دلخوری

10:33 - 1400/06/01

متن قرآنی کوتاه،متن قرآنی زیبا، عکس نوشته قرآنی با معنی، پروفایل قرآن و گل،عکس نوشته های زیبای قرانی،دلنوشته های قرآنی

بسمه‌تعالی
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربون، هیچکس نبود. توی یه شهر زیبا و قشنگ، سه تا دوست صمیمی بنام «نیما، سعید و وحید» لبه حوض مسجد نشسته بودن و با هم شوخی می‌کردن. گل می‌گفتن و گل می‌شنیدن. یهو متوجه شدن که یکی از دوستاشون اون طرف مسجد روی یه صندلی نشسته و داره کتاب می‌خونه.
سعید به نیما و وحید نگاهی کرد و گفت: ببینین این بچه، باز سرش تو کتابِه؟! چه حوصله‌ای داره! چقد کتاب می‌خونه! بعدش بلند داد زد: پارسا! پارسا ژاپنی بیا پیش ما!
پارسا تا صدای سعید رو شنید، سرشو به سمتشون برگردوند و با اخم نگاه تندی به سعید کرد. بعدش بدون اینکه حرکتی کنه، روشو برگردوند و دوباره شروع کرد کتاب خوندن وحید که این رفتار پارسا رو دید، به سعید خندید و گفت: «بزرگیت منو کُشته! ما رو نکُشی ابهت! طرف اصلاً نگاهتم نکرد».
 سعید که جلوی دوستانش ضایع شده بود، با خودش گفت: «باشه آقا پارسا! حالا منو ضایع می‌کنی! حالا روتو از من بر می گردونی! خودت خواستی. یه جوری ضایعت کنم که تو کتابا بنویسن»
نیما که از حرف‌های سعید و وحید تعجب کرده بود، دستش رو روی زانوی سعید زد و گفت: «سعید چیه؟! چرا این‌جوری می‌کنی؟! مگه چی شده؟! نکنه انتظار داشتی طرف بیاد قربون صدقت بِره؟! این بنده خدا چندین بار بهت گفته از این‌طور حرف‌زدن اصلاً خوشش نمیاد»
سعید که هنوز از دست پارسا ناراحت بود، به نیما نگاهی کرد و گفت: «ولش کن! اون خودشو خیلی بالا می‌بینه! نباید تحویلش گرفت، اگه الآن تحویلش بگیرم فکر می کنه چه خبره.
نیما دوباره به سعید گفت: «سعید! اگه کسی به تو بگه آقا سعید خوشت میاد یا به‌خاطر این که دماغت یه کمی بزرگِ بهت بگه سعید دماغ؟! »
سعید: «ای‌بابا! من که چیز بدی نگفتم نیما جون»
نیما: «سعید جان! خدا همه بنده هاشو دوست داره و هر کدوم رو با یه سری ویژگی‌ها آفریده، یکی دماغش بزرگه، یکی چشماش کوچیکه، یکی قدش کوتاهه و یکی قدش بلنده، یکی سیاهه، یکی دیگه سفیده ولی هیچ کدوم از ما حق نداریم اون ها رو مسخره کنیم، حق نداریم اسمش یا قیافه‌اش رو مسخره کنیم. بندگی خدا فقط نماز خوندن نیست بلکه احترام بنده‌های خدا هم واجبه، عظمت و بزرگی آبروی مؤمن از کعبه هم بالاتره.»
سعید که اصلاً فکر نمی‌کرد کارش این‌قدر بد باشه، سرشو رو به آسمان  کرد و گفت: «خدایا من قصد مسخره کردن پارسا رو نداشتم، فقط می‌خواستم شوخی کنم.» بعد از جاش بلند شد و بابت حرف‌هاش  از پارسا عذرخواهی کرد.
دوستان عزیز خداوند متعال و باعظمت در قرآن کریم می‌فرماید: های مردم اگر من هر یک از شما را به رنگ و شکل خاصی آفریده‌ام به‌این‌علت است که بتوانید همدیگر را بشناسید
 «یَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (حجرات/13)

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****