نمایشنامه عروسکی ننه و مهمانی

13:02 - 1400/06/13

-نمایشنامه عروسکی کوتاه، نمایشنامه عروسکی برای دبستان، موضوع برای نمایشنامه عروسکی، نمایشنامه طنز اخلاقی، نمایشنامه طنز خنده دار

نمایشنامه عروسکی  سلمان مهمان پیامبر(ص) می‌شود

سلام بچه های عزیز، حالتون خوبه؟ امیدوارم خوب خوب خوب باشید. سلام ننه جون شما چطوری؟

-سلام ننه، سلام به بچه های عزیزم،  ننه جوالدوز من رو ندیدی؟

بچه ها جوالدوز یک سوزن خیلی بزرگ است.

ببخشید ننه" میخواهید سوراخ جورابتون رو بدوزید؟ البته این جوراب فلک زده کلا کف نداره که بشه بدوزی.

- نه ننه کارهای ما قدیمیها همه اش حکمت داره، بله ننه  سوراخ جوراب منم  علت داره!

میشه  بگید منم بدونم؟ آخه یک ساله میخوام ازتون بپرسم خجالت میکشم.

-غصه نخور ننه ، صبر کن الآن برات میگم: چند سال پیش  وقتی جوراب میپوشیدم  پاهام خیلی عرق می کرد تا اینکه  جورابم  سوراخ شد، تازه فهمیدم قدیمیها چرا جورابهای سوراخشون رو دور نمی انداختن .

چرا ننه؟

- از بس این مدل جوراب خنکه ننه، بدم امتحان کنید؟

تشکر، ننه" میترسم یکی به پام ببینه مد روز بشه.

- هه هه هه باشه ننه ، مجبورم خودم  اختراعم رو به مردم جهان عرضه کنم.

بگذریم ، ننه نگفتی جوالدوز برای چی؟

ابر و پنبه داخل بالشتهام را در آورده ام، با قلوه سنگهای  بزرگ وتیز و تخته  و چوب پرشون کرده ام.میخوام بدوزمشون.

ببخشید این بالشها رو برای کی آماده می‌کنید؟

- برای  پذیرایی از مهمونهای غریبه! ننه، نه که این پشتیها خیلی نرم بودا، مهمون تکیه میداد وزیاد می نشست. دیگه با این چیزا  که داخلش ریختم کمرشون درد میگیره زودتر میرن خونه شان.

 ننه جون منو یاد مهمون نوازی پیامبر(ص) انداختی، یک روز سلمان مهمان حضرت محمد(ص) شد، پیامبر علیه السلام به بالش تکیه زده بود با آمدن سلمان پیامبر(ص) بالش را از پشت خود برداشت و به سلمان داد، سپس فرمودند: هر مسلمانی که به مهمان احترام بگذارد و پشتی و بالش ای به او بدهد خدا او را می بخشد و می آمرزد.

- ننه من با شنیدن این حدیث یک تصمیم جدی گرفتم.

آفرین ننه بگو تا همه یاد بگیریم ، درس امروز کتاب ما تصمیم کبری! ببخشید تصمیم ننه‌جون!

- تصمیم گرفتم این قلوه سنگ‌های تیز را از توی پشتی در بیارم. مهمون زیاد درد نکشه.

آفرین ننه،آفرین

همون چوب‌ها کافی هستن ننه، هرچی پشتی سبک تر باشه جا به جا کردنش راحتتره . هه هه هه  ننه شوخی کردم .

 _می‌دونستم ننه شما خیلی مهربونید.

- ممنونم ننه ، بگو ببینم کسانی‌که تو خونه مبل دارن باید چه کار کنند؟

باید اجازه بدن اول مهمان روی مبل بشینه و اگر جا کم بود خودشون روی زمین بنشینند و به مهمان احترام بگذارند.

-ننه نمی‌دونی وقتی من میرم خونه پسرم این نوه های من چه کار می‌کنند؟

 چه کار می‌کنند؟

اول من رو با احترام روی مبل می‌نشونند و بعد برای راحتی من بالشتک و پشتی می‌آورند، ماشالله 5 نفرند هرکدوم یک پشتی می‌گذارند پشت من ، دیگه روی مبل جا نیست، مجبور میشم روی زمین بنشینم.

فکر کنم نوه هاتون این حدیث رو که ما گفتیم خیلی قبل تر شنیدن .

(عمو و ننه جون با هم شروع میکنن به خندیدن)

بچه های گلم خدا نگهدارتون ، به امید دیدارتون.

بحار ج 16 ص 235

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 0 =
*****