- فضای مجازی رهاشده حتما آسیب و تهدیدی دائمی برای ملت و مملکت است که نیاز به ساماندهی فوری دارد ولی فراهمکردن زمینه برای اقناع افکار عمومی را نباید از نظر دور داشت.
آن را «فضای مجازی» نام نهادهاند ولی آثار حقیقی، مستقیم و موثر آن بر زندگی بشر در ابعاد گوناگون، قابل انکار نیست؛ به طوری که حتی بسیاری از کسب و کارها و درآمد خانوادهها نیز به فعالیت در این فضا گره خورده است. از این رو و بخاطر گسترش روزافزون و وابستگیهای متعدد زندگی بشر به این پدیدهی نوظهور و جذاب، ما با یک حقیقت محض روبرو هستیم و عنوان «مجازی» که یادآور امور غیرواقعی و اغلب غیرموثر است را تنها با مسامحه میتوان بر آن اطلاق نمود!
از سوی دیگر، چنین فضایی به خاطر تأثیرپذیری بسیاری از افراد جامعه و نیز به سبب وجود زمینهها و ابزار کلاهبرداری، تشویش و فریب افکار عمومی، حتماً نیاز به مراقبت و صیانت دارد؛ همان گونه که دربارهی لزوم چنین مراقبتهایی در فضای حقیقی، تردیدی وجود ندارد. بنابراین در خصوص اصل چنین رویکردی، هیچ شک و شبههای نیست؛ همانطور که در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله کشورهایی که منشأ و صاحب اینترنت محسوب میشوند و نیز کشورهایی که داعیهدار آزادی هستند هم شاهد قوانین محکم و متعددی برای کاربران این فضا هستیم. همین چند هفته پیش در نروژ، قانونی وضع شد که همهی سلبریتیها و اینفلوئنسرها در فضای مجازی اگر قصد دارند تصویر خود را به اشتراک بگذارند، یا باید عکس واقعی خود را درج کنند و یا اگر عکس را با نرمافزاری، روتوش و زیباسازی کردند باید اطلاع دهند تا مخاطبان بر اثر مقایسه با خود، دچار خودکمبینی، ضعف اعتماد به نفس و افسردگی نشوند و نسبت به شکل و قیافهی خود، حس بدی پیدا نکنند! یعنی در این کشور حتی به رفتار کاربران دربارهی عکس شخصی خود هم قانون و محدودیت وجود دارد!
در چنین شرایطی، وقتی افسردگی ناشی از مقایسهی اندام ظاهری به چنین آسیبهای عمیقی منجر میشود و سران یکی از بهاصطلاح لیبرالترین کشورهای دنیا را به تصویب چنین محدودیتی وادار میکند، آیا نباید نسبت به معضلات عمیقتری که در جامعهی ما بروز کرده است، حساسیت داشته باشیم؟ آیا نباید مثلا نسبت به هماهنگی تروریستهایی مثل داعش در بستر برخی شبکههای اجتماعی -مانند آنچه در جریان حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی در سال 96 اتفاق افتاد- حساسیت به خرج داد و زمینهی پاسخگویی مدیران آن شبکهی اجتماعی را فراهم کرد؟ آیا نباید قانونی تصویب کرد تا مانع از هجوم فرهنگی مخصوصاً علیه کودکان و نوجوانان معصوم -مثل انتشار موزیک ویئوهای مبتذل ساسی مانکن- شد؟ آیا فلان شبکهی اجتماعی که با ترویج انواع انحرافات اخلاقی و اعتقادی، هیچ مشکلی ندارد ولی انتشار عکس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را جرم محسوب کرده و اقدام به حذف پست و یا حذف حساب کاربری میکند را نباید نسبت چنین شیوهی نابخردانه و تبعیضآمیزی، مورد بازخواست قرار داد؟ این آسیبهای غیرقابل اغماض به همراه موارد متعدد مشابه که جای ذکرش در این نوشتار کوتاه نیست، هر شخص منصف و دغدغهمندی را نسبت به لزوم مراقبت از فضای مجازی، مجاب میکند تا منجر به افزایش امنیت روانی، جانی، اقتصادی و ... در میان افراد جامعه شود. با این توضیح، گمان نمیرود که هیچ شخص مسئولیتپذیری نسبت به لزوم مراقبت از این فضا شک و تردیدی به خود راه دهد.
سخن برخی افراد در اینباره این است که الان وقت مناسبی برای طرح چنین موضوعی نیست و باید آن را به زمان دیگری موکول کرد. این حرف با توجه به رشد فزایندهی آسیبها در فضای مجازی، منطقی به نظر نمیرسد چون همانگونه که رسیدگی به نیازهای مادی و معیشتی مردم باید در اسرع وقت، انجام بگیرد، توجه و اهتمام نسبت به هجمههای فرهنگی و اعتقادی نیز باید به شکل فوری، در دستور کار باشد تا این فضای بی در و پیکر، به سامان و نظم قابل قبولی برسد؛ مخصوصاً که به دلیل اهمال و بیمسئولیتی صورت گرفته در سالهای اخیر، پرداختن به این موضوع مهم با تأخیر زیادی نیز مواجه شده است و آسیبهای جبرانناپذیر فراوانی هم وارد کرده است.
اما جنبهی دیگر این ماجرا هم قابل بررسی است که به برخی دستاندرکاران طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی در مجلس برمیگردد که به اندازهی کافی با مردم صحبت نکرده و جوانب طرح خود را شفافسازی ننمودهاند. این اشکال مهم، سبب شده است تا بدخواهان و فرصتطلبان به تحریف اصل قضیه و القای حرفهای تفرقهافکن روی بیاورند و با سوءاستفاده از خلأ موجود، فضای جامعه را مشوش و ناآرام کنند که به دلیل حساسیتها و وابستگیهای عمیق جامعه نسبت به فضای مجازی، خیلی زود هم موفق شدهاند! در این راستا لزوم اقناع افکار عمومی و ایجاد زمینه برای پذیرش جامعه از راه گفتگو و شنیدن نظرات موافقان و مخالفان، از بدیهیترین و ضروریترین اقدامات است که متأسفانه تا حد زیادی مغفول مانده است.
بنابراین اصل ساماندهی به فضای رهاشدهی مجازی، بسیار لازم و ضروری است تا بیش از این، شاهد قربانیگرفتن این قتلگاه نباشیم اما رعایت جوانب مهم آن نیز هرگز نباید مغفول واقع شود چون بسیار محتمل است که با فضاسازیهای صورتگرفته که پشتیبانی رسانههای معاند را نیز به دنبال دارد، پذیرش عمومی یا حداکثری جامعه، شکل نگیرد و زمینه برای ایجاد بحران -مانند ماجرای افزایش قیمت بنزین- فراهم شود.
آثار مستقیم و موثر فضای مجازی بر زندگی بشر، قابل انکار نیست اما آسیبهای فراوان ناشی از رهاشدگی این فضا را نمیتوان انکار کرد. از این رو، اصل ساماندهی یا صیانت از فضای مجازی را باید جدی گرفت ولی در عین حال، نباید از اقناع جامعه و جلوگیری از موجسواری عدهای فرصتطلب غافل شد، چون بسیار محتمل است که با فضاسازیهای صورتگرفته که پشتیبانی رسانههای معاند را نیز به دنبال دارد، پذیرش عمومی یا حداکثری جامعه، شکل نگیرد و زمینه برای ایجاد بحران -مانند ماجرای افزایش قیمت بنزین- فراهم شود.