چالش کودکی امیرالمومنین علی بن ابی طالب هنگام گرویدن به اسلام دارای پاسخ های قاطع می باشد.
اشاره
هدایت شدن تمام انسانها از خواستههای خداوند میباشد و او برای قرار گرفتن انسانها در مسیر هدایت از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکرده است. اما انسان به دلیل غرور و جهل و با اعتماد به شیطان درون و بیرون، گمراهی و ضلالت را برای خود به ارمغان میآورد. آفرینش پیامبران و جانشینان آنها از مهمترین الطافی است که خداوند در حق بندگانش کرده تا با الگوگیری از آنها بتوانند خود را هر چه بیشتر به هدایت یافتگی نزدیک سازند. خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) و جانشین ایشان امیرالمومنین (علیه السلام) در نقطه اوج و قله تمام آفریدهها قرار دارند اما خاموش کردن نور آنها در دستور کار دشمن قرار دارد که البته معتقدیم راه به سوی سراب خواهد بود. برتری و فضیلت امیرالمومنین بر سایر یاران و صحابه خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) از موضوعات چالشی و مورد اختلاف میان شیعه و غیر شیعه میباشد که در ادامه یکی از این ایرادها مطرح خواهد شد.
اشکال
بهانهجویان و کینهتوزان از هر مسیری برای وارونه جلوه دادن واقعیات عقلی و تاریخی بهره گرفتهاند. نخستین مسلمان، مدال افتخاری است که هر انسانی شایستگی دریافت آن را ندارد، بلکه مهمترین شرط آن بالغ بودن است. اما ادعای شیعه پیرامون ایمان امیرالمومنین علی بن ابی طالب و اینکه ایشان نخستین مسلمان بودهاند، سبب ایجاد افتخار برای ایشان نیست؛ زیرا کودکان نابالغ تکلیف ندارند و اسلام آوردن آنها به صورت ظاهری و صوری خواهد بود. این در حالی است که ابوبکر پس از امیرالمومنین علی بن ابی طالب اما در حالت بلوغ به اسلام گروید و این میتواند برای او افتخار محسوب شود.
پاسخ
این شبهه میتواند در دو سطح جداگانه مورد ارزیابی قرار گیرد:
سطح یکم: کودکان مقرب درگاه خدا
کودک بودن نه تنها مانعی برای مسلمان شدن محسوب نمیشود بلکه گرویدن به اسلام در حال کودکی سبب ایجاد برتری و فضیلت خواهد بود. قرآن از کودکانی نام میبرد که در حال کودکی به مقام و جایگاه خاص و ویژه نزد خداوند نائل آمدند. حضرت عیسی و حضرت یحیی از پیامبران الهی بودند که در حال کودکی به مقام نبوت و پیامبری رسیدند.[1] بنابراین بر اساس تعالیم قرآن، امیرالمومنین علی بن ابی طالب چنین اجازه و حقی داشتند که در حال کودکی دعوت اسلام را لبیک بگویند و نزد خداوند جایگاه و رتبه خاصی پیدا کنند و البته نخستین فردی بودند که این مدال افتخار را برای خود کسب کردند.[2]
سطح دوم: تحلیل رفتار خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله)
امیرالمومنین علی بن ابی طالب نخستین فردی بود که دعوت پیامبر معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) را پذیرفت و کلمه شهادتین را به زبان جاری ساخت و قطعا این میتواند به عنوان یکی از فضائل و برتریهای ایشان به شمار آید. بی شک در هنگام پذیرش اسلام، برای ایشان مانعی وجود نداشته است؛ زیرا اظهار اسلام و مسلمان شدن امیرالمومنین - که نزد همگان یک امر مسلم و قطعی است - از دو حال خارج نبود؛ یا چنین بود که خداوند مستقیم و بی واسطه بر امیرالمومنین وحی کرد و فرمان داد که او مسلمان شود یا اینکه ایشان به واسطه دعوت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) ایمان آورد.
اگر خداوند مستقیم و بی واسطه به امیرالمومنین وحی کرده و ایشان در آن حال به اسلام گرویدند، فارغ از آنکه با اصل خاتمیت سازگار نیست، سبب مقدم داشتن مقام و جایگاه امیرالمومنین بر خاتم الانبیاء خواهد شد و این مطلبی است که نه شیعه و نه غیر شیعه آن را نمیپذیرد؛ زیرا باورداریم که وحی تشریعی به پیامبران اولوالعزم اختصاص داشته و حتی امامان شیعه نیز چنین ویژگی نداشتند. پس اسلام آوردن امیرالمومنین صرفا به دعوت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است.
هرچند گزارشهای تاریخی از اسلام آوردن امیرالمومنین پس از دعوت خاتم الانبیاء سخن گفتهاند[3] اما تحلیل رفتار ایشان برای پاسخ به شبهه ضروری میباشد؛ زیرا اقدام رسول خدا برای دعوت امیرالمومنین به اسلام، از دو حال خارج نیست؛ یا به امر خداوند چنین دعوتی صورت گرفته یا پیامبر اعظم بدون داشتن امری از سوی خدا و به قصد اجبار و از روی تکلّف، امیرالمومنین (علیه السلام) را به اسلام دعوت کرده است.
قطعا نمیتوان پذیرفت که رفتار خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در تبلیغ دین اسلام بدون فرمان از سوی خدا بوده است؛ زیرا قرآن فرموده: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى؛[4] پيامبر خدا به هواى نفس سخن نمیگويد. آنچه میگويد وحى است كه به او رسيده است» و فرموده است: «ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ؛[5] هيچ فرستادهاى را سزاوار و مقدور نبوده كه نشانه و معجزهاى بياورد مگر به اذن و اراده خدا» همچنین فرموده: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ؛[6] اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم برسان!»
بنابراین قطعا دعوت به اسلام برآمده از فرمان خداوند بوده است. اما خداوند هیچ بندهای را به بیش از توان و طاقتش فرمان نمیدهد و فرموده: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛[7] خدا هیچ کسی را مگر به اندازه توانش تکلیف نمیکند.» چنین نیست که خداوند به پیامبر رحمت فرمان داده باشد که امیرالمومنین را در حالیکه کودک است و تکلیف ندارد، به اسلام دعوت کن، که در این صورت باعث انجام یک کار عبث و بیهوده میشود؛ زیرا ممکن است کودک با پذیرفتن دعوت پیامبر، مسلمان شود اما پس از آن و بدون هیچ دلیلی از اسلام رویگردان شود و چون کودک است، حکم ارتداد و مانند آن بر او جاری نشود. در حالیکه قرآن فرموده: «يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛[8] خداوند از کار زشت و ناپسند نهی کرده است.» پس ممکن نیست که خودش به چنین کار ناپسندی فرمان داده باشد.
نتیجه
یکی از فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب، سبقت ایشان از دیگران در پذیرش اسلام است. به حکم آیات قرآن، کودک بودن ایشان منافاتی با این مقام ندارد و رفتار خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در دعوت کردن ایشان به اسلام، گواه راستینی بر قابلیت پذیرش اسلام توسط امیرالمومنین میباشد.
پی نوشت
[1]. مریم/12و30.
[2]. پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 97.
[3]. أنساب الأشراف، ج1، ص:112 ؛ البداية و النهاية، ج3، ص:24.
[4]. نجم/3-4.
[5]. رعد/38.
[6]. مائده/67.
[7]. بقره/286.
[8]. نحل/90.
یکی از فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب، سبقت ایشان از دیگران در پذیرش اسلام است. به حکم آیات قرآن، کودک بودن ایشان منافاتی با این مقام ندارد و رفتار خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در دعوت کردن ایشان به اسلام، گواه راستینی بر قابلیت پذیرش اسلام توسط امیرالمومنین میباشد.