در مواردی تقیه نه تنها جایزنیست، بلکه حرام است.
در ماجرای انتخاب خلیفه سوم، هنگامی که از امام علی (علیه السلام) درباره عمل به سیره خلقاء سابق سوال شد، حضرت راضی به انجام این کار نشده و همین مسئله موجب شد تا عثمان به عنوان خلیفه سوم انتخاب شود.[۱] عدهای این تصمیم حضرت را مخالف سیاستورزی صحیح دانسته و معتقدند بهتر بود حضرت در اینجا تقیه کرده و بعد از به دست گرفتن حکومت، روش و منش خودشان را پیاده میکردند. عمل حضرت را مخالف اصل تقیه و یک اقدام اشتباه عنوان میکنند. اما این سخنان ناشی از عدم درک درست جایگاه تقیه و عدم توجه به اصول سیاسی اسلام است.
جایگاه و معنای تقیه
تقیه یکی از اصول اساسی در منش اجتماعی امامان شیعه بوده است؛ چنانکه از امام صادق (علیهالسلام) رسیده است: «ان التقيه ديني و دين آبائي و لا دين لمن لا تقية له؛[۲] تقيه دين من و دين پدران من است دين ندارد كسي كه تقيه ندارد.» دانشمندان اسلامی تقریباً تعریف همگونی برای «تقیه» ارائه کرده اند. مضمون تعاریف این است که انسان به خاطر ترس از دیگران (اعم از کافر ظالم یا مسلمان ظالم) عقیده و باورهایی را که در ضمیر خود دارد، پنهان سازد، یا سخن و فعلی را به خاطر تحفظ جان، مال یا ناموس خود، برخلاف عقیده اش ظاهر سازد.[۳] در کافی شریف از امام صادق نقل است که درباره تقیهای از جانب خود فرمودند:
«در زمان منصور عباسی روزی در حیره بر او وارد شدم. آن روز یوم الشک بود و مردم در شک بودند. منصور گفت: یا ابا عبد الله، امروز روزهای؟ گفتم: این مربوط به امام است اگر تو روزه بگیری ما هم روزه میگیریم و اگر تو نگیری ما هم نمیگیریم. منصور به غلامش گفت: سفره را بیاور و من با منصور غذا خوردم و قسم به خدا میدانستم که آن روز از ماه رمضان است؛ ولی افطار یک روزه و گرفتن قضای آن برایم آسانتر از این است که گردنم را بزنند و خدا عبادت نشود.»[۴]
اما آیا تقیه در هر زمانی و نسبت به هر مسئلهای جایز است؟ پاسخ منفی است. حکم تقیه وابسته به موضوع و شرایط آن است. تقیه وسیلهای دفاعی برای حفظ امور مهمتر است. مقتضیات زمان و اموری که مورد تقیه واقع میشود، باید مورد توجه قرار بگیرد. اثر آن در مواقع مختلف و زمانهای مختلف و اوضاع و شرایط مختلف فرق میکند. همه اینها بستگی دارد به خصوصیت عصر و زمان و اوضاع و احوال روز.[۶] در تاریخ آمده است روزی کمیت از شاعران مدافع اهل بیت در خدمت امام موسی کاظم (علیهالسلام) نشسته بود. حضرت به خاطر شعری که دربارهی بنیامیه سروده بود به او خرده میگیرند. کمیت در جواب حضرت میگوید: آری من این اشعار را سرودهام ولی به خدا سوگند از ایمان خود دست برنداشتهام من دوست شما هستم و دشمن دشمنتان، ولی این را از روی تقیه سرودهام! حضرت میفرمایند: «اگر چنین باشد که تقیه مجوز هر کاری گردد، باید شرابخواری نیز تحت عنوان تقیه جایز باشد!»[۵]
در این داستان، جان کمیت در معرض خطر نبوده است. اگر او اقدام به شعر گفتن برای بنیامیه نمیکرد ضرر و زیان سنگینی به او وارد نمیشد. به همین خاطر امام او را سرزنش کرده و تقیه را در آنجا جایز نمیدانند. به خلاف داستانی که از امام صادق درباره خوردن غذا در ماه رمضان نقل شد. همانطور که خود حضرت در پایان روایت اشاره میکنند، عدم تقیه باعث به خطر افتادن جان ایشان میشد. از این رو یکی از ملاکهای جواز تقیه خوف ضرر و زیان است. در جایی که احتمال ضرر سنگین مانند به خطر افتادن جان میرود تقیه جایز میباشد.
تقیه حرام
باید دانست هر امری قابل تقیه نیست. در برخی زمانها تقیه نه تنها جایز نیست بلکه امری حرام به شمار میآید. قیام امام حسین(علیه السلام) از جمله مواردی است که نشان میدهد وقتی اساس دین اسلام و قرآن یا نظام اسلامی در خطر باشد کتمان حق جایز نیست، هر چند انسان قربانی اظهار عقیدهاش شود.[۷] در این گونه موارد تقیه به هیچ وجه جایز نیست چرا که باعث از بین رفتن حق و حقانیت در تاریخ میشود و اثر آن شاید برای همیشه باقی بماند. تصمیم امام علی(علیهالسلام) را نیز باید در همین چهارچوب تحلیل کرد؛ اذعان حضرت به درستی و حقانیت عمل خلفاء سابق در حالی که مردم منتظر بودند چگونه خلیفه بعدی انتخاب خواهد شد، برای همیشه در تاریخ باقی میماند و تلاشهای قبلی حضرت در مخالفت با عملکرد خلفاء بینتیجه میگشت. تعهد به پذیرفتن شیوه خلفا موجب گمراهی حقطلبان و انحراف اسلام از مسیر اصلی خود میشد. بنابراین به هیچ عنوان جایگاه، جایگاه تقیه و کتمان حق نبود. و حضرت به درستی با این درخواست مقابله کرده و آن را نپذیرفتند.
سیاست علی یا معاویة
عدهای عملکرد حضرت را مخالف سیاستورزی درست میدانند. از ایشان باید پرسید کدام سیاست؛ سیاست علی یا معاویة؟ حضرت هرگز در اموری سیاسی به دروغ و بدعهدی متوسل نشدند. بنا گذاشتن پایه حکومت و خلافت بر اساس نیرنگ و فریب مخالف اصول سیاسی امام علی (علیه السلام) است.
نگاه ماکیاولیستی حاکم بر اصول سیاسی در جهان باعث شده است که رفتار ائمه شیعه به بیتدبیری تفسیر شود. در این نگاه از هر وسیله برای رسیدن به هدف میتوان استفاده کرد. دروغ و نیرنگ و فریب سکه رایج سیاست در جهان امروز است. اما این رفتار کاملا بر خلاف سیره اهل بیت (علیهم السلام) است؛ امام علی (علیه السلام) در اینباره میفرمایند: «سوگند به خدا! معاویه از من سیاستمدارتر نیست، امّا معاویه حیلهگر و جنایتکار است، اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرکترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه، و هر گناهی نوعی کفر و انکار است.»[۸]
نتیجه
بنابراین مشخص شد سیره و منش اهل بیت برپایهگذاری حکومت بر مبنای دروغ و فریب نمیباشد. همچنین باید توجه کرد تقیهای که باعث از بین رفتن اصل دین و حقیقت بشود به هیچوجه مورد قبول ائمه شیعه نخواهد بود.
پینوشت
[۱] الکامل فی تاریخ، ج ۳، ص ۶۶؛ تاريخ طبری، ج ۴، ص ۲۳۰-۲۳۳؛ تاريخ يعقوبی، ج ۲، ص۱۶۲.
[۲] وسايل الشيعه، ج 16، باب24، حدیث۲۴.
[۳] فصلنامه شیعه شناسی، دوره۱۳، شماره۵۰، تابستان۱۳۹۴ صص ۲۷۵ تا ۲۷۸. رک: تصحیح الاعتقادات، ص۱۳۷ و مکاسب شیخ انصاری، ص۳۲۰ و مصباح الفقهاهه، ج ۱، ص۴۵۳.
[۴] کافی، چاپ اسلامیه، ج۴، ص۸۳.
[۵] تقیه سپری برای مبارزه عمیقتر ص ۱۸ تا ۲۱.
[۶] مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۸،ص۴۴تا۴۹.
[۷] اعتقادما،ص۱۰۴.
[۸] دانشنامه امام علی(علیه السلام)،ج۱، ص۲۸۶.
در مواردی تقیه نه تنها جایز نیست بلکه حرام است. کنار گذاشتن اساس دین و کتمان حقیقت به بهانه تقیه و تدبیر سیاسی مخالف سیره و منش اهل بیت (علیهم السلام) است. تقیه تنها در احکام و فروعات دینی آن هم در مواقع خاص صورت میگیرد.