شعر عطش و شهادت حضرت علی اصغر

08:32 - 1400/05/18

آتش خورشید تا اسباب شد   تشنگی در خیمه ها هم باب شد   واژه ی «آب زلال» کربلا   بعد عباس علی «نایاب» شد

علی اصغر

آتش خورشید تا اسباب شد
تشنگی در خیمه ها هم باب شد

واژه ی «آب زلال» کربلا
بعد عباس علی «نایاب» شد

در غم لب های خشک طفل او
خیمه ها آتش گرفت و «آب» شد

از عطش بر روی دستان حسین
کودک دردانه ای بی تاب شد

تیر دستان خودش را باز کرد
بی مهابا راهی مهتاب شد

خنده اش بابای خود غم دار کرد
شمر هم از داغ او شاداب شد

خون او در آسمان کربلا
مصحفی بر غربت ارباب شد

علی اصغر یزدی

----------------------------------------------------------------

 

باز محرم شد و دلها شکست،

از غم زینب دل زهرا شکست.
باز محرم شد و لب تشنه شد،
از عطش خاک کمرها شکست.
آب در این تشنگی از خود گذشت،
دجله به خون شد دل صحرا شکست.
قاسم و لیلا همه در خون شدند،
این چه غمی بود که دنیا شکست؟

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 16 =
*****