یکی دیگر از حربههای استفاده شده در این سریال برای موجه نشان دادن دزدان، مقابله آنها با دولتمردان و مسئولین فاسد است. پلیس و نیروهای اطلاعاتی، نظامی و انتظامی احترامی برای حقوق شهروندی و یا هنر و فرهنگ قائل نیستند و برای رسیدن به هدف خود هر قانونی را دور میزنند. در مقابل دزدان فرهیخته و با فرهنگ بوده و از ماسک هنرمند مشهور اسپانیایی "سالوادور دالی" استفاده میکنند. آنها طبق قانون خودشان از قتل و کشتار اجتناب میکنند و حتی برای آثار هنری ارزش قائلند. در مقابل نیروهای حکومتی برای جان گروگانها ارزش قائل نیستند و کشته شدن آنها را برای شکست دادن دزدان "تلفات جانبی" میدانند.
×خطر لو رفتن سریال×
در چند سال اخیر سریال اسپانیایی la casa de papel (خانه اسکناس) طرفداران بسیاری را در سراسر دنیا و به خصوص ایران جذب کرده است. این سریال که از شبکه پنج صدا و سیما نیز پخش شده، در آذر ماه سال جاری به اتمام میرسد. داستان فصول ابتدایی این سریال در مورد گروهی از دزدان خبره میباشد که به سرکردگی یک مغز متفکر (شخصیت پروفسور) به دنبال دزدی از ضرابخانه تمبر و اسکناس اسپانیا میباشند. این سریال پس از پخش از تلویزیون اسپانیا توسط شبکه اینترنتی نتفلیکس خریداری و اسم آن به money heist (سرقت پول) تغییر داده شد. نتفلیکس با ساخت ادامهای سعی در حفظ مخاطبین این سریال مهیج داشت که نتیجه آن تکرار ۲ فصل ابتدایی با تغییرات اندک شد.
در سالهای بسیار دور و در فیلم و سریالهای پلیسی و مهیج، پلیسها و مامورین قانون پروتاگونیست بودند و مجرمین آنتاگونیست، اما مدت زیادیست که فیلمهایی مانند "بانی و کلاید" و "۱۱ یار اوشن" قبح دزدی را شکسته و مخاطب را در جبهه دزدان قرار میدهند. البته این مهارت فیلمساز را میرساند که با وارونه جلوه دادن صحیح و غلط، در مورد مسئلهای مانند دزدی که قبح عقلی آن کاملا آشکار است در همذاتپنداری مخاطب با دزدان موفق عمل کند.
اما ایجاد چنین سمپاتی چگونه ممکن است؟ دزدان قصه ما حتی رابینهود مسلک هم نیستند که مال مسروقه خود را به فقیران ببخشند و هدف والاتری هم ندارند، البته آنها سعی میکنند با گرفتن ژست آنارشیستی و سوسیالیستی و استفاده از ترانه "بلا چاو" خود را مبارزین عقیده نشان دهند که در اصل مرام و روش آنان هیچگونه ارتباطی با این مکاتب ندارد. استدلال دیگر آنها این است که "ما پول کسی را نمیدزدیم، بلکه پول خود را در ضرابخانه چاپ میکنیم" این استدلال بچگانه شاید مخاطب عام کم سواد را اقناع کند، اما هر شخصی با حداقل سواد اقتصادی ضربه چنین عملی را به ارزش پول ملی متوجه میشود.
یکی دیگر از حربههای استفاده شده در این سریال برای موجه نشان دادن دزدان، مقابله آنها با دولتمردان و مسئولین فاسد است. پلیس و نیروهای اطلاعاتی، نظامی و انتظامی احترامی برای حقوق شهروندی و یا هنر و فرهنگ قائل نیستند و برای رسیدن به هدف خود هر قانونی را دور میزنند. در مقابل دزدان فرهیخته و با فرهنگ بوده و از ماسک هنرمند مشهور اسپانیایی "سالوادور دالی" استفاده میکنند. آنها طبق قانون خودشان از قتل و کشتار اجتناب میکنند و حتی برای آثار هنری ارزش قائلند. در مقابل نیروهای حکومتی برای جان گروگانها ارزش قائل نیستند و کشته شدن آنها را برای شکست دادن دزدان "تلفات جانبی" میدانند.
البته برگ برنده این سریال در همراه کردن مخاطب با دزدان، درون مایه رومنس و رابطه عاطفی بین شخصیتهاست. بارها در این سریال شاهد دوراهی "عقل یا احساس" و "پول یا عشق" هستیم که این سریال را از یک اکشن مهیج تک بعدی متمایز میکند. حضور پررنگ عنصر روابط عاشقانه در سریال منجر به اهمیت دادن مخاطب به قصه و دزدان عاشق پیشه شده است.
فیلمبرداری و موسیقی خوب و تدوین عالی به همراه تعلیق فرجامهایی در آخر هر قسمت، خانه اسکناس را به سریالی تبدیل کردهاند که اگرچه پیام قابل قبول یا عمیقی برای ارائه ندارد، اما با هیجان محض و تزریق آدرنالین مخاطب را تا لحظه آخر بر روی صندلی خود میخکوب میکند. ارجاعات بسیاری در این سریال به آثار معروف سینمایی بخصوص فیلمهای تارانتینو مشاهده میشود که ممکن است برای مخاطب سینهفیل جالب توجه باشد.
در نگاه کلی، "خانه اسکناس" مانند مجرمی بوده که در دادگاه با بهانههای مختلف به دنبال توجیه جرائم خود است و توانسته با موفقیت هیئت منصفه دادگاه و یا همان افکار عمومی را با مغالطه فریب دهد.
در چند سال اخیر سریال اسپانیایی la casa de papel (خانه اسکناس) طرفداران بسیاری را در سراسر دنیا و به خصوص ایران جذب کرده است. این سریال که از شبکه پنج صدا و سیما نیز پخش شده، در آذر ماه سال جاری به اتمام میرسد. داستان فصول ابتدایی این سریال در مورد گروهی از دزدان خبره میباشد که به سرکردگی یک مغز متفکر (شخصیت پروفسور) به دنبال دزدی از ضرابخانه تمبر و اسکناس اسپانیا میباشند.