بزنه جاهل به عالم مراجعه کنه غنی هزینه کنه فقیر خودش حفظ کنه قناعت کنه قوام الدین و الدنیا باربعه؛ استواری دین و دنیا فرمود به این چهار گروه هست خب اینم دومین هشداری که امشب گفتیم دیشب هشدار بدعت و امشب هشدار کاهش معنویت و دینداری ان‌شاء‌الله به قید حیات شب‌های آینده هم هشداری‌های دیگه ابی‌عبدالله را عرض خواهیم کرد.

روضه:

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

کربلا شهدای برادر داریم گاهی دو برادر سه برادر به شهادت رسیده مثل اباالفضل العباس چهار برادر شهدای پدر و پسر داریم پسر عمو و پسر عمو داریم یعنی بستگانی هستند با هم یکی از کسانی که در کربلا به شهادت رسیده شاب القتل ابوه فی المعرکه؛ جوان ده یا یازده ساله‌ای هست که پدرش تو کربلا به شهادت رسید اومد مقابل ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ اجازه گرفت میدان بره ابی‌عبدالله هم إذن کلی داد به اصحابش شب عاشورا فرمود: هر کسی میخواد بره بره که همه گفتن نمیریم می‌مانیم هم إذن فردی داد یعنی هر کسی می‌اومد جداگانه بهش می‌فرمود حالا یا به بعضی‌ها یا به همه می‌تونید برید مثلاً به نافع بن هلال شب عاشورا فرمود از این منطقه نشونشم داد فرمود اینجا میشه فرار کرد از اینجا برو به بشیر صبح عاشورا فرمود تو پسرت اسیر شده در مرز میتونی بری به جون فرمود من بیعتمو از تو برداشتم برو اجازه می‌داد به بعضی‌ها اجازة رسمی می‌داد برا رفتن هیچ‌کدام هم نرفتن البته یکی از اون کسانی که ابی‌عبدالله معاف کرد و فرمود: برگرد همین نوجوان ده یازده‌ای ساله‌ای هست که اومد مقابل ابی‌عبدالله آقا فرمودند: برگرد پدرت به شهادت رسیده کافیه خون پدرت ریخته شده کفایت می‌کنه برگرد چون مادرشم کربلا بود چند تا از مادرآ در کربلا بودند مادر وهب بوده مادر قاسم بن الحسن بوده مادر این جوان عمر بن جناده بوده فرمود برگرد عرض کرد یابن‌الرسول‌الله مادرم منو فرستاده مادرم زره به تنم کرده مادرم شمشیر بهم داده برگردم نه خودم راضی میشم نه مادرم مادرم منو فرستاده چه روحیه‌ای ما تو جنگ این روحیه‌ای را دیده بودیم اینها برا شماها مردمی که پدرای شهید مادرای شهید استبعاد نداره دیده بودیم بچة دوم سوم می‌فرستند جبهه خبر شهادت میاد بعدی میره این روحیه از کربلا گرفته شده با این تفاوت که این می‌دانه شهید میشه عزیزان ما جبهه می‌رفتند خب احتمال شهادت این مادر می‌دانه لحظاتی بعد داغ این بچه را به دلش میذارن اما میگه برو ابی‌عبدالله فرمود برو آمد میدان این افرادی که آمدن میدان شعار می‌دادند رجز می‌خواندند تو رجز دو تا مطلب می‌گفتند یکی می‌گفتند من کیم یکی می‌گفتند برا چی آمدم هم هدفشون می‌گفتند هم اسمشونو اما این جوان اسم از خودش نبرد این نوجوان ده یا یازده ساله نگفت من کیم پدرم همینی بود که الان شهید شد مادرم کربلاست نه تا وارد شد فریاد زد امیری حسین و نعم الأمیر آقام ابی‌عبدالله است ای خدا میشه شب اول قبرم به ما بگند اسمت چیه بگیم امیری حسین و نعم الأمیر هیچی دیگه نگید آقا نیازی نیست اگه گفتن اسمت چیه بگو امیری حسین و نعم الأمیر اگه گفتند عملت چیه؟ بگو محبت ابی‌عبدالله دینم دین حسین است دین حسین دین خداست دین توحید است همة معارف اسلامی درش جمع است گفت امیری حسین و نعم الأمیر گفت فکر نکنید این امیر من یه آدم عادی هست سرور فؤاد البشیر نذیر؛ سرور قلب‌هاست شادی قلب‌هاست آقای من آقایی است که وقتی میگم حسین دل آدم نشاط پیدا می‌کنه آرامش پیدا می‌کنه بازم ادامه داد گفت علی و فاطمه والداه؛ آقای من علی باباشه فاطمه مادرشه و هل تعلمون له من نذیر؛ ای دشمن بی‌رحم آدمایی بهتر از اینا سراغ دارید شما دارید پسر امیرالمؤمنین را می‌کشید وقتی به شهادت رسید بعضی از سرها بعداً جدا شده یعنی بعد از عصر عاشورا اما بعضی از سرها تو همون معرکه جدا شده موقع جنگ یکی از سرهایی که موقع جنگ جدا شد همین سر بود چه جور دشمن به او ضربه زد که سر از بدن کامل جدا شد دشمن هم سر را پرتاب کرد در مقابل مادر مقابل خیمه مادر شهید سر را برداشت گذاشت به سینه صدا زد یا ثمرة فؤادی یا قرة عینی نور چشمم پسرم عزیزم سر را در مقابل دشمن قرار داد ابی‌عبدالله ـ علیه السلام ـ یک نگاهی به این مادر کرد فرمود: ساعد الله مادر را دعا کرد ابی‌عبدالله فرمود: برگرد إرجعی الی... یا اباعبدالله این مادر شهید تسلی دادی کاش یک کسی هم بود دختر سه سالة تو را اونجاییکه سر مقدس تو را برداشت أبتا من الذی ایتمنی علی صغرر سنی؛ کاش یک کسی هم سه سالة تو را آرام می‌کرد.

بر گرفته از سایت منبر ها

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****