بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله مختصات وجودی اهلبیت (علیهمالسلام) علوم بیکران و الهی آنهاست. آنان که جلوههایی از علم بیکران پرودگار عالم هستند و دست نوع بشر از رسیدن به این مقام کوتاه است در واقع نه اینکه علوم بر آنها احاطه داشته باشد بلکه آنها بر همه علوم احاطه کامل داشتند. در طول تاریخ همواره بروز جلوههایی از این دریای بیکران باعث شگفت زده شدن انسانها شده است و حتی بعضا به چشم میدیدند که کودکی خردسال به تمام مبانی علوم مسلط است ولی پرده جهل و قلب سخت شدۀ براثر گناه وحب دنیا مانع پذیرش حقایق میشد.
الته برعکس گاهی هم انسانهایی وجود داشتند که از پرتو علم بیکران اهلبیت (علیهمالسلام) بهره مند میشدند و با ایجاد ظرفیت برای خود و استفاده از فیض علوم آنها مس وجودی خود را طلا میکردند. در این بین انسانهایی بودند که نهایت استفاده را کرده و گوهر ناب علوم آنان را درک کردند و با اتصال به این اقیانوس مواج علوم ، همچون قطره ای در مقابل دریا شدند. به عنوان نمونه میتوان به حضرت ابوذر اشاره کرد که حضرت علی (علیهالسلام) در شان او چنین میفرمایند: « ابوذر از علوم و معارفی برخوردار است که مردم از تحمل آن عاجز هستند، اما او درِ گنجینه علم خود را بسته نگه داشته است و چیزی از آن بیرون نداده است. [1]
با بررسی دقیق و ژرف نگری در سخنان و فرمایشات گهربار ائمه معصومین (علیهمالسلام) به این نکته میرسیم که میتوان علوم انسانی، اقتصاد، نجوم، ریاضیات، شیمی، فیزیک و مباحث دیگری که شاید در ظاهر، غیر دینی محسوب میشوند را در دریای بیکران علوم آنان جسنجو کرد و میتوان همه آنها را از منابع دین به دست آورد و این علوم دارای مبانی دینی شوند و این نکته بسیار مهمی است.
از این رو با بررسی آثار علمی امام هادی (علیهالسلام) خصوصا اثر گرانسنگ و بی نظیر ایشان که جامعه کبیره است به همین معنا میرسیم. اگر در آثار علمی امام هادی (علیهالسلام) میبینیم که علوم جدید به معنای امروز بشری یافت میشود باید اعتراف کنیم که امام (علیهالسلام) معلّم آن است. بنابراین علم اهل بیت فقط در فقه، تفسیر، کلام خلاصه نمیشود. و وقتی خطاب قرآن به آنها «اَلرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» [آل عمران/7] است، این بدان معناست که آنها به همه علوم احاطه کامل دارند.
بدون شک دادن نسبت لقب هادی امت به ایشان بدون حکمت نیست و او که جلوهای از علم الهی بود هادی امت لقب گرفت و در دوران حکومت سیاه بنی عباس علی الخصوص زمان حکومت متوکل عباسی که اندک اعتقادات مردم که در کوران شدید شبهه افکنی دشمان ذوب میشد چراغ پرفروغ علم امام هادی (علیهالسلام) همچون سراجی منیر راهنما و راهگشای انسانها بود. تا آنجا که میتوان شکوهی از این علم را در زیارت جامعه کبیره و زیارت حضرت علی (علیهالسلام) در روز غدیر و دیگر آثار علمی آن حضرت جستجو کرد.
به عنوان نمونه به یکی از شبهاتی که توسط امام هادی (علیهالسلام) پاسخ داده شده است که نشان از احاطه حضرتش بر علوم قرآنی است اشاره میگردد. موسی بن محمد میگوید: روزی یحیی بن اکثم را دیدم. او از من سؤالاتی پرسید، پس نزد برادرم امام هادی (علیهالسلام) آمدم و بین ما مباحثی رد و بدل شد که اطاعت او را بر من لازم و روشن ساخت. از ایشان پرسیدم: "قربانت گردم! یحیی ابن اکثم از من سوالاتی پرسیده و خواسته است تا به او جواب دهم.
امام هادی (علیهالسلام) فرمودند: "آیا پاسخ او را دادی؟
گفتم: خیر، پاسخ آنها را نمیدانستم.
امام (علیهالسلام) فرمودند: آن سوالات چه هستند؟
گفتم: نوشتهای داده که در آن پرسیده است: خداوند در قرآن میفرماید: "آنکه نزدش بهرهای از کتاب بود (به سلیمان) گفت: من عرش (ملکه سبأ) را قبل از آنکه پلک بزنی نزدت حاضر خواهم کرد."[نمل/40]. [2] سؤال کننده حضرت سلیمان و پاسخ دهنده آصف (بن برخیا) است. آیا سلیمان پیامبر به علم آصف نیازمند است؟
امام (علیهالسلام) فرمودند: برایش بنویس.
گفتم: چه بنویسم؟
فرمودند: بنویس بسم الله الرَّحمن الرحیم. خداوند تو را هدایت نماید. نوشته تو نزد من آمد که قصد داشتی ما را بدان بیازمایی و اگر در جوابت کوتاهی کردیم، بر ما طعنه بزنی؛ همانا خداوند تو را در نیتت مجازات خواهد کرد. ما سؤالاتت را جواب دادهایم، پس بدان گوش فرا ده و فهمت را در برابر آن ذلیل گردان و قلبت را بدان مشغول بدار، همانا حجت بر تو آمده است. و السلام در آیه "آنکه نزدش بهرهای از کتاب بود (به سلیمان) گفت: من عرش (ملکه سبأ) را قبل از آنکه پلک بزنی نزدت حاضر خواهم کرد"، سلیمان به آنچه (آصف) میدانست و فراتر از آن عالم و آگاه بود؛ لیکن میخواست به امّت خود اعم از جن و انس بفهماند که حجت پس از او (آصف) است و آنچه آصف انجام داد به امر پروردگار از سلیمان آموخته بود تا در پیشوایی و ولایت وی اختلاف بوجود نیاید و حجت بر همگان تمام باشد. [3]
پی نوشت:
[1] . اُسدالغابة، ج6، ص97، شماره8569
[2] . قرآن کریم، سوره نمل، آیه 40 «قال الذی عنده علم من الکتاب أنا آتیک به قبل أن یرتد الیک طرفک»
[3] . تحف العقول، تالیف حسن بن شعبه حرانی، صفحات 481 – 476.