اسلام به عنوان کاملترین دین، بهترین نظام حقوقی را برای بشریت ترسیم کرده است.
ادیان الهی برای نظام بشری و حفظ کرامت انسان حقوقی را در زمینههای مختلف تعریف نموده و آنها را به رسمیت شناخته اند. اسلام به عنوان کاملترین دین از همان آغاز طلوع برای انسانها حقوقی را قائل شده است. منشور حکومتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را میتوان مصداق عینی رعایت حقوق بشری دانست که پس از گذشت قرنها هنوز برتارک تاریخ میدرخشد و امروزه میتواند بهعنوان منشور جهانی حقوق بشر مورد استفاده قرار گیرد. امروزه پرچمداران حقوق بشر بهجای شنیدن صدای مظلومیت و حقطلبی ملتها و رفع موانع و مشکلات و نیز دفاع از حقوق آنها، ایشان را در ضعف و عقب ماندگی نگه داشته و اجازه خروج آنها از قید و بند استبداد را نمی دهند. در ادامه به برخی از مزایای برتری حقوق بشر اسلامی بر دیگر مکاتب حقوق بشری اشاره میکنیم.
1. برتری زیرسازههای نظام حقوق اسلامی نسبت به دیگر نظام های حقوق بشری
بهترین نظام حقوقی آن است که بر سه سازه اوامر الهی، کرامت انسانی و هدایت به سوی هدف متکی باشد، چنانکه تمام این سازه ها در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است. از نگاه اسلام، حقوق بشر باید در فرمان الهی و رهنمایی های رهبران دینی و مدیریت انسان های متعهد، متخصص و قانونمند قرار بگیرد تا بتوان از این طریق، به حقوق انسانها رسیدگی، از ظلم و ستم رهایی و به سوی سعادت و کمال هدایت نماید. امروزه بیشتر سازمانهای حقوق بشر غیر اسلامی چون خود را از اوامر الهی و فرامین رهبران دینی بینیاز دانسته و تنها به منابع بشری چون عرف، آداب، آرای حقوق دانان و اراده دولت ها متکی شدهاند، ناقص بوده و در چنین نظام هایی علاوه بر اینکه کرامت انسانی حفظ نمی شود، انسان در عقبماندگی دینی و معنوی باقی مانده و از حرکت و رهایی او از قید و بند استبداد و استعمار جلوگیری می شود. چنین نظامهای حقوقی بهطور قطع بی خاصیت و به ضرر جوامع بشری است و نمی تواند حقوق آنها را مطالبه کند.
از اینرو، اسلام با نگاهی جامع به کرامت انسانی و برای بروز و ظهور آن در جامعه، حقوقی را برای جامعه انسانی قرار داده که این نگاه جامع، در دیگر مکاتب غیر الهی وجود ندارد؛ زیرا اسلام نوعی ارتباط فرد با فرد و فرد با اجتماع را برای انسانها در نظر گرفته که در دیگر نظامهای حقوق بشری یا به آنها پرداخته نشده یا کمتر مورد عنایت قرار گرفته است. چنانکه در امور خانواده و احکام آن میتوان این برتری نظام حقوق بشر اسلامی را مشاهده نمود. اموری مانند نفقه، میراث، همدلی با همسر و رعایت حقوق او و... از جمله امور فردی است که برای آن حقوقی شمرده شده و تصمیم گیری آن را بر عهده دادگاه اسلامی قرار داده که آنها نیز بر اساس مواد حقوقی الهی حکم صادر میکنند. یا نسبت به روابط همسایگان، میزبانان و مهمانان، حاضران در صحنههای مختلف اجتماعی و ... تا این اندازه اسلام، زیبا، بایسته و شایسته آن هم در قالب تعالیم حقوقی مطالبی تنظیم شده است.[1]
این برخلاف نظام های غیر الهی است که تکالیف و مسائل فردی را از حیطه مسائل حقوقی بیرون و آنها را تنها در حوزه اخلاقی داخل میکند. به عبارت دیگر نظام های حقوق بشر که بر پایه فرامین الهی و رهبران دینی حرکت نمیکنند، اموری مانند نفقه، ارث و ... را جزء حقوق انسانها نمی دانند تا در صورت نپرداختن آن توسط همسر به عنوان یک حق قانونی در دادگاه های قضایی مطالبه شود، بلکه این نفقه و ارث به عنوان یک ارزش اخلاقی قلمداد شده که از این جهت، پرداخت آن توسط همسر تنها خوب و مطلوب می باشد و عدم پرداخت آن، هیچ حقی را برای همسر یا فرزند به دنبال نمی آورد تا بتواند در محاکم قضایی به عنوان یک حق مورد مطالبه قرار گیرد.
بنابراین، هدف و زیرساخت غایی نظام حقوقی بشر از نظر اسلام، نورانی ساختن جامعه انسانی و حرکت آن به سوی کمال است، ولی زیرسازه های غایی نظام حقوقی بشر در غرب [اگر خوشبینانه به آن بنگریم] این است که انسانها از استانداردهای مطلوب یک زندگی متمدّنانه بهره گیرند و تعیین کننده این میزان ها نیز چیزی جز آرزوها، خواستها، بلند پروازیها، رغبتها و در یک کلمه «هوسها» نیست.
2. استدلالپذیری نظام حقوق بشر اسلامی
قابلیت و برهانپذیری در نظام حقوق بشر اسلامی از دیگر شاخصههای برتری این نظام بر دیگر نظامهای حقوقی غیر الهی است. نظام حقوقی برهانپذیر آن نظامی است که بتواند بر سودمند یا زیانبار بودن آن استدلال های متقن و محکم اقامه کند.[2] اسلام از گذشته تا کنون تمام مسائل حقوقی خود را بر محور برهانهای عقلی استوار کرده و این قوانین از اصالت و واقعیت برخوردارند. نظام حقوق بشر اسلامی به سبب تکیه بر برهان عقلی این نظام حقوقی را نظامی سودمند و پرفایده برای بشر قرار داده است. بر خلاف نظام حقوق بشر غربی که حقوق آنها مجموعهای از قواعد و مقررات اعتباری است که هرگز در امور تکوینی ریشه ندارند، نمیتوان آنها را با استدلال اثبات نمود. چنانکه قوانین مارکسیزم نمونهای بارز از همین قوانین اعتباری بوده که بهمرور زمان هیمنه خود را از دست داده و به تدریج رسوایی آن در جهان بر همگان آشکار شد.
3. ضمانت اجرای قوانین در نظام حقوق بشر اسلامی
در اندیشه اسلام کسی نمیتواند برخلاف قوانین الهی قدم بردارد و خود را از کیفر قانون شکنی برهاند. قوانین الهی در ساختار نظام بشری به طور قطع پیاده و ضمانت اجرایی دارد و با افراد خاطی و زورگو و ظالم به اشد مجازات برخورد میشود. بر خلاف دیگر نظامهای حقوق بشری غیر الهی که هیچ ضمانتی در اجرای قوانین برای آنها وجود ندارد و غالبا حقوق تعریف شده اعتباری و دست نوشته ذهن بشر بوده است، چنانکه امروز هزاران انسان بیگناه بر اثر ظلم ابرقدرتها و ظالمان کشته میشوند و سازمان حقوق بشر غربی هیچ اقدامی و موضعی در مقابل آنها نگرفته و گاهی با ظالمان همراهی نیز میکنند.
بنابراین حقوق بشر در جوامع اسلامی علاوه بر آنکه در قالب قوانین و مقررات مدونی سرلوحه اعمال و رفتارها و تعاملات افراد قرار میگیرد، از این قابلیت و ظرفیت هم برخوردار است که با تکیه بر آموزهها و باورهای اعتقادی و دینی افراد، از ضمانت اجرایی بیش از آن چیزی برخوردار باشد که در جوامع غیردینی و مشخصاً غیراسلامی دیده میشود.[3]
4. سازگاری و هماهنگی
برتری دیگر نظام حقوق بشر در اسلام این است که از انسجام و تناسب، سازگاری و هماهنگی برخوردار است.[4] جلوه این هماهنگی را میتوان در قرآن کریم یافت. قرآن کتابی است که در زمانه ای با فراز و نشیبهای گوناگون نازل شده است. در طول دوران نزول قرآن، مسلمانان در وضعیتهای بسیار متفاوت میزیستند، گاه در تنگدستی بیمانند، و گاه بر اریکه حکومت، گاه زیر فشار خویش و بیگانه و گاه محبوب قلبهای همگان. امّا با این همه تفاوت، قرآن کریم از همگونی و هماهنگی ویژهای برخوردار است، و لذا در اینباره میفرماید: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً؛[5] آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند.» نظام حقوق بشر که برگرفته شده از اندیشه و خواستهای متفکّران بشری یا دولتها و ملتها است، همواره دارای اختلاف و ناسازگاری درونی است. آنچه در طول چند دهه اخیر از سوی «سازمان ملل» و ارکان آن صادر شده، هرگز از هماهنگی و یکدستی برخوردار نبوده است، و به همین جهت یکی از دلایل شکست و ناکامی آنان به شمار میرود.
5. برخورداری از ابزار سنجش
از دیگر ویژگی های برجسته نظام حقوق بشر در اسلام این است که انسان را در میان انبوهی از کلیات حقوقی بدون ابزار سنجش و تشخیص رها نکرده است.[6] انسان در هر عرصهای نیازمند ابزاری برای تشخیص درست از نادرست و حق از باطل است. از این رو، بهترین نظام حقوقی آن است که ابزار این تشخیص را به تناسب مختصّات خود برگزیند و به پیروانش عرضه کند. اگر این تناسب رعایت نگردد ارائه آن ابزارها چندان کارساز نخواهد بود. از این گذشته چنین ابزاری هنگامی سودمند و کار گشاست که همواره و در هر وضعیتی با انسان همراه باشد. قرآن کریم و اهل بیت(علیهم السلام) ابزار سنجش در نظام حقوق بشر اسلامی را به انسان معرفی کرده اند. چنان که امام علی(علیه السلام) در گفتاری این معیار را برای فرزندش امام حسن علیهالسلام چنین بیان کرده است: «اجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِک؛[7] خواست خود را در روابط میان خویش و دیگران معیار قرار بده.» این بدان معناست که هر چه را برای خویش میپسندی برای دیگران هم بپسند و هر چه را که برای خود دوست نمی داری برای دیگران نیز دوست مدار. این معیار بهترین ابزار برای شناختن و سنجش حق و باطل حقوقی است.[8]
پینوشت
1. لئالی الاخبار، ج 3، ص 6؛ بحارالانوار، ج 14، ص 384؛ جوادی آملی فلسفه حقوق بشر، 239 - 243.
2. فلسفه حقوق بشر، 244.
3. نصیری، مکارم، تاملی نظری بر ضمانت اجرای حقوق بشر در اسلام، مطالعات حقوق بشر اسلامی سال دوم تابستان 1392 شماره 4.
4. فلسفه حقوق بشر، 251.
5. نساء (654): 82.
6. فلسفه حقوق بشر، 254.
7. نهج البلاغة، (نامه 32)، ص 397.
8. رضوانی، رض اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، ص 549.
در مکتب فکری اسلام انسان از جایگاه والایی برخوردار است. هدف غائی اسلام رساندن انسان به رشد و کمال و لقای پروردگار عالم است. برای رساندن انسان به این هدف والا دستورات و ابزارهایی را برای تشخیص راه حق از باطل و نیز حقوقی را برای آن قرار داده تا از این درگاه به کرامت انسانی و لقای الهی برسد. نظام حقوق بشری اسلام، نسبت به دیگر مکاتب غیر الهی از مزایای بیشتری در زیرسازههای نظام حقوقی، برهان پذیری، ضمانت اجرای قوانین و ثبات قوانین حقوقی و نیز ابزارهای مسیر سنج برخوردار بوده است.