هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد

22:48 - 1400/05/13

-مردا برای خودشون مثل خود تو یه غروری دارن. اگر این غرور شکسته بشه قطعاً تبعاتش به خودت برمی گرده، دلخوشی نداره که برات وقت بذاره.

نکته طلایی

هشت ماهی بود با هم آشنا شده بودیم. ناهید رو میگم...

 توی کلاس، دختر فعالی بود. آدم تو دار و راز نگهداری بود. زود حرف استاد رو می فهمید و بیان خوبی داشت. منم به خاطر همین زبده بودنش سعی کردم باهاش آشنا بشم.

دو سالی بود که ازدواج کرده بود. اما این اواخر زیاد تو کلاس پکر بود و منزوی!

یه روز اتفاقی ازش پرسیدم: چت شده؟ مدتیه سر دم نیستی؟

بعد از خیلی إنّ و منّ کردن، که چیزی نیست و خستگیِ کار و مطالعه است و اینها...، بهم گفت مدتیه رابطه ام با شوهرم بهم خورده. اوقاتم تلخ شده و اصلا حواسم سر درس نیست. قصد بچه دار شدن داشتیم اما بخاطر این قضیه دست نگهداشتیم.

گفتم: دلیلش رو می تونم بپرسم؟

بدون تأمل گفت: تو کاراش نظم نداره، دیر میاد خونه، اهل خرید نیست، هیچ تفریحی نداریم، بهم توجهی نداره، بازم بگم...؟

گفتم: این مشکلات که چیز مهمی نیست!

گفت: مهم نیست؟! و این همه زندگیمو بهم ریخته؟

گفتم : منظورم اینه که مشکل حادی نیست. مشکلاتی نیست که قابل حل نباشه!

ادامه دادم میشه بپرسم برا حل این اختلافات، چکار کردین؟

گفت: فقط تذکر از من، و حرف نشنفی از ایشون! چیزی غیر از این توقع دارید؟

گفتم: برام جای تعجب داره، از این طرف، مشکلات معمولیه و قابل حل، و از اون طرف اعتراض و انتقاد هم کردی و ... حرف خودمو خوردم و گفتم: میشه بپرسم این ایرادات رو کی با همسرت بازگو می کنی؟

گفت: توقع داشتی کی بگم؟ لب دریا؟ پارک؟ سینما؟ معلومه دقیقاً وقتی میاد خونه. همون موقعی که دیر میاد. همون موقعی که دست خالی میاد خونه....

مثل کسی که گمشده شو پیدا کرده باشه گفتم: آهاااا. مشکل همین جاست.

گفت: متوجه نمیشم. حرف حق رو باید زد. حق گرفتنیه و اگر منفعل بشی، حقوق دیگرت هم ضایع میشه!

گفتم: همین نگاه رو داری که الان حال و روزت این شده و آرامش ازت سلب شده. نمیگم حرف حق نزن و در مقابل حرف حق کوتاه بیا. اما هر سخن جائی و هر نکته مکانی داره.

دقیقاً وقتی که شوهر نیاز به محبت و خوشآمد گویی و توجه داره، محکمه بپا می کنی و سین جیمش می کنی؟ معلومه وقتی از بدو ورود توبیخ و بگو مگوت شروع میشه، اوقات شوهرت رو تلخ می کنی و اونم توجهی بهت نداره و ذوق خدمت به خونه رو ازش می گیری!

گفت: طبعاً اول زندگیمونه و خیلی تجربه نداریم! یعنی نکته ای به این سادگی اینقدر مهمه؟   

گفتم بیخود بزرگان ما نگفتن که زنی در زندگی موفق خواهد بود که سه ویژه داشته باشد 1- به هنگام ورود، مردش رو بازخواست نکنه 2- با مردش رو در رو بنشینه حرف بزنه و 3- زبانی شیرین داشته باشه

گفت: خوب پس کی من حرفامو بزنم و ازش انتقاد کنم؟
گفتم: ببین مردا برای خودشون مثل خود تو یه غروری دارن. اگر این غرور شکسته بشه قطعاً تبعاتش به خودت برمی گرده، دلخوشی نداره که برات وقت بذاره. شما وقتی باید بهش انتقاد کنی که سیر، تحویلش گرفته باشی، بعد با زبانی شیرین رودررو باهاش حرف بزنی و گره هاتو باهاش وا کنی. اونوقت چون براش مایه گذاشتی برات مایه میذاره.

این قضیه تموم شد و هر دو فارغ التحصیل شدیم. تا اینکه یک سال بعد باهام تماس گرفت و با کلی ذوق ازم خواست تا دخترش «نورا» را ببینم.

 زنی در زندگی موفق خواهد بود که سه ویژه داشته باشد 1- به هنگام ورود، مردش رو بازخواست نکنه 2- با مردش رو در رو بنشینه حرف بزنه و 3- زبانی شیرین داشته باشه

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 5 =
*****