- خداوند برای گسترش عدالت به تمام قوانین جاری در عالم اهمیت داده است.
اشاره
نابودی ظلم و گسترش عدالت از مهمترین آرزوهای بشر محسوب میشود که برای رسیدن به آن تلاشهای بسیاری انجام داده است. البته جهانبینیهای متفاوت در انسانها سبب بروز اختلاف در مصادیق عدالت و کیفیت اجرای آن شده و همواره اجرای کامل عدالت را با اختلال روبرو کرده است. برخی عدالت را به معنای مساوات دانسته اند و برخی دیگر اجرای عدالت را حتی با وجود ظلم به دیگران روا میدانند. در جهان بینی اسلامی، خداوند محور و منبع عدالت و نابودگر ظلم و ستم میباشد. اما بی توجهی به فرامین خداوند سبب بروز پاره ای از شبهات پیرامون عدل الهی شده است.
اشکال
اقدام عملی خداوند در نابودی ظلم و ستم در دنیا ناچیز و نامحسوس است به طوری که میتوان گفت خداوند هیچ اهمیتی به برچیدن مشکلات بشریت نمیدهد. اما از سوی دیگر، کمترین بی احترامی به خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) خداوند را به خشم آورده و نسبت به آن آیه نازل میکند که ای مومنان! صدای خود را بلندتر از صدای پیامبر قرار ندهید که این باعث نابودی اعمالتان میشود.[1] این دوگانگی و تبعیض در مواجهه با بی عدالتی در دنیا و بی احترامی به پیامبر، سبب کاهش اعتماد و قبول فرامین خداوند خواهد شد.
پاسخ
باورمندی به خدای عادل و ظلم ستیز یکی از اصول مسلم نزد مسلمانان محسوب میشود. در عین حال آفرینش انسان در این دنیا همراه با قدرت انتخاب و اختیار بوده و به انسان این فرصت داده شده تا بتواند مسیر زندگی و سرنوشت خویش را مشخص کند. خداوند برای مقابله با هر گونه ظلم نه تنها قوانین سختگیرانه اعمال کرده بلکه اقدام عملی نیز به کار بسته است. قرار دادن عقل سالم برای انسان از جمله نعمتهای مهمی است که خداوند موهبت کرده است. عقل سالم همواره انسان را به مسیر عدالت و دوری از ظلم هدایت میکند. در هر برهه از زمان که ظلم فراگیر شد و عدالت به فراموشی سپرده شد، قطعا بهره مندی از عقل به حداقل رسیده است.
البته عقل توان درک کلیات مسائل عدل و ظلم ستیزی را دارد اما بر تمام جوانب و جزئیات آن احاطه و اشراف ندارد. از این رو، خداوند با آفرینش پیامبران و روانه ساختن آنها به سوی بشریت، اقدام عملی دیگری در راستای اجرای عدالت و ظلم ستیزی را برداشت. طبیعی است که انسان با داشتن قدرت انتخاب و غلبه شهوات، ممکن است مسیر نادرستی را در زندگی پیش بگیرد، که در این صورت، وجود یک نیروی خارجی برای آگاهی بخشیدن به انسان در جهت استفاده از عقلش لازم و ضروری است. مخالفت با فرستادگان الهی که به منبع بی نهایت علوم خداوند متصل هستند، نتیجهای جز پراکندگی و ایجاد شکافهای طبقاتی و رواج ظلم و ستم نداشته است.
بر همین اساس، کاملا منطقی و عقلانی است که خداوند مردم را به احترام به فرستاده خویش ترغیب کرده و به آن دستور دهد؛ زیرا بی احترامی به خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) و دیگر اولیاء الهی موجب کفر و وهن به آنها خواهد شد.[2] یکی از این فرامین، آن است که انسان هنگام سخن گفتن با پیامبر معظم اسلام، صدای خود را بیش از اندازه و غیر متعارف بلند نکند تا سبب آزار و اذیت ایشان نشود. این دستور به دنباله فرمان کلی خداوند در تبعیت از پیامبر و اولیاء الهی است تا کسانی که ایشان را مرشد و راهنمای خویش برای قدم نهادن در مسیر هدایت میدانند، نسبت به کیفیت تعامل با اشرف مخلوقات آگاهی داشته باشند.
بنابراین چنین نیست که خداوند به آفرینش موجودات اقدام کرده باشد اما برای راحتی و آسایش آنها تدبیری اندیشه نکرده باشد. این انسان است که در میان تمام موجودات، سبب ظلم و ستم به خویشتن و دیگر آفریدهها میشود و بی توجه به کرده خویش و کاملا طلبکارانه، خداوند را مقصر در تمام ستمها و سختیهای زندگی میداند و برای نفی خدا و انکار او از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
نتیجه
خداوند بر اساس ویژگی حکمت و عدالت ذاتی خویش، انسان را همراه با عقل و اختیار آفرید و پیامبران را به کمک او فرستاد تا بتواند بهترین زندگی را چه در دنیا و چه در آخرت برای خود فراهم کند و توجه به چگونگی تعامل با پیامبر اسلام، بخشی از مسیر سعادتمندی و رسیدن به عدالت محسوب میشود.
پی نوشت
[1]. حجرات/2.
[2]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج9، ص: 196.
خداوند بر اساس ویژگی حکمت و عدالت ذاتی خویش، انسان را همراه با عقل و اختیار آفرید و پیامبران را به کمک او فرستاد تا بتواند بهترین زندگی را چه در دنیا و چه در آخرت برای خود فراهم کند. توجه به چگونگی تعامل با پیامبر اسلام، بخشی از مسیر سعادتمندی و رسیدن به عدالت محسوب میشود.