مفاد صلحنامه امام حسن علیهالسلام با معاویه نشان می دهد مهمترین هدف امام از این نرمش، حفظ جامعه اسلامی از شکاف و دوگانگی، برپایی ثبات و امنیت، عفو عمومی، دفع توطئه خوارج و حفظ پایگاه شیعی بوده است.
بعضی با استناد به برخی گزاره های تاریخی، این شبهه را به جامعه مخاطبین خود القا میکنند که صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه در گرو دریافت 5 میلیون درهم از صندوق بیت المال کوفه و نیز دریافت سالانه 2 میلیون باج از مالیات برخی مناطق تحت قلمرو حکومت اسلامی بوده است. آنها با تکیه بر همین مستندات، آن حضرت را یکی از سرمایه داران و ثروتمندان میلیاردی مدینه شمرده که اموال خود را از راه غصب بیت المال مسلمین به دست آورده است.
در پاسخ به این شبهه می گوییم:
1. شواهد تاریخی نشان میدهد که صلح امام حسن علیهالسلام پس از خیانت و متواری شدن فرماندهان سپاه و سنجیدن همه شرایط از ناحیه امام علیهالسلام شکل گرفت.[1] نامه های امام حسن علیهالسلام به معاویه این واقعیت را نشان میدهد که امام علیهالسلام هرگز معاویه را شایسته منصب خلافت نمی دانست بلکه او را فردی فاسد، سرکش و غاصب بخشی از حکومت اسلامی می دانست، از این رو حجت را بر وی تمام کرد و او را به بیعت با خود فراخواند و از عواقب ریختن خون مسلمانان برحذر داشت.[2]
این نامه ها حاکی از آن است که امام هرگز به دنبال سازش با معاویه نبوده تا بخواهد به او پیشنهاداتی برای واگذاری خلافت به او کند. با این وجود، وقتی امام علیهالسلام خیانت و فرار یاران را مشاهده نمود و نیز تمام راه ها را برای جنگ علیه خلافت اموی بسته دید، بهترین راهبردی که آن حضرت می توانست برای حفظ جامعه اسلامی و پایگاه شیعی و دفع توطئه خوارج اخذ کند، نرمش از روی اقتدار بوده است.
2. برخلاف ادعایی که شده و صلح را بیشتر به مسائل اقتصادی گره زده است، منابع تاریخی شرایط و مواد صلح را نه تنها با تغییرات عمده و اساسی، بلکه با ابهام و پیچیدگی ذکر کرده اند.
برخی از منابع دسته اول تاریخی مثل «یعقوبی» و «مسعودی» ذکری از شرایط صلح نیاوردهاند؛ در مقابل، مورخانی مثل طبری به برخی شرایط صلح که مسائل اقتصادی نیز در آن مطرح شده پرداخته و برخی نیز در بیان شرایط، سخنی از مسائل اقتصادی و صندوق بیت المال کوفه به میان نیاورده اند.[3]
این تشویش در گزارهها گره زدن صلح به مسائل اقتصادی را مورد خدشه قرار میدهد.
3. چنانکه بیان شد طبری دو شرط از شرایط چهارگانه صلح را به مسائل اقتصادی گره زده است که شرط اول او - که مورد استناد شبهه کننده قرار گرفته - مورد خدشه می باشد. طبری می نویسد: «حسن علیهالسلام 5 میلیون درهم را که از خزانه کوفه موجود است برای خود نگه دارد؛ همچنین درآمد سالانه بخش دارابجرد فارس به حسن علیهالسلام اختصاص مییابد ...» این سخن به دو دلیل مورد خدشه است:
نخست اینکه امام حسن علیهالسلام تا زمان عقد پیمان صلح تنها خلیفه کوفه بود، از این رو خزانه، پیش از این در مالکیّت خود او بود و اگر می خواست از آن بیت المال بردارد نیازی نبود از معاویه آن را طلب کند.
دوم، همه منابع تاریخی بر این مطلب تصریح دارند که حضرت علی علیه السلام آخر هفته، صندوق بیت المال را خالی و آن را بین مردم توزیع می کرد. حال چگونه ممکن است طی چند ماه حکومت امام حسن علیهالسلام آن هم در زمانی که مخارج سنگین جنگ و هرج و مرج اداری که پس از شهادت امام علی علیهالسلام زیاد شده بود و جمع آوری مالیات نیز به سختی انجام میگرفت، خزانه کوفه با 5 میلیون پر شده باشد؟[4]
نسبت به شرط دوم نیز باید گفت: از آنجا که شهر «دارابجرد» بدون جنگ تسلیم ارتش اسلام شد و مردم آن با مسلمانان پیمان صلح بستند،[5] خراج آن طبق قوانین اسلام، اختصاص به پیامبر اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) و خاندان آنحضرت و یتیمان و تهیدستان و درماندگانِ راه دارد؛ از اینرو امام مجتبی علیهالسلام شرط کرد که خراج این شهر به بازماندگان شهدای جنگ جمل و صفین پرداخت شود؛ زیرا درآمد آنجا به خود آنحضرت تعلق داشت. بهعلاوه؛ بازماندگان نیازمند شهیدان این دو جنگ که بیسرپرست بودند، یکی از موارد مصرف این خراج به شمار میرفتند.[6]
4. در مقابل این گزارش ها، گزارش ابن اعثم کوفی است که تصریح می کند تنها شرطی که از ناحیه امام حسن علیهالسلام به عبد الله بن نوفل بسیار بر آن تأکید شده بود، مسأله عفو عمومی مردم بوده و دیگر شرایط برای امام از اهمیت زیادی برخوردار نبوده است. البته شرایط دیگری نیز بوده که با گزارش طبری تفاوت زیادی دارد. در این گزارش آمده که امام حسن علیهالسلام سالیانه 5 میلیون درهم از صندوق بیت المال دریافت کند؛ این برخلاف گزارش طبری است که امام حسن علیهالسلام 5 میلیون درهمی که موجود در صندوق بیت المال است برای خود نگه دارد. نکته دارای اهمیت این است که وقتی مذاکره بین یاران امام با معاویه شد، معاویه برگه ای به مهر خود به عبدالله داد تا برای امام آورد تا شرایط خود را در آن درج کند که آن حضرت شرایط خود را در آن درج نمود و اصلا سخنی از دریافت پول از صندوق بیت المال کوفه یا اهواز، یا دارابجرد ننموده و بیشتر محتوای این شرایط بر عفو عمومی مردم، حکمرانی بر اساس کتاب خدا و پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله)، ایجاد صلح و ثبات، جلوگیری از تعرض به جان علویان و شیعیان و ... بوده است.[7]
5. از آن جایی که در طول تاریخ به ویژه در زمان امویان و عباسیان، امام در معرض هجمه تهمت های آنها بودند، از این رو جیره خوران دستگاه حکومتی مانند «زهری»، سعی می نمودند تا کناره گیری امام از حکومت را به نوعی برای آسایش طلبی و به طمع مال و ثروت معرفی کنند و از این طریق چهره واقعی امام را مورد خدشه قرار دهند؛[8] در نتیجه، این گونه روایات که از آن تخریب چهره امام حسن (علیهالسلام) و در مقابل بالابردن مقام معاویه به دست می آید، پذیرفتنی نیست.
5. منابع روایی و تاریخی نشان می دهد درآمدهای آن حضرت از چند طریق انجام می شد: موقوفات پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله)، موقوفات امام علی (علیهالسلام) و موقوفات یا صدقات حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) که شامل هفت باغی بود که پیامبرصلّیاللهعلیهوآله به اوبخشید.[9]
بخش دیگری از اموال که به دست امام حسن (علیهالسلام) رسید، ارث از پدر و مادر بود که مادر آن حضرت از پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) ارث برده بود.[10] ضمن آن که امام حسن علیهالسلام منبع درآمدی نیز از کشاورزی داشتند.[11] بخش عمده ای از این ثروت به صورت صدقه (به معنای رایج) هزینه میشد و از این راه به افراد فقیر و ناتوان و مقروضان یا کسانی که دیه بر عهده داشتند، کمک می شد حتی در برخی گزارش ها بیان شده است که آن حضرت دو نوبت نیمی از ثروت خود را صدقه داده و به عنوان بخشنده ترین فرد زمان خود شناخته می شدند.[12]
از جمع بندی مطالب نتیجه می شود که کناره گیری امام حسن علیهالسلام از خلافت، برای دست یابی به زندگی راحت و خوش دنیایی نبوده تا بخواهد از این طریق صاحب سرمایه ای میلیاردی از صندوق بیت المال شود بلکه برای حفظ جامعه اسلامی و شیعی، امنیت و ثبات، عفو عمومی مردم، دفع توطئه خوارج و جلوگیری از انشقاق و خونریزی بین مسلمین بوده است. گره زدن صلح به مسائل اقتصادی دروغی است که برای تشویش اذهان جامعه و بدبینی آن نسبت به جایگاه امام حسن علیه السلام بوده است. ثروت امام بیشتر از راه موقوفات و صدقات تأمین و در مسیر خدمت رسانی به بندگان خدا هزینه می شد.
پینوشت
1. ابن اعثم، الفتوح، ج 4، ص 290؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 215 و ... .
2. ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 64 - 67.
3. ابن جریر، تاریخ طبری، ج 5، ص 159 - 160.
4. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص 173 - 174.
5. بلاذرى، فتوح البلدان، ص 376.
6. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 211؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 10.
7. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج 4، ص 290 - 291.
8. تاریخ طبری، ج 4، ص 121؛ ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 12.
9. شیخ طوسی، تهذيب الاحكام، ج 9، ص 145- 148 ؛ مجلسی، بحارالانوار، جلد 2، ص 350 و 351؛ نوری، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 54.
10. اربلی، كشف الغمه، ج 1، ص 147.
11. سمهودی، وفاء الوفا، ص 1319.
12. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 66.
نرمش قهرمانانه بهترین راهبردی بود که امام حسن علیهالسلام در آن شرایط بحرانی اخذ نمود. برخی معاندان برای اینکه این دستاورد بزرگ خلافت حسنی را مورد خدشه قرار دهند، آن را به مسائل اقتصادی گره زده و امام حسن علیهالسلام را فردی دنیا طلب و مال دوست معرفی می کنند. منابع تاریخی نشان می دهد امام در این نرمش، هرگز به دنبال مسائل مالی نبوده بلکه مفاد این صلح نامه نشان می دهد هدف اصلی امام حفظ جامعه اسلامی از شکاف و دوگانگی و جلوگیری از ریختن خون مسلمانان بوده است.