زندگی پر تلاطم پیشوای هفتم شیعیان، کتابی است به غایت پندآموز برای کسانی که دغدغه موفقیت دارند.
در زمانه کنونی کمتر کسی یافت میشود که دغدغه و سودای موفقیتهای بزرگ نداشته باشد. اما کمتر کسی نیز پیدا میشود که راز و رمز موفقیت حقیقی را بداند. بسیاری جبر شرایط محیطی را دلیل عدم کامیابی خود میدانند. اما زندگی پر تلاطم پیشوای هفتم شیعیان، کتابی است به غایت پندآموز برای کسانی که دغدغه موفقیت دارند. با بررسی شرایط زمانه و اقدامات امام کاظم(علیهالسلام)، تلاش میکنیم از اسرار زندگی آن بزرگمرد الهی برای زندگی خود خوشه برچینیم.
اقتدار حکومت عباسی
دوره امام هفتم با اوج قدرت عباسیان همزمان بود. دولت عباسی بهویژه در زمان هارون، به قله عظمت خود رسید. این دوره به جهت درآمد زیاد، رونق تجارت، پیشرفت علم، فلسفه و موفقیت در فتوحات، عصر طلایی دوران حکومت عباسی نامیده میشود.[1] نواحی غربی بغداد، از شهر الانبار تا مصر و آفریقا، قسمت شرقی از شیروان تا ترکیه و منطقه خراسان تحت سلطه هارون بود.[2] در دوران هارون حتی دولت مقتدر روم به حکومت عباسی غرامت سالانه میداد.[3]
تقیه و انشعاب شیعیان
شیعیان در حکومت عباسیان بهخصوص در زمان هارون سخت تحت فشار بودند و از طرف امام مامور به تقیه بودند. این تقیه به حدی شدید بود که امام صادق(علیه السلام) برای حفظ جان امام کاظم(علیه السلام) پنج نفر از جمله خلیفه عباسی را، بهعنوان وصی خود معرفی کرد.[4] هرچند امام صادق، بارها امامِ پس از خود را به اصحاب خاصش معرفی کرده بود اما، همین امر زمینهساز ظهور فرقههای اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه و چند پارگی جامعه شیعی شد.[5]
وضعیت امام کاظم (علیهالسلام)
دوران ۳۵ ساله امامت ایشان با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. سختگیری حکام عباسی نسبت به امام بسیار زیاد بود. از موسیبنجعفر(علیهماالسلام) هیچ مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود. به عنوان مثال، در نامهای به خیزران، مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.[6]
امام کاظم(علیه السلام)، در طول دوران امامتش چندین بار از سوی خلفای عباسی احضار و زندانی شد. نخستینبار در زمان خلافت مهدی بود که امام را از مدینه به بغداد منتقل کردند.[7] هارون نیز دو مرتبه امام را زندانی کرد. مرتبه اول بعد از مدتی آزاد شد اما مرتبه دوم به مدت چهار سال به طول انجامید که در نهایت به شهادت امام منجر شد.[8]
درس موفقیت از سیره امام کاظم
شاید برای خواننده این سوال پیش آید امامی که به لحاظ ظاهری در اوج فشار و جبهه یارانش پراکنده بوده، و از طرفی دشمنش در اوج قدرت است، چه خطری دارد که به زندان افتد و کشته شود؟ آنهم در شرایطی که امام هیچگونه اقدام علنی علیه حکومت انجام نمیداد! زندان و شهادت بهترین نشانه بر زندگی و سیره موفقیتآمیز آن امام همام است.
راز موفقیت امام کاظم در برابر حکومتی سفاک و تا بن دندان مسلح این بود که هیچگاه تسلیم شرایط و محیط نشد و خود را ازپیشبازنده نپنداشت. امام با درک عمیق شرایط، دوراندیشی و برنامهریزی، انتخاب درست و استفاده از اندک موقعیتهای پیش آمده، به آنچه میخواست، دست یافت. گوشههایی از زندگی پر برکت امام را از این زاویه بررسی خواهیم کرد.
سیره عبادی
زندگی مومنانه، پیچیده و هنرمندانه است. برخلاف زندگی ملحدانه که تنها بر جنبه مادی و حیوانی تمرکز دارد و هیچ پیچیدگی ندارد، مومن باید حتی در سختترین شرایط، هم جنبه زندگی دنیوی را لحاظ کند و هم زندگی اخروی را. بسیاری از ما، در کوران حوادث، بهراحتی به خدا پشت کرده و زبان به اعتراض میگشاییم. همین امر موجب بر هم خوردن تعادل و خارج شدن زندگی از ریل طبیعی میشود. اما امام کاظم در بحرانیترین شرایط نیز وظایف خود را بهعنوان بنده خدا از یاد نبرد.
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم(علیه السلام) بسیار اهل عبادت بود؛ تاجاییکه به ایشان لقب عبد صالح داده بودند.[9] امام کاظم(علیه السلام) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.[10] حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم».[11]
سیره اخلاقی
در منابع شیعه و سنی، گزارشهای مختلفی درباره بردباری و سخاوت امام کاظم(علیه السلام) وجود دارد. شیخ مفید او را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبرد.[12] وی به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکرد و حتی برایشان هدیه میفرستاد.[13]
دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد. از جمله گفته شده مردی از نوادگان عمر بن خطاب به امام علی(علیه السلام) توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند، اما امام مانع شد و با او مهربانی کرد، تا جایی که او به عظمت امام اقرار نمود.[14]
سیره علمی-فرهنگی
تلاش برای تقویت بنیانهای فکری جامعه و ارتقاء فرهنگ روشنگری، بهترین و در عین حال دشوارترین اقدام ممکن در مقابل حکومتهای مستبد است. امام کاظم در عین هجمههای سیاسی کمرشکن، هیچگاه از این رسالت غفلت نورزید. فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان در قالب روایات و مناظرات علمی انجام میشد. با توجه به نیازهای آن دوران، این روایات بیشتر در موضوعات کلامی، اخلاقی و فقهی است. همچنین مناظرات متعددی از جمله مناظره با دانشمندان یهودی و مسیحی، ابوحنیفه و حتی مناظره با مهدی و هارون عباسی از ایشان گزارش شده است.[15]
سیره سیاسی
بهطور کلی موضع سیاسی امام در برابر حاکمان عباسی، موضع تحقیر و بیاعتنایی بود. ایشان به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.[16] برخی اقدامات مهم سیاسی ایشان عبارتند از:
رد انتساب عباسیان به پیامبر: مثلا در گفتوگویی که میان او و هارون رخ داد، امام با تکیه بر آیات قرآن انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(سلام الله علیها) اثبات کرد.[17]
رد سقیفه: مثلا هنگامیکه مهدی عباسی رد مظالم میکرد، امام کاظم(علیه السلام) فدک را از او مطالبه کرد. مهدی از ایشان خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.[18]
تضعیف حکومت: امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله صفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد.[19] در عین حال از علیبنیقطین که در حکومت هارون، عهدهدار وزارت بود، خواست در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.[20]
پینوشت
[1] دولت عباسیان، ص۸۹.
[2] جواهر کلام، ص۱۱۳.
[3] تاریخ خلافت عباسی، ص۴۹.
[4] سیره پیشوایان، ص۴۱۴.
[5] فرق الشیعه، ص۶۶-۷۹.
[6] بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۳۴.
[7] تذکرة الخواص، ص۳۱۳.
[8] حیات فکریوسیاسی امامان شیعه، ص۳۹۳.
[9] تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
[10] همان، ص۳۳-۳۲.
[11] الارشاد، ج۲، ص۲۴۰.
[12] همان، ص۲۳۲-۲۳۱.
[13] تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
[14] همان، ص۳۰.
[15] حیاة الامام موسی بن جعفر، ج۱، ص۲۷۸-۲۹۴.
[16] حیات سیاسیوفکری امامان شیعه، ص۴۰۶.
[17] عيون أخبارالرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.
[18] حیاة الامام موسی بن جعفر، ص۴۷۲.
[19] رجال کشی، ص۴۴۱.
[20] همان، ص۴۳۳.
بسیاری از ما در کوران حوادث بهراحتی به خدا پشت کرده و زبان به اعتراض میگشاییم. همین امر موجب بر هم خوردن تعادل و خارج شدن زندگی از ریل طبیعی میشود. اما امام کاظم علیه السلام در بحرانیترین شرایط نیز وظایف خود را بهعنوان بنده خدا از یاد نبرد.