در هنگامی که زبان دیپلماسی برخی در برجام به لکنت افتاده و روشن گردید که برخی در جهانبینی دیپلماسی دیدهبانی بیدار ندارند، در دیپلماسی میدانی جمهوری اسلامی در افغانستان، مجامع غربی دچار شگفتی شده و متوجه شدند که در افغانستان نیز میدان را به جمهوری اسلامی باختهاند.
طالبان در همان سرآغاز ظهور دچار چند دستگی و کشمکش در ایدئولوژی بود و این تنش اعتقادی سرانجام موجب پیدایش القاعده و سپس داعش شد، بروز فرقههای جدید در طالبان با دو رویکرد مورد تحلیل قرار گرفت؛ برخی طالبان را مادر جریانات جدید کلام سیاسی دانسته و باور داشتند در بستر طالبان، گروههای نورسیده آشکار میشوند و در واقع این فرزندان معنوی طالبان نشانگر اندیشهها و چکامه فکری طالبان هستند که تنها به اقتضای شرایط زمانی و مکانی، آرایه و شکل جدید به خود میگیرند وگرنه در سرشت جوهری خویش یک همبستگی فکری دارند
در نقطه مقابل، بسیاری قائل بودند این تشتت و جدا شدن از طالبان گویای شکاف عقیدتی و بیرون راندن گروهی از هسته بینشی طالبان است و در حقیقت طالبان حاضر به زیر چتر گرفتن این افکار نیست و با آن بیگانگی دارد و نمیخواهد پوششی برای تمامی جریانات سلفی باشد بر همین اساس یک مرزبندی آشکار را در پیشگرفته و باعث کوچ دادن اجباری برخی و رفتن آنان به سوی تشکیل القاعده و داعش شد.
هجوم نظامی آمریکا به افغانستان و سازمان دادن دولت مرکزی با کمترین همراهی مردمی و از سویی اوج گرفتن فتنه داعش و درگیر شدن میدانی جمهوری اسلامی، طالبان را از صفحات رسانهای کشور ناپدید کرد ولی این باعث نشد که در دیپلماسی پنهان جمهوری اسلامی، طالبان کنار گذاشته شود و بازی رسانهای آمریکا در حذف طالبان هیچگاه در ایران مورد توجه قرار نگرفت و دیپلماتهای میدانی جمهوری اسلامی همانند سردار سلیمانی افزون بر درک شرایط قومی و میهنی افغانستان، متوجه این نکته بودند که طالبان، یک گروه سیاسی سوخته نیست و با مسکوت شدن خبری دچار مرگ ناگهانی نخواهد شد.
اینک پیشروی شتابان طالبان در مناطق شیعهنشین و تضمین امنیت آنان در اظهارات سران طالبان بر این دیدگاه صحه گذاشت که سیاست خارجی جمهوری اسلامی در صورتی توان ظهور منطقهای و تأثیرگذاری فعالانه خواهد داشت که دریافت و جمعآوری دادههای اطلاعاتی و سپس پیشبینیهای دستگاه سیاست خارجه، بر پایه حضور میدانی در منطقه باشد و نه برگرفته از فضای دیپلماسی جهانی با هدایت و نقشآفرینی سرویسهای غربی.
امروز ایران ثابت کرده است که به خواست دیگران نمیاندیشد و در دایره و دامنه فکری آنان نمیگنجد و ایرانیان آنگونه که آمریکا میخواهد فکر نمیکند بلکه اندیشه و هوش ایرانی منطبق بر واقعیات هستی یافته در منطقه شکلگرفته و دارای خردورزی و منطق میدانی می باشد.
درحالیکه آمریکاییها پس از بیست سال هزینه کردن در افغانستان، متوجه اشتباه بودن تقابل جنگی با طالبان شدهاند و دریافتهاند که به لحاظ نظامی شکستخورده و درگیر خارج شدن از این کشور هستند، پرچم ایران این بار در نمایندگیهای سیاسی کشورمان در همه افغانستان پایین نیامده و مذاکرهکنندگان ایرانی، پروژه جنگ نیابتی و بدون هزینه دموکراتها را خنثی و اجازه ندادند مردم بهویژه شیعیان افغانستان، ابزار استمرار حضور عوامل و گماشتگان آمریکا در افغانستان باشند و با این سیاست هوشمندانه، با شتاب به پایان امارت آمریکایی در افغانستان نزدیک میشویم.
درحالیکه هرات در تصرف کامل طالبان قرار دارد، شیعیان این شهر بدون هیچ دشواری نماز جمعه را مانند گذشته برگزار کردند. آنان جمعه قبل(22 مراد ماه) در مسجد جامع صادقیه در فضای امن و با حضور انبوهی از مردم نماز جمعه را اقامه کردند همچنین عزاداران حسینی در مسجد محمدیه در منطقه جغاره در ولایت هرات نیز نماز جمعه را در امنیت کامل اقامه کردند.