اشعار مداحی و مراثی ویژه شهادت حضرت قاسم

13:53 - 1400/05/11

باده‌ها سرمست چشم می‌فروش او شدند    موج‌ها غرق تلاطم از خروش او شدند   مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشر است   رعد‌ها سرباز لب‌های خموش او شدند

اشعار مداحی و مراثی ویژه شهادت حضرت قاسم

شاعران آیینی کشورمان هر کدام به یاد عزای سالار شهیدان (ع) و یاران وفادارشان ابیاتی را سروده‌اند که شما می توانید در این گزارش اشعار ویژه شهادت حضرت قاسم (ع) را  بخوانید.

گلچین اشعار برگزیده ویژه شهادت حضرت قاسم (ع)

باده‌ها سرمست چشم می‌فروش او شدند
موج‌ها غرق تلاطم از خروش او شدند

مجتبی زاده سکوت قبل رزمش محشر است
رعد‌ها سرباز لب‌های خموش او شدند

زهر نوشاندند بر او جعده‌های نیزه دار
نیزه‌ها گریان جسم سبز پوش او شدند

قد و بالایش شبیه ساقی این دشت شد
تیغ‌های تشنه یعنی جرعه نوش او شدند

سخت جان داد و دل دلسنگ‌ها را آب کرد
سنگ‌ها گریه کنان سخت کوش او شدند

شعر لایوم کیومک خواند باپهلوی زخم
کوچه‌ها وصل به گودال از سروش اوشدند

روی نی ماه عسل می‌رفت داماد حسین
در کنارش عون و اکبر ساقدوش او شدند

«محسن حنیفی»

گلچین اشعار برگزیده ویژه شهادت حضرت قاسم (ع)

عشق پدرت ریشه در من ز ازل دارد
در دفتر شاعر‌ها شه بیت غزل دارد

از کشته‌ی او باید پرسند ز بد مستی
شمشیر حسن انگار شیشه به بغل دارد

از بغض علی سر ریز اصحاب جمل آن سو
این سو پدرت تیغی سرریز اجل دارد

جولان ندهد شیطان با پیروهن عثمان؟
آن پیرزن فاسد لات است و هبل دارد

از خشم تو می‌ترسد از داد تو می‌لرزد
هر کس که به یاد خود غوغای جمل دارد

فخر سر قتلت را قومی به غنیمت برد
در جنگ سر شیران همواره جدل دارد

فهمید سر نیزه معنای حلاوت را
صد رخنه شده جسمت از بس که عسل دارد

«حسین واعظی»

گلچین اشعار برگزیده ویژه شهادت حضرت قاسم (ع)

نصر من الله از حرم تکبیر پا شد
هنگام پیکار برادر زاده‌ها شد
 
ابن الحسن ابن الحسین کربلا شد
یا حضرت زهرا! حسن حاجت روا شد

تحت الهنک را گرچه بررویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده

او قاسم است ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
 
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است

از راست از چپ میزند سر‌ها می افتد
نام حسن برروی پیکر‌ها می افتد

ازرق ببین این نوجوان صف شکن را
ان‌تنکرونی خواندن ابن الحسن را
 
عباس یادش داده از هرسو زدن را
پایان بده این جنگ‌های تن به تن را

هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست

دور و برش هرقدر طبل جنگ میخورد
این صورت زهرایی از خون رنگ میخورد
 
کعبه میان قوم کافر سنگ میخورد
موی سرش با دست نیزه چنگ میخورد

دوره شد و روی سرش نقل بلا ریخت
از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت

افتاد و بین لشگری تنها شد و بعد
پهلوی قاسم پهلوی زهرا شد و بعد
 
مثل سفارش نامه خود تا شد و بعد
بین همه روی تنش دعوا شد و بعد

آمد عمو دید استخوانهایش شکسته
جوری ز اسب افتاده که پایش شکسته

سمت تنش پرتاب شد هر نیزه‌ای بود
در صورتش تیر و به حنجر نیزه‌ای بود
 
هر تکه از دشداشه اش بر نیزه‌ای بود
عمامه اش آویز بر سر نیره‌ای بود

زیر سم مرکب قد و قامت کشیده
این یک نفس را هم به صد زحمت کشیده

بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را
فهمید سختی‌های وقت بردنش را
 
نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را
بوسه بزن این پیکر پر روزنش را

پیش حسن شرمندگی مانده برایم
بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم

«سید پوریا هاشمی»

گلچین اشعار برگزیده ویژه شهادت حضرت قاسم (ع)

به وجد آمدی و جاودانه ات کردند
یگانه حجله نشین میانه ات کردند

برای عقد تو دست تو را حنا بستند
و عمه هات نشستند شانه ات کردند

چقدر بوسه گرفتند از قد و بالات
فرشته‌ها همه، چون آستانه ات کردند

سرت به بستن این بند کفش بند نشد
شتاب کردی و شوق یگانه ات کردند

تمام دشت ز عمامه‌ تو ترسیدند
ز بس شبیه حسن‌ها روانه ات کردند

ز دشت باد وزید و نقاب تو افتاد
برای سنگ زدن‌ها نشانه ات کردند

تو سوره بودی و تسبیح دست من بودی
هجا هجا شدی و دانه دانه ات کردند

به روی پیکر تو پای هر کسی وا شد
زره نداشتنت را بهانه ات کردند

به جرم گفتن احلی من العسل قاسم
شبیه موم عسل خانه خانه ات کردند

چقدر فاصله در بند بندت افتاده
که با عموی تو شانه به شانه ات کردند

«علی اکبر لطیفیان»

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 7 =
*****